English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
prepossessing U گیرنده جالب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
questionof interest U پرسشهای جالب توجه موضوعهای جالب توجه
backwards U کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backward U کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
requested U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requesting U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requests U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
request U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
signalling U 1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
consignee U گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
yummy U جالب
memorable U جالب
attractive U جالب
screaming U جالب
spicy U جالب
arresting U جالب
marvelous U جالب
inviting U جالب
marvellous U جالب
absorbing U جالب
drawing card U جالب
liberals U جالب توجه
really sick U واقعا جالب
really wicked U واقعا جالب
liberal U جالب توجه
well off U جذاب جالب
yummy U جالب توجه
riding high <idiom> U جالب توجه
snazzier U بسیار جالب
snazzy U بسیار جالب
notables U جالب توجه
engaging U جالب توجه
interesting U جالب توجه
notable U جالب توجه
newsworthy U جالب و بموقع
remarkable U جالب توجه
snazziest U بسیار جالب
uninteresting U غیر جالب توجه
cliff hanger U مطلب یا داستان جالب
sight seeing U دیدار منافر جالب
unco U جالب توجه عجیب
invitingly U بطور جالب یا کشنده
prepossessingly U بطور جالب یا جاذب
lively U جالب توجه سرزنده
liveliest U جالب توجه سرزنده
quaintness U غرابت جالب توجه
cliff-hanger U مطلب یا داستان جالب
interestingly U بطور جالب توجه
cliff-hangers U مطلب یا داستان جالب
livelier U جالب توجه سرزنده
drawing card U چیز جالب توجه
an interesting story U حکایت جالب توجه
interest U اهمیت [مهم ] [جالب]
high light U نکات برجسته یا جالب
quaint U از روی مهارت عجیب و جالب
it is interesting to me U برای من جالب توجه است
colourless U رنگ پریده غیر جالب
colorless U رنگ پریده غیر جالب
eye catcher U چیز چشم گیر جالب نظر
The color harmony in nature is very interesting. U هماهنگی رنگها درطبیعت بسیار جالب است
wowed U فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
wow U فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
wowing U فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
it does not a to me U درنزدمن جالب توجه نیست چنگی بدل نمیزند
wows U فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
Comparison with other countries is extremely interesting. U مقایسه با کشورهای دیگر بی اندازه جالب توجه است.
browsing U نگاه کردن به فایلها یالیستهای کامپیوتر برای پیداکردن یک چیز جالب
screamer U اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
It will be interesting to see how the first free elections play themselves out. U خیلی جالب خواهد بود تا ببینید که نتیجه اولین انتخابات آزاد چه خواهد شد .
grantee U گیرنده
consignee U گیرنده
prehensile U گیرنده
touching U گیرنده
payees U گیرنده
getter U گیرنده
reciever U گیرنده
reciptacle U گیرنده
recipients U گیرنده
prehensorial U گیرنده
payee U گیرنده
fetching U گیرنده
receptor U گیرنده
acceptor U گیرنده
accipient U گیرنده
adopter U گیرنده
barrage reception U سد گیرنده
catcher U گیرنده
receptors U گیرنده
prehensory U گیرنده
recipient U گیرنده
receiver U گیرنده
receivers U گیرنده
catchier U گیرنده
catchiest U گیرنده
catchy U گیرنده
sensor U گیرنده
assignee U گیرنده
addressee U گیرنده
addressees U گیرنده
cell receptor U گیرنده سلولی
beat receiver U گیرنده تداخلی
bribee U رشوه گیرنده
itching palm U دست گیرنده
catch of guage U گیرنده بارانسنج
baroreceptor U گیرنده فشار
determiner U تصمیم گیرنده
determiners U تصمیم گیرنده
donee U گیرنده هبه
acceptor level U تراز گیرنده
mechanic recepter U گیرنده مکانیکی
loanee U وام گیرنده
iterant U ازسر گیرنده
auto radio U گیرنده اتومبیل
bailee U تحویل گیرنده
striking U موثر گیرنده
amateur receiver U گیرنده اماتور
strikingly U موثر گیرنده
cessionary U انتقال گیرنده
feoffee U گیرنده تیول
decision maker U تصمیم گیرنده
exteroceptor U گیرنده برونی
exempted , adressee U گیرنده استثنایی
distance receptor U گیرنده دوربرد
distilling receiver U گیرنده تقطیر
interoceptor U گیرنده درونی
donee U گیرنده هدیه
donee U هبه گیرنده
interoceptor U گیرنده احشایی
enteroceptor U گیرنده احشایی
crystal set U گیرنده اشکارساز
fondler U اغوش گیرنده
inductance U گیرنده انرژی
chemoreceptor U گیرنده شیمیایی
acquisitive فرا گیرنده
clocker U گیرنده وقت
high fidelity receiver U گیرنده رابط
grantee U انتقال گیرنده
communication receiver U گیرنده مخابرات
concluder U نتیجه گیرنده
consignee U گیرنده امانت
grabber hand U دست گیرنده
enteroceptor U گیرنده درونی
jammed U سد گیرنده پاس
revenger U انتقام گیرنده
receivers U گیرنده رادیویی
pledgee U رهن گیرنده
pledgee U وثیقه گیرنده
receivers U دستگاه گیرنده
receiver U فرف گیرنده
decreasing U نقصان گیرنده
rejuvenescent U جوانی از سر گیرنده
photoreceptor U گیرنده نور
pawnee U رهن گیرنده
passcatcher U گیرنده پاس
transferee U انتقال گیرنده
payee U گیرنده وجه
receiver U گیرنده رادیویی
transceiver U فرستنده و گیرنده
transferee U تحویل گیرنده
receivers U فرف گیرنده
receiving set U گیرنده رادیویی
receiving set U دستگاه گیرنده
receiving antenna U انتن گیرنده
radio receiver U گیرنده رادیویی
single circuit receiver U گیرنده یک مداره
sound probe U گیرنده صوتی
jams U سد گیرنده پاس
jam U سد گیرنده پاس
television receiver U گیرنده تلویزیونی
proprioceptor U گیرنده عضلانی
thermoreceptor U گیرنده دمایی
comprehensive U فرا گیرنده
tither U عشر گیرنده
receiver U دستگاه گیرنده
payees U گیرنده وجه
borrower U قرض گیرنده
offtake canal U کانال گیرنده
nociceptor U گیرنده درد
transreceiver U فرستنده و گیرنده
tube receiver U گیرنده لامپی
two valve receiver U گیرنده دو لامپی
mortgagee U رهن گیرنده
volumetric receptor U گیرنده حجمی
borrowers U قرض گیرنده
opiate receptor U گیرنده افیونی
trainees U تعلیم گیرنده
trainee U تعلیم گیرنده
borrowers U وام گیرنده
borrower U وام گیرنده
overtaking vessel U شناوه سبقت گیرنده
zero beat U تنظیم موج گیرنده
radio sextant U گیرنده امواج کیهانی
receiver gating U ولت افزایی گیرنده
receiver output volume U شدت صوت گیرنده
mains receiving set U دستگاه گیرنده شبکه
superheterodyne receiver U گیرنده سوپر هترودین
marginal borrower U وام گیرنده نهائی
transceiver U دستگاه گیرنده فرستنده
long wave receiver U گیرنده موج بلند
feoffee U زعیم انتقال گیرنده
iterative U ازسر گیرنده تکراری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com