Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dud
U
گلوله عمل نکرده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
absolute dud
U
گلوله اتمی عمل نکرده
Other Matches
unbowed
U
انحنا پیدا نکرده تعظیم نکرده
unexploded
U
عمل نکرده مهمات عمل نکرده
trend
U
مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
trends
U
مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
sensing
U
تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
misses
U
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
missed
U
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
miss
U
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
sabot
U
کمربند گلوله حلفه تمرکز یا وسیله ثبات گلوله در مسیر بوش استقرار لوله جوفی
clues
U
گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
frangible bullet
U
گلوله غیر فلزی بی استحکام گلوله نرم
clue
U
گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
fire ball
U
گلوله انفجاری گوی اتشین اتمی گلوله
ogive
U
ورم تمرکز گلوله رومی گلوله
splinterproof
U
ضدبسکهای گلوله ضد قطعات گلوله
dud
U
منفجرنشدن گلوله گلوله ناپیدا
velocity jump
U
جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
maximum ordinate
U
حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
look before your leap
U
گز نکرده
niet le fait
U
او نکرده است
soles
U
ازدواج نکرده
sole
U
ازدواج نکرده
unkempt
U
شانه نکرده
single
U
ازدواج نکرده
unsight
U
امتحان نکرده
indigested
U
فکر نکرده
abortive
<adj.>
رشد نکرده
untravelled
U
سفر نکرده
rudimental
U
رشد نکرده
unused
U
عادت نکرده بکارنبرده
uncounselled
U
مشورت نکرده
[نداده]
paddy
U
برنج اسیاب نکرده
paddies
U
برنج اسیاب نکرده
nuclear stalemate
U
گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
base of trajectory
U
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
dwarf dud
U
بمب اتمی عمل نکرده
unfledged
U
پر در نیاورده کاملا رشد نکرده
gear blank
U
چرخ دنده کار نکرده
impennate
U
دارای بالهای رشد نکرده
hung striker
U
چاشنی عمل نکرده نارنجک
he is not quite rested
U
خوب رفع خستگی نکرده
stunted tree
U
درخت رشد نکرده وکوتاه
order form
U
نمونه سفارش نامه پر نکرده
You haven't changed.
U
تو هیچ تغییر نکرده ای
[رفتار]
.
seed wool
U
پنبه خام یاپاک نکرده
nuclear dud
U
بمب عمل نکرده اتمی
clean
U
که از زمان خواندن تغییری نکرده است
cleaned
U
که از زمان خواندن تغییری نکرده است
unschooled
U
تعلیم نگرفته کار اموزی نکرده
dwarf dud
U
جنگ افزار هستهای عمل نکرده
cleans
U
که از زمان خواندن تغییری نکرده است
bomb cemetery
U
محل تخریب بمبهای عمل نکرده
cleanest
U
که از زمان خواندن تغییری نکرده است
Nobody was late except me .
U
هیچکس غیر از من دیر نکرده بود
square base
U
کف گلوله یا قسمت ته گلوله
polywag
U
دریانوردی که به نواحی استوایی سفر نکرده باشد
Nothing has changed there.
U
آنجا هیچ چیز تغییر نکرده است.
slink
U
انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
slinking
U
انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
slinks
U
انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
abortions
U
سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
abortion
سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
side spray
U
بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
He has never taken a step for any one . He has never raised a finger to
U
تا کنون برای کسی قدم یبر نداشته است ( مسا عدتی نکرده )
presumptive instruction
U
دستور برنامه تغییر نکرده که پردازش میشود تا دستورات قابل اجرا را بدست آورد
ballistics of penetration
U
شناسایی شرایط نفوذ گلوله شناسایی مسیر نفوذ گلوله
accumulated profit
U
