Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
measure
U
1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
telemetry
U
اندازه گیری یک کمیت یا کیفیت
measure
U
روش محاسبه اندازه یا کمیت
angle
U
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angles
U
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
zahn cup
U
محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
If the cap fit,wear it.
<proverb>
U
اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
typefaces
U
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typeface
U
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
orifice meter
U
روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
analogues
U
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue
U
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analog
U
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
fits
U
اندازه بودن
fit
U
اندازه بودن
fittest
U
اندازه بودن
quantity
U
کمیت
scalar
U
کمیت
quant
U
کمیت
quantum
U
کمیت
quantities
U
کمیت
shagreen
U
کمیت
to fit like a glove
U
درست اندازه بودن
physical quantity
U
کمیت فیزیکی
scalar quantity
U
کمیت اسکالر
scalar quantity
U
کمیت نردهای
sinusoidal quantity
U
کمیت سینوسی
certificate of quantity
U
گواهی کمیت
certificating of quantity
U
گواهی کمیت
batch quantity
U
کمیت گروهی
vector quantity
U
کمیت برداری
pulsating quantity
U
کمیت ضربانی
scalar quantity
U
کمیت عددی
alternating quantity
U
کمیت متناوب
oscillating quantity
U
کمیت نوسانی
quantifier
U
کمیت سنج
quantity control
U
کنترل کمیت
peridic quantity
U
کمیت تناوبی
overabound
U
بیش از اندازه فراوان بودن
to be
[as]
poor as a church mouse
<idiom>
U
بیش از اندازه تنگدست بودن
dimensioning
U
تعریف اندازه چیزی
quantification
U
کمیت پذیر کردن
quantifying
U
کمیت را تعیین کردن
quantifies
U
کمیت را تعیین کردن
pseudoscalar quantity
U
کمیت شبه عددی
mean value of periodic quantity
U
میانگین کمیت دورهای
evaluated
U
محاسبه یک مقدار یا کمیت
damped sinusoidal quantity
U
کمیت سینوسی میرنده
evaluating
U
محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluates
U
محاسبه یک مقدار یا کمیت
conserved quantity
U
کمیت ثابت
[فیزیک]
phase of a sinusoidal quantity
U
فاز کمیت سینوسی
evaluate
U
محاسبه یک مقدار یا کمیت
scalar quantity
U
کمیت غیر برداری
quantified
U
کمیت را تعیین کردن
quantity surveyors
U
ارزیاب کمیت مواد
conserved quantity
U
کمیت پایسته
[فیزیک]
quantity surveyor
U
ارزیاب کمیت مواد
observable quantity
U
کمیت مشاهده پذیر
quantify
U
کمیت را تعیین کردن
incommensurateness
U
بی اندازه بودن عدم مقیاس مشترک
proportion
U
اندازه چیزی در برابر با دیگران
value
U
آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
valuing
U
آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
proportion
U
اندازه چیزی در مقایسه با سایرین
proportions
U
اندازه چیزی در مقایسه با سایرین
values
U
آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
symmetrical alternating quantity
U
کمیت متناوب متقارن نامتوازن
even
U
کمیت یا عدد که ضریب دو است
time constant of an exponential quantity
U
ثابت زمانی یک کمیت نمایی
scalar
U
کمیت نرده ای
[فیزیک]
[ریاضی]
scalar quantity
U
کمیت نرده ای
[فیزیک]
[ریاضی]
evaluations
U
عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluation
U
عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
processor
U
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
gage
U
اندازه وسیله اندازه گیری
gage
U
اندازه گیر اندازه گرفتن
to be at full stretch
U
تا اندازه امکان پذیر کشیده شده بودن
bathyconductograph
U
وسیله اندازه گیری میزان هادی بودن اب
Being an actor has a certain amount of kudos attached to it.
U
بازیگر بودن خودش تا اندازه ای جلال دربردارد .
