Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
So dont try to device yourself .
U
سعی نکن خودت را گول بزنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Dont be upset . Dont lose your temper . Keep calm(cool).
U
خونت را کثیف نکن ( خونسرد باش )
I dont know ( dont have the faintest idea) where the hell she has gone .
U
نمی دانم کدام گوری رفته است
Dont worry. Cheer up. Dont fret so much.
U
غصه نخور
Dont spin such yarns . Dont tell lies.
U
دیگر صفحه نگذار ( دروغ نساز )
Dont confuse the issue . Dont get it all mixed up .
U
شلوغش نکن
Dont kid yourself . dont delude yourself.
U
بیخود دلت را خوش نکن
You dont seem to be with it . You dont know the half of it .
U
تو کجای کاری
Dont be long. Step on it . Dont take long over it . Get a move on.
U
طولش نده (زود باش )
Why dont you come off it!
U
چرا دست بردار نیستی !
Is that so ? You dont say.
U
نه بابا ( جدی می گویی ) ؟
Dont let on that you know.
U
بروی خودت نیاور که موضوع رامیدانی
Is that so ?You dont say.
U
چه میگه ( جدا"اینطور است )
Dont ever come here again.
دیگر هیچوقت پایت را اینجا نگذار.
[اینجا نیا.]
Dont try to get out of it.
U
سعی نکن اززیرش دربروی
We dont know what become of him.
U
نمی دانیم چه؟ بسر ؟ آمد
I dont exactly know.
U
درست نمی دانم
What is all this ? I dont get it .
U
نفهمیدم ( چی شد ) !
I dont know what became of him .
U
نمی دانم چه بسرش آمد
I dont know what is what.
U
نمی دانم چی به چیه
dont
U
طی کردن گذرانیدن
dont
U
بپایان رسانیدن
dont
U
نمودن
dont
U
کردن
I dont know and I dont want to know .
U
نه می دانم ونه می خواهم بدانم
You dont mean that ! you dont say !
U
نه با با ! ( جدی میگه ؟)
if you dont object
U
اگر بدتان نمیاید
dont care
U
بی تقاوت
Dont mention it . You are welcome.
U
اختیار دارید (درمقام تعارف )
Does it matter if I dont come ?
U
اشکالی دارد اگرنیایم ؟
if you dont object
U
اگر مانعی نیست
I dont smoke at all.
U
اهل دود نیستم ( دخانیات استعمال نمی کنم )
If you dont mind my saying.
U
اگر از حرفم بدتان نیاید
dont mention it
U
اهمیت ندارد
dont you thouchit
U
مبادابه ان دست بزنید
i dont care a d.
U
مرا هیچ پروایی نیست
Am I not right?dont you agree with me ?
U
درست می گه یا نه ؟
i dont meant it
U
جدی نگفتم
Why dont you leave me alone?
U
از جان من چه می خواهی ؟
How come we dont see you more pften?
U
چطور دیگه زیاد تورانمی بینم ؟
i dont meant it
U
مقصودی ندارم
i dont want to be rushed
U
من نمیخواهم کار سرم بریزند
Dont confuse me.
U
حواسم را پرت نکن
please dont forget it
U
خواهش دارم فراموش نکنید
Dont get my back up.
U
نگذار آنرویم (روی سگه ) بالا بیاد
Dont be sI'lly .
U
خودت را لوس نکن
Dont listen to him .
U
به حرف اوگوش نکن ( نده )
I dont wish ( want ) to malign anyone .
U
میل ندارم بد کسی را بگویم
Dont brag about doing this and that .
U
اینقدر نگه فلان وچنان ( بهمان ) می کنم
Why do you want to know ? dont be nosy.
U
می خواهی چه؟کنی بدانی ؟
dont mention it
U
چیزی نیست
If I dont forget .
U
اگر یادم بماند ( نرود)
Dont you dare tell anyone .
U
مبادا بکسی بگویی
I dont mean to intrude .
U
قصد مزا حمت ندارم ( ملاقات یا ورود نا بهنگام )
We dont have it in stock .
U
این جنس موجود نیست ( نداریم )
Dont meddle in my affairs .
U
درکارهای من فضولی نکن
Dont rely on probabilities.
