Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fasces
U
یک دسته میله که تبری در میان ان قرار داشته وپیشاپیش فرمانداران رومی می بردند و نشان قدرت بوده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fasces
U
[نمادی در روم قدیم یک دسته میله که تبری در میان آن قرار داشت و و پیشاپیش فرمانداران رومی می بردند که نشان قدرت آنها بود.]
Marasali
U
ماراسالی
[این روستا که به شیروان معروف بوده در آذربایجان شوروی قرار داشته و نمونه جالبی از فرش محرابی به همراه بته جقه ها در آن بافته می شود.]
delta clock
U
که خطا داشته یا در حلقه بی انتها قرار گرفته و یاوضعیت اشتباه داشته
Anatolia
U
منطقه آناتولی که بین دریای سیاه و دریای مدیترانه قرار داشته و یکی از مراکز عمده قالیبافی ترکی، کردی، ارمنی و یونانی است. بیشتر به بافت فرش با گره ترکی معروف بوده و به دوران سلجوقیان باز می گردد.
Tibet
U
تبت
[این ناحیه با کشورهای چین، هند و نپال همسایه بوده و فرش آن بیشتر تحت تاثیر چین قرار داشته است.سابقه فرش بافی در آن حدود سیصد سال می باشد. نقش ببر از طرح های اصلی فرش تبت است.]
praetorian
U
وابسته به قدرت قضاوت مادون کنسولی رومی
accent mark
U
علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
rods
U
میله قدرت
rod
U
میله قدرت
authoritarainism
U
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
axle tree
U
میله میان دو چرخ
axletree
U
میله میان دو چرخ
customs of war
U
اداب مربوط به جنگ که بدون انکه قدرت قانونی داشته باشد موردقبول دولتهاست
movable dam
U
سدی که قابل انتقال بوده و مغمولا درمسیر سیل قرار می دهند
levers
U
میله اهرم دسته
lever
U
میله اهرم دسته
Farahan
U
فراهان
[این ناحیه در استان مرکزی با بافت های هراتی، میناخانی و گل حنائی در قرن نوزدهم میلادی بازار جهانی خوبی داشته و شاخص آن استفاده از پودهای آبی و صورتی بوده است.]
special drawing rights
U
این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است
lazy lines
U
سفیدک
[رشته تارهای نخ پود که در پشت فرش آزاد بوده و جزء گره قرار نگرفته اند.]
phillips curve
U
شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
insert
U
[قرار دادن پود میان تار]
foundation pile
U
میله هایی که در فونداسیون قرار می گیرد
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
nonaligned
U
که به درستی در ارتباط با یکیدرگ قرار نگرفته اند تا کار این بهینه داشته باشند
blind date
U
قرار ملاقات میان زن ومردی که همدیگر را نمیشناسند
blind dates
U
قرار ملاقات میان زن ومردی که همدیگر را نمیشناسند
expansion unit
U
وسیلهای که به یک کامپیوترمتصل بوده و دارای سوکتهای اضافی است تا درون انها تخته مدارهای چاپی بتوانند قرار گیرند
gem-set rug
U
قالچه جواهر نشان
[بیشتر در هند رواج داشته و قدمت آن به بیش از صد سال می رسد.]
relative income hypothesis
U
بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
attribute
U
[نشان قدرت شخصیت های اسطوره ای مانند آپولو و ونوس]
The persian gulf is between Iran and saude Arabia .
U
خلیج فارس میان ایران وعربستان سعودی قرار گرفته
transborder
U
ارتباطات میان سیستمهای کامپیوتری که در کنارمرزهای ملی قرار دارند
romanesque
U
رومی وابسته به تمدن رومی
ribbons
U
میله جوهری که بین نوک چاپ و کاغذ قرار دارد
ribbon
U
میله جوهری که بین نوک چاپ و کاغذ قرار دارد
Jaff design
U
طرح جاف
[جاف از روستاهای کردستان می باشد و از قدیم به بافت انواع کیسه های خورجینی و دستی شهرت داشته است. طرح ها اکثرا لوزی شکل بوده و لبه ها حالت قالب دارند.]
