Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 155 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
airborne intercept equipment
U
وسایل استراق سمع هوابرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
airborne
U
هوایی
airborne
U
هوابرد
airborne
U
بوسیله هوا نقل وانتقال یافته
airborne
U
هوا برد
intercept
U
نفوذکردن در شبکه مخابرات
intercept
U
قطع پاسکاری حریف
intercept
U
برخوردگاه
intercept
U
محل تقاطع
intercept
U
جلو گیری کردن
intercept
U
بریدن
intercept
U
قطع کردن
intercept
U
جدا کردن حائل شدن
intercept
U
توپ دزدی
intercept
U
رهگیری کردن
intercept
U
استراق سمع کردن
intercept
U
عرض
intercept
U
برش خط محور
[ریاضی]
intercept
U
جلو کسی راگرفتن
y intercept
U
برش وای
airborne battlefield
U
عملیات هوابرد
airborne beacon
U
رادارمراقبت نصب شده روی هواپیما
airborne pollutant
U
الاینده هواویز
airborne beacon
U
برج مراقبت هوابرد
airborne alert
U
اماده باش به طریق هوابرد وسایل اعلام خطر نصب شده روی هواپیما
airborne lift
U
بار هوابرد
airborne vehicle
U
وسیله انجام عملیات هوابرد
airborne vehicle
U
وسیله هوابرد
airborne sensor
U
رادار مراقبتی هوابرد
airborne lift
U
تناژیکان هوابرد
airborne battlefield
U
میدان رزم هوابرد
air intercept
U
رهگیر هوایی
intercept point
U
نقطه رهگیری
intercept point
U
نقطه پیش بینی شده برای اجرای رهگیری هوایی
intercept receiver
U
دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
to intercept a messenger
U
جلو پیک را در میان راه گرفتن
altitude intercept
U
رهگیری در ارتفاع بالا
air intercept
U
رهگیری کننده هوایی
intercept point
U
محل تقاطع
[ریاضی]
sidelooking airborne radar
U
رادارجانبی
airborne radio relay
U
سیستم رادیو رله هوابرد
airborne radiation thermometer
U
میزان الحراره تشعشعی هوابرد
sidelooking airborne radar
U
رادارجانبی نصب شده روی هواپیما
sidelooking airborne radar
U
رادار جانبی
sidelooking airborne radar
U
رادار با دید جانبی
airborne early warning
U
راداراعلام خطر نصب شده روی هواپیما
airborne early warning
U
اعلام خطر هوابرد
equipment
U
تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
equipment
U
دستگاه
equipment
U
ساز وبرگ
equipment
U
ساز و برگ
equipment
U
تجهیز
equipment
U
لوازم
equipment
U
وسایل مورد نیاز برای کار در یک کارخانه یا شرکت
equipment
U
اثاثیه
equipment
U
خطای سخت افزاری و نه نرم افزاری
equipment
U
اثاثه
equipment
U
تجهیزات
nitriting equipment
U
تجهیزات ازت دهی
sampling equipment
U
دستگاه نمونه گیر
handling equipment
U
تجهیزات بار
radar equipment
U
تجهیزات رادار
protective equipment
U
تجهیزات حفافتی
honing equipment
U
تجهیزات سنگ زنی
pool equipment
U
وسایل تعمیرگاه
machine equipment
U
تجهیزات ماشین
peripheral equipment
U
تجهیزات جنبی
mechanical equipment
U
تجهیزات مکانیکی
output equipment
U
تجهیزات خروجی
pool equipment
U
وسایل پارک موتوری
equipment rack
U
پایهوسایل
equipment lock
U
قفلتجهیزات
equipment compartment
U
کوپهتجهیزات
camping equipment
U
لوازم مخصوصاردو
x ray equipment
U
تجهیزات اشعه رونتگن
ventilating equipment
U
تجهیزات تهویه
two way telephone equipment
U
تجهیزات مکالمه متقابل تاسیسات مکالمه تلفنی
transfer equipment
U
تجهیزات
test equipment
U
دستگاه ازمایش لامپ
test equipment
U
وسایل ازمایش
telephone equipment
U
دستگاه تلفن
technical equipment
U
تجهیزات فنی
table of equipment
U
جدول ساز و برگ
standby equipment
U
تجهیزات جانشینی
sonic equipment
U
وسایل اوازی
sonic equipment
U
وسایل اوایی
telephone equipment
U
تجهیزات تلفن
garage equipment
U
تجهیزات گاراژ
accessory equipment
U
