English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 110 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
This isn't clean. این تمیز نیست.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
clean cut U روشن
clean cut U صریح
clean cut U مشخص واضح
clean-cut U روشن
clean-cut U صریح
clean-cut U مشخص واضح
clean U پاک
clean U پاکیزه
clean U تمیز
clean U نظیف طاهر
clean U عفیف
clean U تمیزکردن
clean U پاک کردن
clean U درست کردن
clean U زدودن
clean U خالص
clean U هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
clean U بدون قید و شرط
clean U بی نقص
clean U حرکت بدون نقص
clean U شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
clean U تمیز کردن
clean U مرتب کردن
clean U ساده
clean U بی قید و شرط
clean U بی نقض
clean U کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
clean U صفحهای
clean U که از زمان خواندن تغییری نکرده است
clean U پاک کردن خطا از داده
clean U دیسک مخصوصی که کثیفی را ازنوک خوندن / نوشتن پاک میکند
clean U فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
clean U مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
clean U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean U بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
clean U تمیز کردن چیزی
dry-clean U بابنزین پاک کردن
dry-clean U لکه گیری کردن
clean up U عمل تمیز کردن وپاک کردن تصفیه
clean-up U عمل تمیز کردن وپاک کردن تصفیه
clean aircraft U هواپیمای اماده بلند شدن هواپیمای بدون مخازن خارجی
clean and jerk U حرکت دوضرب وزنه برداری
clean and press U حرکت پرس وزنه برداری
clean animal U جانورپاک یاحلال
clean bill U برات ساده
clean bill of exchange U بارنامه بی نقص
clean bill of health U گواهی نامه بهداشت کشتی
clean bill of lading U بارنامه بی نقص
clean bill of lading U بارنامه بدون قیدوشرط
clean bill of lading U بارنامه تمیز
clean bill of lading U بارنامه ساده
clean bill of lading U بارنامه بی نقض
clean collection U وصولی ساده
clean fingered U رشوه نگرفته
clean handed U پاک
clean handed U مبرا
clean handed U بیگناه
clean handedness U پاکی
clean handedness U برائت
clean hands U پاکی
clean hands U بی الایشی
clean limbed U اراسته
clean limbed U پاکیزه
clean payment U پرداخت بی قید و شرط
clean receipt U رسید بی قید و شرط
clean record U نداشتن پیشینه بد
clean record U عدم سوسابقه حسن پیشینه
clean the bases U ضربه زدنی که بازیگران درپایگاهها را به پایگاه اصلی می رساند
clean up party U گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
clean weapon U جنگ افزار اتمی کم ریزش جنگ اتمی که اثار باقیه کم داشته باشد
dry clean U خشک شویی کردن
dry clean U لباس را بابخار تمیز کردن
fair or clean copy U پاکنویس
to clean arives U رودخانه ایی را لاروبی کردن
to clean down U پاک کردن
to clean down U گردگرفتن از
clean-shaven U ریش تراشیده
squeaky clean U بسیار تمیز
squeaky clean U مثل دستهی گل
squeaky clean U بیکاستی
squeaky clean U بی عیب
two-hand clean and jerk U وزنهبرداریدوضرب
clean sweep U بردنهمهجوایزدریکمسابقه
spring-clean U تمام وکمالتمیزکردن
Clean and tidy. U پاک وپاکیزه
Erase ( clean ) the blackboard. U تخته سیاه راپاک کنید
A healthy recreation . Good clean fun. U تفریحات سالم
Give the room a good clean. U اتاق را حسابی جمع وجور کردن
To clean someone out. U جیب کسی ؟ ؟ خالی کردن
He has a clean character. U اخلاقا" آدم سالمی است
To turn tail . To show a clean pair of heels . U فرار را بر قرار ترجیح دادن
The surely clean you out in this nightclub . U دراین کارباره آدم را لخت می کنند ( می چاپند )
clean bill of health <idiom> U گواهی سلامتی
clean slate <idiom> U بدون هیچ اشتباهی
come clean <idiom> U راست گفتن
keep one's nose clean <idiom> U
new broom sweeps clean <idiom> U شخص تازهای موجب تغییرات زیادی شود
To pour clean water over some ones hand . <proverb> U آب پاکى روى دست کسى ریختن .
Please get it off ! [Please clean it up !] U لطفا این را پاک کنید !
to wipe the slate clean <idiom> U شروع تازه ای کردن [تخلفات قبلی را کاملا از پرونده پاک کردن] [اصطلاح]
Other Matches
clean U زدودن
clean U پاک کردن
clean U پاکیزه کردن
clean U تمیز کردن
clean house U پاک کردن
as clean as a new pin <idiom> U مثل دسته گل
clean house U پاکیزه کردن
clean house U تمیز کردن
clean house U زدودن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com