proconsular
U
وابسته به فرمانداران رم قدیم
encapsulated
U
دستور Post Script که یک تصویر یا صفحه را در یک فایل شرح میدهد که میتواند در یک برنامه گرافیکی یا DTP قرار داشته باشد
monocoque
U
ساختمان سه بعدی مثل بدنه هواپیما که فاقد سازه داخلی بوده و همه تنش بر پوسته و اجزاء ساختمانی که بلافاصله زیر ان قرار دارندوارد میگردد
cordon bleu
U
گوشتی که در میان آن ژامبون و پنیر قرار داده و سرخمیکنند و معمولا با سس سرو میشود
desktop
U
میله وضعیت که معمولاگ در امتداد دکمهای از صفحه ویندوز نشان داده میشود
streamer
U
یک دسته نوار که بجای شروع و توقف در میان بلوکهای مجزای داده با سرعتی بالا ومستمر عمل میکند
streamers
U
یک دسته نوار که بجای شروع و توقف در میان بلوکهای مجزای داده با سرعتی بالا ومستمر عمل میکند
d. of macabre
U
تصویری که دسته مردن راازپست و بلند نشان میدهد
d. of death
U
تصویری که دسته مردم راازپست وبلند نشان میدهد
scrolls
U
میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد
scroll
U
میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد
bolshevism
U
مکتبی متفرع از مارکسیسم که مبدع ان لنین بوده است و مبتنی است بر تاکید این مسئله که طبقه پرولتاریا باید با جنبش و اعمال قوه و بدون اینکه منتظر فرسودگی خودبخودی سیستم کاپیتالیستی باشد قدرت سیاسی را به دست گیرد.
Zahir-Shahi design
U
طرح ظهیر شاه
[این طرح در افغانستان رایج بوده و احتمال می رود که از سفارشات این شاه افغان باشد. در نقش لوزی ها و هشت گوش ها یک در میان جای خود را عوض می کنند.]
One day I want to have a horse of my very own.
U
روزی من می خواهم یک اسب داشته باشم که شخصا به من تعلق داشته باشد.
re attachment
U
در مورد کسی که قبلا" توقیف شده بوده وبه علتی بدون تعیین تاریخ دقیق ازاد شده بوده است die sine
they hurried him along
U
او را شتابانده بردند
the dog wasled
U
سگ را بابندمی بردند
bar automatic
U
میله فولادی که به موازات ریل راه اهن کشیده میشودو وقتی که چرخ قطاری روی ان قرار می گیرد نقاط توقف و موقعیت را مشخص می نماید
provisional ball
U
گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
fascial
U
تبری
exonertion
U
تبری
they took refuge in a cave
U
بغاری پناه بردند
hands of Fatima
U
طرح دستان فاطمه
[نوعی فرش محرابی که در آن دو نگاره کف دست استفاده می شود و جلوه ای از حالت سجود یک مسلمان و اشاره به اصول دین را نشان می دهد. این طرح بیشتر مربوط به قفقاز و شرق ترکیه بوده است.]
denying
U
تبری جستن
renounce
U
تبری جستن از
denied
U
تبری جستن
denies
U
تبری جستن
deny
U
تبری جستن
renouncing
U
تبری جستن از
renounces
U
تبری جستن از
renounced
U
تبری جستن از
the clock was put back
U
عقربههای ساعت را عقب بردند
All his belongings were stolen .
U
هرچه داشت بردند (دزدیدند)
wager of law
U
تبری جستن با سوگند
Quchan
U
قوچان
[شمال خراسان که از اوایل قرن یازدهم هجری قمری به بافت فرش مشغول بوده و بافندگان آن کردهای مهاجر کردستان می باشند.بیشتر فرش ها تماما پشم بوده و گره ترکی دارند.]
pad
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pomander
U
عطری که درقوطی یاکیسه برای گندزدایی با خودمی بردند
horizontal
U
میلهای در پایین پنجره که نشان میدهد صفحه پهن تر از پنجره است . کاربر میتواند به صورت افق در صفحه حرکت کند و این میله را بکشد
mixed capitalism
U
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
dialectic
U
البته باتفاوتهایی که ناشی از روش فکری خاص هر یک بود به کار می بردند
ithyphallic
U
وابسته بصورت ذکر که درجشنهای BACCHUSدارگونه باده دست گرفته می بردند
empowered
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
tenpin
U
میله بطری شکل مخصوص بازی 01 میله بولینگ
medoterranean
U
واقع در میان چند زمین میان زمینی
double wood
U
ماندن یک میله بولینگ پشت میله دیگر
feint
U
حرکت از میله بالا به میله پایین
feinting
U
حرکت از میله بالا به میله پایین
feinted
U
حرکت از میله بالا به میله پایین
feints
U
حرکت از میله بالا به میله پایین
lool
U
لول
[تارهای نامتقارن]
[این حالت بخاطر قرار گرفتن پود بین تارها بوجود آمده و در حقیقت نشان دهنده اختلاف سطح تارها با یکدیگر است.]