U
روی احتمالات متگی نباشید
Dont talk to all and sundry.
U
با این وآن صحبت نکن
Dont stand on ceremony.
U
تشریفات را بگذار کنار ( راحت باش )
I dont have time to go to the movies .
U
فرصت نمی کنم به سینما بروم
I'll eat my hat if I dont do it .
U
اگر اینکار رانکردم اسمم راعوض می کنم
i dont care a pin
U
مرا پروایی نیست
dont care a rap
U
ذرهای باک نداشته باشید
dont care a rap
U
هیچ پروا نداشته باشید
I am down and out . I dont know where my next meal is coming for .
U
برای نان شب معطل مانده ام
I wI'll fall behind with everything if I dont try hard .
U
اگر تلاش نکنم از کار وزندگه با زمی مانم
I dont like such remarks one bit .
U
از این حرفها هیچ خوشم نمی آید
i dont care a rush
U
مرا هیچ پروایی نیست
i dont care a snap
U
مرا هیچ پروایی نیست
Dont stint the food .
U
سر غذااینقدر گه ابازی درنیاور
i dont care a pin
U
هیچ بمن مربوط نیست
Dont breathe a word!
U
هیچی نگه!
Why dont you join our group. ?
U
چرا به جمع ما نمی آیی ؟
Dont sidetrack the issue.
U
خودت را به کوچه علی چپ نزن ( وانمود به ندانستن )
Dont provoke me to talk.
U
دهانم را باز مکن!
These shoes dont fit me.
U
زنگ مدرسه خورده
Dont let yourself get into bad habits.
U
به چیز های بد خودت راعادت نده
Dont make so much noise.
U
اینقدر سروصدانکن
His bowels dont move.
U
شکمش کار نمی کند
Dont break that branch off.
U
آن شاخه رانشکن
I dont remember ( recall ) .
U
یادم نیست
Dont be late for work.
U
دیر سر کار نیایی (سر وقت بیایی )
I am counting(relying) on you, dont let me down.
U
روی تو حساب می کنم نگذار آبرویم برود
I dont mind the cold .
U
از سرما ناراحت نمی شوم
The doctors dont think she wI'll live.
U
پزشکان امیدی به زنده ماندن اوندارند
I dont have an earthly chance.
U
کمترین شانس راروی زمین ندارم
The husband and wife dont get on together.
U
زن وشوهر باهم نمی سازند
Such things just dont interest me.
U
توی این خطها نیستم
Dont count (bank)on me.
U
روی من حساب نکنید
Dont be a fool(an ass)
U
خر نشو ( عاقل با ش)
Dont spoil your appetite .
U
اشتهایم را خراب نکن ( کور نکن )
Dont spoil the child .
U
بچه را خراب نکنید (لوس نکنید )
Shut up ! dont inter fere .
U
فضولی موقوف !
Dont let the grass grow under your feet.
U
نگذار وسط اینکار باد بخورد ( وقفه بیافتد )
Dont move . Hold it. Keep stI'll.
U
بی حرکت ( در عکاسی وغیره )
Dont forget to wind up your watch .
U
یادت نرود ساعتت راکوک کنی
A thing you dont want is dear at any price.
<proverb>
U
چیزى را که نخواهى ,با هر قسمتى برایت گران است.
I dont have the slightest(faintest)idea.
U
روحم خبردار نیست
Whishes dont wash the dishes.
<proverb>
U
آرزوها و خیالات ظرفها را نمى شویند .
Vegetables dont agree (disagree)with me .
U
سبزیجات به من نمی سازد
Forget it . dont give it a thought .
U
اصلا"فکرش راهم نکن
I dont believe a word of it ! A likely story ! Tell that to the marines!
U
تو گفتی ومنهم باور کردن !
Dont swim on a full stomach .
U
روی شکم شنا نکن
Dont count your chickens before they are hatched.
U
جوجه ها راآخر پائیز می شمارند
I dont feel like work today.
U
جویای حال ( احوال ) کسی شدن
We dont have qualified personnel in this company.
U
دراین شرکت آدم حسابی نداریم
Dont neglect writing to your mother .
U
ازنوشتن نامه بمادرت غافل نشو
I dont have one toman let alone a thousand tomans .
