English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2190 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
agrapha U که مورد قبول مسیحیان نیست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Lets play that again . قبول ندارم. [قبول نیست دربازی وغیره ]
taken U مورد قبول
received U مورد قبول
conventional U مورد قبول عامه
availabe time U زمان مورد قبول
persona grata U شخص مورد قبول
aknowledge character U کاراکتر مورد قبول
Hobson's choice U پیشنهادی که چارهای جز قبول ان نیست
adopted items of material U اقلام مورد قبول از نظرعملیاتی
current standard cost U هزینه استاندارد و مورد قبول
putative U مفروض مورد قبول عامه
lineball U توپی که روی خط میافتد و قبول نیست
qui aprobat non reprobat U نکول بعد از قبول مسموع نیست
to pass go orrun current U معمولا مورد قبول واقع شدن
lowest common denominator U مورد قبول یا فهم اکثریت مردم
ack U Character Ackowledge کاراکتر مورد قبول
lowest common denominators U مورد قبول یا فهم اکثریت مردم
persona grata U نماینده سیاسی مورد قبول کشور دیگر
antinomian U مخالفین اصول اخلاقی فرقهای از مسیحیان که مخالف مراعات اصول اخلاقی بودند و اعتقادداشتند که خداوند در همه حال نسبت به مسیحیان لطف دارد
adopted types U انواع تجهیزات مورد قبول انواع تجهیزات قبول شده
It's not about you! U این در مورد شما نیست!
nuncupative will U در CL این وصیت فقط در مورد سربازان و ملوانان در حال خدمت قابل قبول است
wind aided U اگر سرعت باد در ساعت بیش از 74/4متر باشد رکورد بدست امده قابل قبول نیست
Coptic architecture U معماری مسیحیان مصر
diatessaron U اناجیل اربعهء مسیحیان
the church militant U قاطبه مسیحیان جهان
mennonite U فرقهای از مسیحیان مخالف تعمید
ecumenic U وابسته به قاطبه مسیحیان جهان
Protestant U عضو فرقه مسیحیان پروتستان
oecumenical U وابسته به قاطبه مسیحیان جهان
Protestants U عضو فرقه مسیحیان پروتستان
Holy Communion U ایین عشای ربانی مسیحیان
New Testament U کتب عهد جدید مسیحیان
ash wednesday U اولین روز ایام روزهء مسیحیان
palingenesis U تجوید از راه تولد ایین تعمید مسیحیان
All is not gold that glitters. <proverb> U هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
New Year's Day روز اول ژانویه که آغاز سال نو مسیحیان است
winchester disk U دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
Salvation Army U تشکیلات مسیحیان که هدفش تبلیغ دینی وکمک بفقرا است
Jehovah's Witnesses U دستهای از مسیحیان که بحکومت خداوند و به بازگشت عیسی پس از هزار سال دیگراعتقاددارند
roundhead U نماینده پارلمان انگلیس دردوره شارل اول و عضو فرقه مسیحیان کویکر
step frame U استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
transparently U برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparent U برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
leaving files open U به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
his parentage isunknown U اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
clean U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
rosicrucian U فرقهای از مسیحیان قرن 71و اوایل قرن 81 دارای عقایدفلسفی و مرموز وتصوف امیز
transubstantiation U اعتقادباینکه نان وشراب مصرفی درایین عشای ربانی مسیحیان هنگام ورود ببدن شخص تبدیل بجسم وخون عیسی میگردد
it is past all hope U جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
it is inexpedient to reply U پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
area of operational interest U منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
compliance U قبول
admission U قبول
acceptances U قبول
adoption U قبول
reception U قبول
admissions U قبول
receptions U قبول
intromission U قبول
acceptance U قبول
acknowledgment U قبول
imprimatur U قبول
unacceptable U غیرقابل قبول
rejection U قبول نکردن
to take in U قبول کردن
the optio to accept or reject U اختیار قبول یا رد
ineligible U غیرقابل قبول
passable U قابل قبول
passes U قبول کردن
acceptant U قبول کننده
acceptance U قبول قرارداد
passed U قبول کردن
unacceptably U غیرقابل قبول
rejection U عدم قبول
acceptable U قابل قبول
accorded U قبول کردن
accords U قبول کردن
accord U قبول کردن
admissible U قابل قبول
tolerable U قابل قبول
acceptability U قبول شدگی
agreements U قرار قبول
agreement U قرار قبول
acceptability U قابلیت قبول
believable U قابل قبول
the g. or refusal of anything U قبول یا ردچیزی
intolerance U عدم قبول
reasonable U قابل قبول
pass U قبول کردن
honoured U قبول کردن
honors U قبول کردن
honoring U قبول کردن
honored U قبول کردن
Agreed . that is a deal . U قبول ( قبوله )
ratification U قبول قبولی
adoption U قبول به فرزندی
withdraws U قبول نکردن
withdraw U قبول نکردن
reply paid /RP/ [reply prepaid] U جواب قبول
honouring U قبول کردن
valid U قابل قبول
acceptances U قبول قرارداد
admitting U قبول کردن
admits U قبول کردن
admit U قبول کردن
honour U قبول کردن
I agree. U قبول دارم.