ToolTips
U
برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
creativeness
U
قدرت خلاقه قدرت ابداع
intervenient
U
در میان اینده واقع در میان
futtock
U
میان چوب میان تیر
shafts
U
میله ستون میله چاه
shaft
U
میله ستون میله چاه
paduasoy
U
پارچه ابریشمی راه راه وبادوام که درسده هیجدهم برای جامه بکار می بردند
dictatorship of proletariat
U
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
rashwan medallion
U
ترنج رشوان
[این شهر در استان کردستان قرار داشته و به بافت قالیچه های خورجینی، گلیم و فرش های هندسی با ترنج مخصوص به این ناحیه شهرت دارد. ترنج این فرش ها بصورت لوزی بزرگ به همراه اشکال هندسی می باشد.]
countervailing power
U
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
Roman
U
رومی
ogive
U
رومی
Romans
U
رومی
mounting
U
دسته و پشت بند دسته شمشیر
romanesque
U
بسبک رومی
romanesque
U
ازنژاد رومی
legions
U
سپاه رومی
arm roll and grapevine
U
بغل رومی
mountian spinach
U
اسفناج رومی
oilstone
U
سنگ رومی
pimpernel
U
بادیان رومی
celtic nard
U
سنبل رومی
legion
U
سپاه رومی
hart wort
U
انجدان رومی
cavy
U
ارنب رومی
Roman numeral
U
اعداد رومی
romish
U
رومی وار
Roman numerals
U
ارقام رومی
romanic
U
زبان رومی
romanesque vault
U
طاق رومی
steelyard
U
قپان رومی
ogive
U
طاق رومی
excubitorium
U
خوابگاه رومی
Latin cross
U
صلیب رومی
carcer
U
آماجگاه رومی ها
lovage
U
انجدان رومی
lyra
U
چنگ رومی
lyrae
U
چنگ رومی
mastic
U
کندر رومی
acrus
U
طاق رومی
domus
U
سرای رومی
alignments
U
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignment
U
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
romanic
U
متکلم بزبان رومی
castrum
U
[کمپ نیروهای رومی]
popish
U
وابسته بکاتولیک رومی
Roman
U
لاتین حروف رومی
colonia
U
خانه های رومی
Romans
U
لاتین حروف رومی
colonica
U
خانه های رومی
caldarium
U
گرمخانه در حمام رومی
false ogive
U
سپر رومی گلوله
hollow square
U
[گچ بری هرمی رومی]
anise
U
بادیان رومی انیسون
Roman numeral
U
عدد رومی
[ریاضی]
neo romanesque
U
رومی وار نوین
neronian
U
وابسته به NEROامپراطورستمکار رومی
greek catholic
U
عضوکلیسای کاتولیک رومی
leg ride and far leg hook
U
بغل رومی بااستفاده از پا
posture
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postured
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posturing
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
ogive arch
U
طاق رومی قوس جناغی
puncuation
U
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
standard
U
دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standards
U
دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
garters
U
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garter
U
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
cavaedium
U
[پیش حیاط در خانه های رومی]
double cone
U
[ابزار بند رومی مخروطی شکل]
romih variation
U
واریاسیون رومی دردفاع شبه مران
hypaethrum
U
[پنجره نیم گرد کوچک رومی]
protasis
U
نخستین قسمت درام قدیم رومی
nosegay
U
دسته گل یایک دسته علف
discretionary
U
خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
scarry
U
دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم
silver star
U
نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
Hirsau style
U
[نوعی معماری به سبک رومی در آلمان و استرالیا]
Golden House
U
[سرای رومی ساخته شده توسط نرو]
vesta
U
الهه رومی خدای اجاق وخانه داری
gregorian chant
U
سرود مذهبی ساده کلیسای کاتولیک رومی
knotted shaft
U
[ستون منحنی رومی وار شبیه قبه]
Frigi darium
U
[تزئینات زیبا و بزرگ در حمام های رومی]
radar discrimination
U
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
gradient circuit
U
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
lorgnettes
U
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnette
U
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
aniseed
U
تخم بادیان رومی که بصورت ادویه بکار میرود
lavage
U
انجدان رومی شستشوی معده یازخم شستشو دادن
surface mount technology
U
روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
lararium
U
[اتاق کوچک در خانه های رومی برای عبادت شخصی]
ides
U
روز پانزدهم مارس و مه وژوئیه و اکتبر وسیزدهم ماههای رومی
municipium
U
شهری که اهالی ان از حقوق شهر نشینان رومی بهره مند میشدند
has been
U
بوده
i have been
U
بوده ام
been
U
بوده
has-been
U
بوده
fact
U
بوده
has-beens
U
بوده
facts
U
بوده
writ of error
U
قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است
ogive
U
طاق رومی
[این طرح در فرش های محرابی بیشتر بکار می رود.]
coffee roaster
U
قهوه بوده
has been
U
بوده است
has-beens
U
بوده است
has-been
U
بوده است
markings
U
نشان دار سازی نشان
poniter
U
نشان دهنده نشان گیرنده
marking
U
نشان دار سازی نشان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com