sizes
U
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
size
U
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
calibrating
U
قطر داخلی چیزی را اندازه گرفتن
calibrated
U
قطر داخلی چیزی را اندازه گرفتن
calibrate
U
قطر داخلی چیزی را اندازه گرفتن
to set measures to anything
U
برای چیزی اندازه یا حد معین کردن
calibrates
U
قطر داخلی چیزی را اندازه گرفتن
quotas
U
کمیت تعیین شده توسط دولت
quota
U
کمیت تعیین شده توسط دولت
to walk on eggshells
<idiom>
U
در برخورد با فردی یا موقعیتی بیش از اندازه مراقب بودن
let it rip
<idiom>
U
انجام بیش از اندازه چیزی ،گیرافتادن درکاری
dimensionless quantity
U
کمیت بدون بعد
[فیزیک]
[شیمی]
[مهندسی]
leave (let) well enough alone
<idiom>
U
دل خوش کردن به چیزی که به اندازه کافی خوب است
to tax someone
[something]
U
بیش از اندازه بارکردن
[فشار آوردن بر]
کسی
[چیزی]
charge
U
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
level
U
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
charges
U
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
levels
U
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
levelled
U
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
leveled
U
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
stakhnovism
U
افزایش تولیداز طریق بالا بردن کمیت تولیدهر کارگر
relocation
U
کمیت افزوده شد به یک آدرس برای انتقال به محل دیگری ازحافظه
instantaneous readout
U
سیستمی بدون تاخیر بین گیرنده کمیت موردنظر ونشاندهنده ان
dipsticks
U
میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
dipstick
U
میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
subtend
U
در زیر چیزی بسط یافتن شامل بودن
radiation shield
U
وسیلهای برای جلوگیری ازتابشهای ناخواسته که دراندازه گیری کمیت موردنظرتاثیر میگدارند
gauge
U
اندازه اندازه گیر
gauged
U
اندازه اندازه گیر
gauges
U
اندازه اندازه گیر
moment of momentum
U
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
measuring converter
U
مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
angular momentum
U
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
stream gaging
U
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
the quantity of a vowel
U
کوتاهی وبلندی حرف صدایی کمیت حرف مصوت
normalising
U
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalizes
U
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalised
U
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalises
U
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalize
U
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
width
U
اندازه چیزی از یک طرف به طرف دیگر
to concern something
U
مربوط بودن
[شدن]
به چیزی
[ربط داشتن به چیزی]
[بابت چیزی بودن]
quantize
U
با تئوری و فرمول صفات وکیفیت چیزی را تعیین کردن نیرو را با فرمول اندازه گیری کردن
balance earth works
U
یک اندازه بودن حجم خاک برداری با حجم خاک ریزی در یک کارگاه
declinating station
U
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter
U
وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
economic order quantity
U
کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
controls
U
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
controlling
U
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
control
U
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
moving iron instrument
U
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
inordinately
U
بی اندازه
gauge
U
اندازه
isometric
U
هم اندازه
metre
U
اندازه
infintesimal
U
بی اندازه
gauges
U
اندازه
isometrics
U
هم اندازه
extent
U
اندازه
attack size
U
اندازه تک
size
U
اندازه
indefinite
U
بی اندازه
quantum
U
اندازه
to size up
U
اندازه
sizes
U
اندازه
dealt
U
اندازه
deals
U
اندازه
gauged
U
اندازه
rather
U
تا یک اندازه
To some extent. Within limits.
U
تا اندازه ای
in part
<idiom>
U
تا یک اندازه
measurement
U
اندازه
immoderately
U
بی اندازه
equals
U
: هم اندازه
gauge=gage
U
اندازه
inordinate
U
بی اندازه
metres
U
اندازه
deal
U
اندازه
measurements
U
اندازه
floor length
U
اندازه کف
hecatompet
U
[اندازه صد پا]
equaling
U
: هم اندازه
meters
U
اندازه
soupcon
U
اندازه کم
equaled
U
: هم اندازه
isodiametric
U
هم اندازه
equal
U
: هم اندازه
degrees
U
اندازه
measurer
U
اندازه
symmetric
U
هم اندازه
degree
U
اندازه
screamingly
U
بی اندازه
what is your size?
U
اندازه
in what way
<adv.>
U
تا چه اندازه ای
to what extent
<adv.>
U
تا چه اندازه ای
equalling
U
: هم اندازه
how far
<adv.>
U
تا چه اندازه ای
tracts
U
اندازه
bulk
U
اندازه
tract
U
اندازه
equalled
U
: هم اندازه
measure
U
اندازه
meter
U
اندازه
dimensions
U
اندازه
immeasurable
U
بی اندازه
beyond measure
U
بی اندازه
what
U
چه اندازه
so far forth
U
تا ان اندازه
immensely
U
بی اندازه
fitted
U
اندازه
immense
U
بی اندازه
dimension
U
اندازه
magnitude
U
اندازه
mediocrity
U
اندازه متوسط
fit size
U
اندازه مناسب
momentum
U
اندازه حرکت
fitting allowance
U
کاملا" اندازه
dimension diagram
U
رسم اندازه
calibration standard
U
اندازه کالیبراسیون
block size
U
اندازه کنده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com