تجهیزات یدکی
auxiliary equipment
U
وسایل کمکی
auxiliary equipment
U
وسائل کمکی
check out equipment
U
وسایل ازمایشگاهی
check out equipment
U
وسایل بازدید محل
control equipment
U
ابزار نظارت
control equipment
U
ابزار وارسی ابزار پایش
cryptoancillary equipment
U
وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
deadlined equipment
U
لوازم و تجهیزات از کار افتاده
auxiliary equipment
U
تجهیزات جانبی
auxiliary equipment
U
وسایل یدکی
auxiliary equipment
U
تجهیزات کمکی
accessory equipment
U
وسایل یدکی
ancillary equipment
U
تجهیزات اضافی
ancillary equipment
U
وسیلهای که کاری را ساده تر میکند ولی واقعا نیاز نیست
ancillary equipment
U
equipment peripheral
ancillary equipment
U
وسیله جانبی
ancillary equipment
U
تجهیزات جانبی
ancillary equipment
U
تجهیزات پیرامونی
authentication equipment
U
وسایل تعیین معرف
authentication equipment
U
وسایل تعیین نشانی
electric equipment
U
تجهیزات الکتریکی
equipment compatibility
U
همسازی تجهیزاتی
equipment logbook
U
دفترچه خدمتی تجهیزات
equipment reserve
U
ذخیره تجهیزاتی
equipment logbook
U
دفتر تجهیزات
equipment failure
U
خرابی تجهیزاتی
equipment bag
U
ساک دستی بازیگر
extra equipment
U
متعلقات ویژه
equipment bay
U
محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
extra equipment
U
تجهیزات اضافی
original equipment manufacturer
U
سازنده تجهیزات اصلی
precision measuring equipment
U
تجهیزات سنجش دقیق
automobile radio equipment
U
رادیوی اتومبیل
induction melting equipment
U
تجهیزات ذوب القائی
image conversion equipment
U
دستگاه مبدل تصویر
heat treating equipment
U
تاسیسات عملیات حرارتی
ground airport equipment
U
تجهیزاتزمینیهواپیما
technical equipment compartment
U
قسمتوسایلتخصصی
I expended all my capital on equipment.
U
تمام سرمایه ام راصرف خرید لوازم کردم
aircraft role equipment
U
تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
aircraft mission equipment
U
وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
error of measuring equipment
U
خطای وسیله اندازه گیری
[ریاضی]
mobile equipment pool
U
بنه متحرک افزارهای ویژه درسطح گروهان و گردان ودسته
crushing and grinding equipment
U
دستگاههای خرد کننده
original equipment manufacturer
U
شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند
data communications equipment
U
تجهیزات ارتباطات داده ها
data terminal equipment
U
تجهیزات ترمینال داده
producer durable equipment
U
تجهیزات با دوام تولیدی
dust collection equipment
U
وسایل گردگیری
peripheral equipment operator
U
متصدی تجهیزات جانبی
paint spraying equipment
U
تجهیزات رنگ پاشی
emergency brake equipment
U
تجهیزات ترمز اضطراری
core blowing equipment
U
تجهیزات دمیدن هسته
digital equipment corporation
U
سازنده انواع سیستمهای مینی کامپیوتر
oil reclamation equipment
U
تجهیزات احیا روغن
fired process equipment
U
دستگاه خشک کن شعلهای
concrete vibrating equipment
U
ویبراتور بتن
t parameter equipment circuit
U
مدار معادل به صورت " T "
mold making equipment
U
تجهیزات قالب سازی
mobile lubricating equipment
U
تجهیزات روغنکاری متحرک
high frequency heating equipment
U
تاسیسات حرارتی فرکانس بالا
table of organization and equipment (toe
U
جدول سازمان و تجهیزات
aviation life support equipment
U
وسایل حفظ جان مسافرین درپرواز سینه بند نجات
heating/air conditioning equipment
U
وسائلگرمادهی
high tension bridge equipment
U
دستگاه ازمایش فشار قوی
heating/air conditioning equipment
U
تهویه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com