Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 64 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
snug
U
گرم ونرم باندازه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
life-size
U
باندازه شخص زنده باندازه طبیعی
life size
U
باندازه شخص زنده باندازه طبیعی
within
U
باندازه
enow
U
باندازه
handsbreadth
U
باندازه کف دست
pint-size
U
باندازه سرسنجاق
pint size
U
باندازه سرسنجاق
pint sized
U
باندازه سر سنجاق
enough
U
بقدرکفایت باندازه
handbreadth
U
باندازه کف دست
thimbleful
U
باندازه یک انگشتانه
thimblefuls
U
باندازه یک انگشتانه
spoonful
U
باندازه یک قاشق
spoonfuls
U
باندازه یک قاشق
pipeful
U
باندازه یک پیپ پر
quantum libet or placet
U
باندازه لازم
skinful
U
باندازه یک خیک پر
it is the size of a sparrow
U
باندازه یک گنجشک است
coziest
U
گرم ونرم
cozily
U
گرم ونرم
cozy
U
گرم ونرم
cozies
U
گرم ونرم
cosier
U
گرم ونرم
cosies
U
گرم ونرم
sleekest
U
چرب ونرم
sleeker
U
چرب ونرم
sleek
U
چرب ونرم
cosiest
U
گرم ونرم
cosy
U
گرم ونرم
cozier
U
گرم ونرم
It is not deep enough.
U
باندازه کافی گود نیست
thumbnails
U
هر چیزی که باندازه ناخن باشد
finger
U
باندازه یک انگشت میله برامدگی
fingers
U
باندازه یک انگشت میله برامدگی
thumbnail
U
هر چیزی که باندازه ناخن باشد
A nice cosy place .
U
جای گرم ونرم
sawder
U
زبان چرب ونرم
Asmooth glib tongue .
U
زبان چرب ونرم
A warm and soft bed .
U
رختخواب گرم ونرم
blarney
U
زبان چرب ونرم
honey
U
چرب ونرم کردن
tidbits
U
لقمه چرب ونرم
coshing
U
گرم ونرم وراحت
tidbit
U
لقمه چرب ونرم
coshes
U
گرم ونرم وراحت
cosh
U
گرم ونرم وراحت
coshed
U
گرم ونرم وراحت
microprint
U
کپیه ورونوشت باندازه کوچک تر از اصل
adequately
U
باندازه کافی چنانکه تکافو نماید
berets
U
کلاه گرد ونرم پشمی
cosily
U
بطور راحت بطورگرم ونرم
beret
U
کلاه گرد ونرم پشمی
bathymetric
U
مربوط باندازه گیری عمق وابسته به ژرفاسنجی
misifit
U
جامه یا چیز دیگری که باندازه کسی در نیاید
mock up
U
مدلی باندازه طبعی وکامل برای مطالعه وازمایش
A lucrative affair
[deal]
لقمه چرب ونرم
[کار یا معامله پردرآمد]
english setter
U
نوعی سگ انگلیسی که دارای پشم بلند ونرم سفیدرنگ یارنگین میباشد
boot
U
دیسک خاصی که حاوی برنامه راه انداز ونرم افزار سیستم عامل است
squash
U
کوبیدن ونرم کردن خفه کردن
squashed
U
کوبیدن ونرم کردن خفه کردن
squashes
U
کوبیدن ونرم کردن خفه کردن
squashing
U
کوبیدن ونرم کردن خفه کردن
full scale
U
باندازه کامل بمقیاس کامل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com