پولی که شرکت یا شخصی در سال های قبل به دست آورده و استفاده نکرده یا به خریداران سهام نداده است
syntactic error
U
خطای برنامه نویسی به علت اینکه عبارت برنامه دستور زبان را رعایت نکرده است
lead collision course
U
مسیر تصادم گلوله با هدف خط تصادم گلوله با هدف
angle of arrival
U
زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
bomb reconnaissance
U
شناسایی محل بمبهای عمل نکرده شناسایی محل بمب
projectile
U
گلوله
roundest
U
گلوله
rounds
U
گلوله ها
gunshots
U
گلوله
shell proof
U
ضد گلوله
fire ball
U
گلوله
ball
U
گلوله
bullet-proof
U
ضد گلوله
clues
U
گلوله نخ
cartridge
U
گلوله
cartridges
U
گلوله
clue
U
گلوله نخ
line shot
U
گلوله در خط
pellet
U
گلوله
glomerule
U
گلوله رگ
gunshot
U
گلوله
bullet
گلوله
shot
U
گلوله
bullets
U
گلوله
globe
U
گلوله
globes
U
گلوله
round
U
گلوله
shots
U
گلوله
cannon proof
U
ضد گلوله
shells
U
گلوله توپ
trajectory
U
خط سیر گلوله
shoots
U
گلوله زدن
trajectory
U
مسیر گلوله
trajectories
U
خط سیر گلوله
cannon shot
U
گلوله توپ
shoot
U
گلوله زدن
can , not observe
U
گلوله ناپیدا
shoot
U
برد گلوله
trajectories
U
مسیر گلوله
shelling
U
گلوله توپ
cannon proof
U
ضد گلوله توپ
shell
U
گلوله توپ
bullet-proof
U
ضد گلوله کردن
number of rounds
U
تعداد گلوله ها
bombarding
U
گلوله باران
shell fragments
U
بسک گلوله
snowball
U
گلوله برف
snowballed
U
گلوله برف
snowballing
U
گلوله برف
snowballs
U
گلوله برف
shaft
U
خدنگ گلوله
shafts
U
خدنگ گلوله
loading tray
U
سینی پر کن گلوله
graupel
U
گلوله برف
live round
U
گلوله جنگی
shoots
U
برد گلوله
line of impact
U
خط اصابت گلوله
bombardment
U
گلوله باران
bombardments
U
گلوله باران
bombards
U
گلوله باران
burst center
U
مرکز گلوله
bulletproof
U
ضد یا مانع گلوله
plumb
U
گلوله سربی
blank cartridge
U
فشنگ بی گلوله
gas shell
U
گلوله دودانگیز
fixed shell
U
گلوله متصل
cease loading
U
گلوله را پرنکنید
base spray
U
بسکهای ته گلوله
incendiary
U
گلوله اتش زا
rotund
U
گلوله وار
equivalent service rounds
U
گلوله معادل
base fuze
U
ماسوره ته گلوله
ballistic trajectory
U
خط سیربالیستیکی گلوله
blob
U
گلوله حباب
center of burst
U
مرکزاصابت گلوله
drill ammunition
U
گلوله مشقی
clew
U
گلوله کردن
conglobate
U
گلوله شدن
blank catridge
U
گلوله سلام
gilding metal
U
روکش گلوله
globus hystericus
U
گلوله هیستریایی
illumination round
U
گلوله منور
lost
U
گلوله ناپیدا
starshell
U
گلوله منور
illuminating shell
U
گلوله منور
fragment
U
بسک گلوله
fragmenting
U
بسک گلوله
fragments
U
بسک گلوله
cannonball
U
گلوله توپ
canon ball
U
گلوله توپ
gunshot wound
U
زخم گلوله
cartouch
U
گلوله توپ
gun stone
U
گلوله توپ
buckshot
U
گلوله سربی
gun shot
U
گلوله توپ
cartouche
U
گلوله توپ
clew
U
گلوله نخ گره
shell proof
U
ضد نفوذ گلوله
shrapnel shell
U
گلوله انفجاری
single shot
U
گلوله منفرد
smoke projectile
U
گلوله دودانگیز
smoke round
U
گلوله دودانگیز
hits
U
اصابت گلوله
hitting
U
اصابت گلوله
snow ball
U
گلوله برف
ball
U
گلوله کردن
ball
U
گلوله توپ
shoot down
U
با گلوله کشتن
shell room
U
انبار گلوله
shilleilagh
U
گلوله شلیلاق
missiles
U
گلوله موشک
missile
U
گلوله موشک
shrapnel
U
گلوله ضد نفر
shrapnel
U
گلوله نارنجکی
shrapnel
U
گلوله افشان
shrapnel
U
گلوله انفجاری
star shell
U
گلوله نورافشان
fireballs
U
گلوله انفجاری
fireball
U
گلوله انفجاری
delivery
U
فروریختن گلوله
delivery
U
پرتاب گلوله
deliveries
U
فروریختن گلوله
deliveries
U
پرتاب گلوله
marbles
U
گلوله شیشهای
marble
U
گلوله شیشهای
bullets
U
گلوله فشنگ
bullets
U
گلوله تفنگ
bullet
گلوله فشنگ
trial shot
U
گلوله ازمایشی
tracer shell
U
گلوله رسام
star shell
U
گلوله منور
sugarplum
U
گلوله نبات
gunshots
U
زخم گلوله
gunshot
U
زخم گلوله
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com