English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shelling report U گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mortar report U گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
gall U حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
galls U حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
action report U گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
amplifying report U گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
contact report U گزارش تماس با هواپیمای دشمن
sniped U از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
snipe U از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
snipes U از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
sniping U از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
departure report U گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
air and naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی وهوایی
air picket U هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
hostile artillery U توپخانه دشمن
gun salute U سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
firing position U موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
engagement control U کنترل درگیری توپخانه پدافندهوایی با دشمن
fire unit U یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
Our heavy guns pounded ( away at ) the enemy positions . U توپخانه سنگین ما مواضع دشمن رادرهم کوبید
spot report U گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
radio deception U گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
radio countermeasures U اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
to triumph over the enemy U برشکست دشمن شادی کردن بر دشمن پیروز شدن
firing range U برد تیراندازی مسافت تیراندازی
rifle clasp U نشان تیراندازی یا مدال تیراندازی
hitting U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hit U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hits U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
enemy alien U طرفداران دشمن در خاک خودی هواداران دشمن
reject U عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejected U عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejecting U عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejects U عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
report generator U گزارش ساز ایجادکننده گزارش
report generator U گزارش زایی گزارش گیری
close with U اخذتماس با دشمن درگیر شدن با دشمن
close-up U نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close-ups U نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close up U نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
visualreport U گزارش دیدبانی بصری گزارش مشاهدات بصری در حین پرواز
fire lane U مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
penetration U نفوذ در جبهه دشمن داخل شدن درصفوف دشمن نفوذ در شبکه اطلاعات یااداری
breaching U رخنه درمیدان مین رخنه نفوذی مواجه شدن با دشمن درگیری با دشمن
roll back U به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
espionage U جاسوسی کردن کسب خبر از دشمن کردن مراقبت دشمن
close in security U برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
shadower U یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
live fire U تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
counter force U نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
evasion U اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
evasions U اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
identification friendly or foe U سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
breaches U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
disorganize U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganising U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganises U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganised U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
hostile track U تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
disorganizes U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganizing U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
approach march U راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
end on U سینه به سینه شدن با دشمن روبرو شدن با دشمن یاچیزی
out flank U دور زدن جناح دشمن احاطه کردن جناح دشمن احاطه جناحی کردن
repelled U پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repel U پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repelling U پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repels U پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
bogeys U تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogey U تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogies U تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
cargo outturn report U گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
archery U تیراندازی
shootings U تیراندازی
gunning U تیراندازی
pop U تیراندازی
popped U تیراندازی
shooting U تیراندازی
pops U تیراندازی
gunnery U تیراندازی
musketry U تیراندازی
fire bay U دهلیز تیراندازی
fire power U قدرت تیراندازی
scheme of fire U طرح تیراندازی
order of fire U روش تیراندازی
verification fire U تیراندازی ازمایشی
offhand U تیراندازی ایستاده
gun U تیراندازی کردن
fire trench U سنگر تیراندازی
guns U تیراندازی کردن
firing area U منطقه تیراندازی
automatic fire U تیراندازی خودکار
horseback archery U تیراندازی سواره
fire U تیراندازی کردن
riflery U تیراندازی تفنگداری
fired U تیراندازی کردن
fires U تیراندازی کردن
handbow U کمان تیراندازی
gunning U تمرین تیراندازی
firing table U جدول تیراندازی
ready position U حاضربه تیراندازی
gunnery U قوانین تیراندازی
methode of fire U روش تیراندازی
the butts U میدان تیراندازی
firing line U خط شروع تیراندازی
lived U تیراندازی جنگی
live U تیراندازی جنگی
field archery U تیراندازی صحرایی
combat firing U تیراندازی جنگی
conduct of fire U اجرای تیراندازی
dry sum U مشق تیراندازی
conduct of fire U هدایت تیراندازی
shoots U تیراندازی کردن
school shooting U تیراندازی در مدرسه
shoot U تیراندازی کردن
delivery error U اشتباه در تیراندازی
reports U گزارش
recitetion U گزارش شز
reportage U گزارش
report generator U گزارش زا
reported U گزارش
report U گزارش
account U گزارش
recoiled U دفع ضربت تیراندازی
shooting gallery U میدان تیراندازی تمرینی
recoiling U دفع ضربت تیراندازی
skeet U انداختن تمرین تیراندازی
columbia round U تیراندازی مخصوص زنان
recoil U دفع ضربت تیراندازی
squatting position U وضعیت چمباتمه در تیراندازی
shootoff U مسابقه اضافی تیراندازی
absolute error U اشتباه مطلق تیراندازی
target arrow U تیر مخصوص تیراندازی
gun fire U توپ بامدادیاشام تیراندازی
open fire U شروع به تیراندازی کردن
squeeze off U تیراندازی با فشار ماشه
pit detail U کمک مربی تیراندازی
shooting galleries U میدان تیراندازی تمرینی
set up U اماده تیراندازی کردن
recoils U دفع ضربت تیراندازی
shots U تیراندازی تیرانداز ماهر
shots U گلوله تیراندازی شده
passive U دفاع بدون تیراندازی
shots U تیراندازی شده تیرخورده
passives U دفاع بدون تیراندازی
shot U تیراندازی تیرانداز ماهر
shot U گلوله تیراندازی شده
main fire U سیستم تیراندازی اصلی
shot U تیراندازی شده تیرخورده
qualification badge U نشان مهارت در تیراندازی
combat firing U تمرین تیراندازی رزمی
range correction U تصحیح برد تیراندازی
range firing U تیراندازی در میدان تیر
methode of fire U روش اجرای تیراندازی
dwell at U به تیراندازی ادامه دادن
expert badge U نشان مهارت در تیراندازی
firing battery U اتشبار تیراندازی کننده
firing data U عناصر مربوط به تیراندازی
field arrow U تیرهای تیراندازی صحرایی
firing line U خط تیراندازی مدار اتش
trap shoot U تیراندازی به هدفهای متحرک
time fire U تیراندازی با گلوله زمانی
field round U یک دور تیراندازی صحرایی
field roving course U مسابقه تیراندازی جنگلی
archery U تیراندازی با تیر و کمان
returned U گزارش دادن
command report U گزارش فرماندهی
report progarm generator U تولیدبرنامه گزارش
report generation U تولید گزارش
report file U فایل گزارش
report U گزارش دادن
edit line U خط گزارش وضعیت
report program U برنامه گزارش
reports U گزارش دیدبانی
reports U گزارش دادن به
reported U گزارش دادن به
report progarm generator U مولدبرنامه گزارش
return U گزارش رسمی
return U گزارش دادن
returned U گزارش رسمی
annual report U گزارش سالیانه
annual report U گزارش سالانه
an incomprehensive report U گزارش کوتاه
report writer U گزارش نویسی
reports U گزارش دادن
minute U گزارش وقایع
rpg U مولدبرنامه گزارش
commentaries U گزارش رویداد
commentary U گزارش رویداد
wrap up U گزارش خلاصه
blue bark U گزارش حرکت
blue bell U گزارش جنایت
detailed report U گزارش مشروح
blue bell U گزارش بدرفتاری
periodic report U گزارش دورهای
expertise U گزارش اهل فن
turn in <idiom> U گزارش دادن
final report U گزارش نهایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com