U
هزار تومان که هیچه یک تومان هم ندارم
Dont leave off tI'll tomorrow what you can do today .
U
کار امروز به فردا مگذار (میفکن )
Who cares ? I dont give ( care ) a damn !
U
ولش
I dont quite remembered to post (mail)your letter.
U
کاملا" بخاطرم ماند ( یادم نرفت ) که نامه تان را پست کنم
Dont stick your head out of the car window.
U
سرت را از پنجره اتوموبیل درنیار
You neednt worry . Dont bother your head.
U
خیالت راحت باشد
They dont recognize your high-school diploma here.
U
دیپلم دبیرستان شما را اینجا برسمیت نمی شناسند
Keep stI'll. Stay put . Dont move.
U
تکان نخورید (حرکت نکنید )
device
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device
U
وسیله جانبی
device
U
که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
device
U
مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
v , device
U
ارم مدال شجاعت ارتش امریکا
device
U
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device
U
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
device
U
حیله
device
U
الت
device
U
کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
device
U
برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
device
U
کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
device
U
دستگاه
device
U
ماشین یا وسیله کارا
device
U
لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله
device
U
وسیلهای مثل صفحه تصویر یا چاپگر که اجازه نمایش اطلاعات میدهد
device
U
روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
device
U
کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
device
U
اهمیت وسیله جانبی نصب شده توسط کاربر یا کامپیوتر مرکزی که روشی که CPU یک سیگنال وقفه آن را دریافت میکند بیان کرده است
device
U
CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
device
U
PRN برای پورت چاپگر
device
U
دستگاه اسباب وسیله
device
U
عامل
device
U
شعار دستگاه
device
U
اختراع
device
U
تمهید
device
U
شیوه
I/O device
U
دستگاه داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
device
U
اسباب
device
U
ابزار
device
U
چاشنی
device
U
خارضامن
device
U
تجهیزات
device
U
فزاره
device
U
اپارات
device
U
ضامن
device
U
وسیله
device name
U
نام دستگاه
antilift device
U
ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
communication device
U
دستگاه ارتباطی
combination device
U
ماسوره ترکیبی مین ماسوره مرکب
clamping device
U
وسایل قید و بست
cipher device
U
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lifting device
U
ابزار بالا بر
bistable device
U
دستگاه دوپایا
binary device
U
دستگاه دو حالته
electroreceptive device
U
وسیله برقی
dedicated device
U
دستگاه اختصاصی
warning device
U
وسیلههشدار
timing device
U
وسیله
timing device
U
ساعتی
pressure device
U
ماسوره فشاری
device driver
U
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device driver
U
نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
physical device
U
ابزار مادی
device dependent
U
وابسته به دستگاه
device code
U
کد دستگاه
device cluster
U
گروه دستگاه
bending device
U
کج گیر
audio device
U
دستگاه سمعی
antifriction device
U
وسیله ضد اصطکاک
anticountermining device
U
وسیله ضد انفجار مین دریایی در اثر ضربه ضامن انفجارضربتی مین
analog device
U
دستگاه انالوگ
analog device
U
دستگاه قیاسی
military device
U
اسباب ارتشی
active device
U
دستگاه کنشی
antifriction device
U
مکانیسم ضد اصطکاک
To take someone in . to device ( fool ) someone .
U
کسی را گول زدن
auctioneering device
U
وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند
active device
U
دستگاه فعال
asynchronous device
U
دستگاه غیرهمزمان
asynchronous device
U
دستگاه ناهمگام
antiwithdrawal device
U
وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
antiwatching device
U
ضامن ضد اکتشاف مین وسیله ضد کشف مین
antisweep device
U
ضامن ضد جمع اوری مین
antisweep device
U
ضامن ضد مین روبی
antirecovery device
U
ضامن ضد جمع اوری مین ضامن ضد باز و بسته کردن مین
safety device
U
دستگاه ضامن
peripheral device
U
دستگاه جنبی
passive device
U
دستگاه منفعل
overload device
U
فیوز گرمایی
overcurrent device
U
دستگاه حفافت
output device
U
دستگاه خروجی
nonohmic device
U
دستگاه غیر اهمی
microcoding device
U
دستگاه ریزبرنامه نویسی
peripheral device
U
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com