compliant U قبول کننده
disclaims U قبول نکردن
disclaiming U قبول نکردن
disclaimed U قبول نکردن
disclaim U قبول نکردن
adopts U قبول کردن
adopting U قبول کردن
adopt U قبول کردن
honours U قبول کردن
acceptation tacite U قبول ضمنی
acceptor U قبول کننده
acceptable <adj.> U قابل قبول
adequate <adj.> U قابل قبول
good [sufficient] <adj.> U قابل قبول
satisfactory <adj.> U قابل قبول
sufficient <adj.> U قابل قبول
sufficing <adj.> U قابل قبول
adequately [sufficiently] <adv.> U قابل قبول
accepts U قبول شدن
offer and acceptance U ایجاب و قبول
non acceptance U عدم قبول
compliancy U قبول اجابت
compliantly U با قبول و رضایت
naturalization U قبول تابعیت
disallowance U عدم قبول
embracement U قبول اتخاذ
express acceptance U قبول صریح
intolerancy U عدم قبول
allowable load U بارقابل قبول
adopter U قبول کننده
sufficiently <adv.> U قابل قبول
aceptive U قابل قبول
acknowladgement of debt U قبول بدهی
adhibit U قبول کردن
admission of liability U قبول بدهی
admittable U قابل قبول
impossible [colloquial] <adj.> U غیرقابل قبول
implied acceptance U قبول ضمنی
authorised [British] <adj.> <past-p.> U قبول شده
approved <adj.> <past-p.> U قبول شده
allowed <adj.> <past-p.> U قبول شده
agreed <adj.> <past-p.> U قبول شده
acceptancy U اماده قبول
entertains U قبول کردن
concede U قبول شکست
reply paid U جواب قبول
allowable U قابل قبول
conceded U قبول شکست
acceptably U بطورقابل قبول
concedes U قبول شکست
receivable U قابل قبول
acceptance by conduct U قبول فعلی
acceptance by words U قبول قولی
acceptance limit U حد قابل قبول
entertained U قبول کردن
authorized <adj.> <past-p.> U قبول شده
ready acceptance U حسن قبول
accepting U قبول کردن
incompliance U عدم قبول
accepting U قبول شدن
conceding U قبول شکست
accept U قبول کردن
accepts U قبول کردن
accept U قبول شدن
entertain U قبول کردن
passed <adj.> <past-p.> U قبول شده
accepter U قبول کننده
acceptance of goods U قبول کردن کالا
acceptance U حوالهء قبول شده
acceptance number U عدد ملاک قبول
permissible stress U خستگی قابل قبول
incredibility U عدم قابلیت قبول
eligibly U بطور قابل قبول
non compliance U عدم قبول یا انجام
sign a waiver U قبول اغماض نمودن
adhesion U انضمام قبول عضویت
loss appraisal U قبول تلفات در جنگ
loss appraisal U ضایعات قابل قبول
hard currencies U ارز قابل قبول
legal tender U پول قابل قبول
incredible U غیرقابل قبول افسانهای
matriculant U قبول شده در دانشگاه
d. of a request U عدم قبول خواهش
popularity U قابل قبول عامه
naturalization U اعطا یا قبول تابعیت
complier U قبول کننده همدست
matriculating U قبول کردن پذیرفتن
acceptances U حوالهء قبول شده
To assume responsibility . U قبول مسئولیت کردن
Recent search history Forum search
1tink and grow rich
1خوب بالای زیاد موضوعات صحبت کردیم
1strong
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
2مهرآسا
1the selected wells are 5 boreholes only, and desired samples quantity is 150-200 kg
1It takes a bit of a performance penalty compared to the previous one.
1اصلاح ترجمه
1در مورد فعلهای مجهول
1اصطلاحاترنگ قرمز به فارسب
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com