Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (19 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hard
U
که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
harder
U
که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
hardest
U
که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stop
U
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stops
U
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stopped
U
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stopping
U
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
programmable terminal
U
ترمینال قابل برنامه ریزی
redefined
U
تغییرکارایی کلید قابل برنامه ریزی
redefine
U
تغییرکارایی کلید قابل برنامه ریزی
redefines
U
تغییرکارایی کلید قابل برنامه ریزی
redefining
U
تغییرکارایی کلید قابل برنامه ریزی
fpla
U
ارایه منطقی قابل برنامه ریزی میدان
electrically
U
نوعی EAROM که قابل برنامه ریزی است
EAPROM
U
گونهای EAROM که قابل برنامه ریزی است
cursor
U
نمایشگری که موقعیت آن در صفحه قابل برنامه ریزی است
blast
U
ربع داده در یک وسیله قابل برنامه ریزی ROM
cursors
U
نمایشگری که موقعیت آن در صفحه قابل برنامه ریزی است
addressable
U
نشانه گری که محل آن قابل برنامه ریزی است
blasts
U
ربع داده در یک وسیله قابل برنامه ریزی ROM
prom
U
حافظه فقط خواندنی که توسط کاربر قابل برنامه ریزی است .
proms
U
حافظه فقط خواندنی که توسط کاربر قابل برنامه ریزی است .
proms
U
Only ProgrammableRead حافظه فقط خواندنی برنامه پذیرحافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی emory
prom
U
Only ProgrammableRead حافظه فقط خواندنی برنامه پذیرحافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی emory
programmer
U
وسیلهای که امکان نوشتن روی حافظه فقط خواندنی و قابل برنامه ریزی را فراهم میکند
programmers
U
وسیلهای که امکان نوشتن روی حافظه فقط خواندنی و قابل برنامه ریزی را فراهم میکند
out of line
U
جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
routine
U
تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند
routinely
U
تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند
routines
U
تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند
planed
U
یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
planes
U
یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
planing
U
یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
plane
U
یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
hardwired program
U
برنامه کامپیوتری درون سخت افزار که قابل تغییر نیست
planning comission
U
هیات برنامه ریزی کمیسیون برنامه ریزی
wires
U
کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست
wire
U
کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست
presumptive instruction
U
دستور برنامه تغییر نکرده که پردازش میشود تا دستورات قابل اجرا را بدست آورد
simplex method
U
روش سیمپلکس در برنامه ریزی خطی روش سیستماتیک و منظم برای حل مسائل برنامه ریزی خطی
linear programming
U
برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
graphics
U
شکل برنامه ریزی شده که روی صفحه غیرگرافیکی بجای حرف قابل نمایش است که در سیستمهای ویدیویی برای نمایش تصاویر ساده به کار می رود
business
U
مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
businesses
U
مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
scheduled wave
U
امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
programmable read only memory
U
حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی
pl/m
U
زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
electrically
U
قطعه حافظه فقط خواندنی که مختوای آن با اعمال ولتاژ خاص به سوزن نوشتن فایل برنامه ریزی است و توسط نور یا ولتاژ مخصوص قابل پاک شدن است
end strings
U
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
burn notice
U
علامت رمز برای نشان دادن اینکه یک نفر یا گروهی ازافراد قابل اعتماد نیستند
apt
U
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
hidden
U
فایلهای سیستم مهم که در لیست دایرکتوری نشان داده نمیشوند و توسط کاربر قابل خواندن نیستند
plastic
U
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
modular
U
بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
There is just no comparison between canned vegetables and fresh ones.
U
سبزیجات کنسرو شده و سبزیجات تازه اصلا قابل مقایسه نیستند.
programming
U
برنامه ریزی
schematization
U
برنامه ریزی
management
U
برنامه ریزی
planning
<adj.>
برنامه ریزی
managements
U
برنامه ریزی
social planning
U
برنامه ریزی اجتماعی
economic planning
U
برنامه ریزی اقتصادی
overall planning
U
برنامه ریزی کلی
contract scheduling
U
برنامه ریزی قرارداد
consolidated planning
U
برنامه ریزی تلفیقی
plans
U
برنامه ریزی کردن
production planning
U
برنامه ریزی تولید
programming methods
U
روشهای برنامه ریزی
adhoc planning
U
برنامه ریزی روزمره
curriculum development
U
برنامه ریزی درسی
agricultural planning
U
برنامه ریزی کشاورزی
programmed
U
برنامه ریزی شده
population planning
U
برنامه ریزی جمعیت
schedule
U
برنامه ریزی کردن
central planning
U
برنامه ریزی مرکزی
personnel development
U
برنامه ریزی استخدامی
regional planning
U
برنامه ریزی منطقهای
educational planning
U
برنامه ریزی اموزشی
comprehensive planning
U
برنامه ریزی جامع
goal programming
U
برنامه ریزی ارمانی
quantitative programming
U
برنامه ریزی کمی
quadratic programming
U
برنامه ریزی غیرخطی
develop
U
برنامه ریزی و تولید
plan
U
برنامه ریزی کردن
national planning
U
برنامه ریزی ملی
macroplanning
U
برنامه ریزی کلان
develops
U
برنامه ریزی و تولید
imperative planning
U
برنامه ریزی اجباری
state planning
U
برنامه ریزی دولتی
dynamic programming
U
برنامه ریزی پویا
sectoral planning
U
برنامه ریزی بخشی
financial planning
U
برنامه ریزی مالی
rural planning
U
برنامه ریزی روستائی
program
U
برنامه ریزی کردن
planning horizon
U
مدت برنامه ریزی
dietetics
U
برنامه ریزی غذایی
centeralized planning
U
برنامه ریزی متمرکز
schedules
U
برنامه ریزی کردن
planning system
U
نظام برنامه ریزی
centralized planning
U
برنامه ریزی متمرکز
programs
U
برنامه ریزی کردن
linear programming
U
برنامه ریزی خطی
planning model
U
الگوی برنامه ریزی
planning principles
U
اصول برنامه ریزی
family planning
U
برنامه ریزی خانواده
development planning
U
برنامه ریزی توسعه
ex ante
U
برنامه ریزی شده
planning cycle
U
دوره برنامه ریزی
corporate planning
U
برنامه ریزی شرکت
planning horizon
U
افق برنامه ریزی
product planning
U
برنامه ریزی محصولات
work out
<idiom>
U
برنامه ریزی کردن
optimal planning
U
برنامه ریزی مطلوب
square away
<idiom>
U
برنامه ریزی کردن
scheduled
U
برنامه ریزی کردن
timing
U
برنامه ریزی زمانی
optimal planning
U
برنامه ریزی بهینه
projectable
U
قابل طرح ریزی
scheduled fire
U
اتشهای برنامه ریزی شده اتشهای طبق برنامه
dynamic link library
U
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامه ها که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی است
chapters
U
بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
compiled
U
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compiles
U
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
chapter
U
بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
compiling
U
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compile
U
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
gosplan
U
سازمان برنامه ریزی شوروی
devised
U
برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
decentralized planning
U
برنامه ریزی غیر متمرکز
devise
U
برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
devises
U
برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
integer programming
U
برنامه ریزی عدد صحیح
programmed check
U
مقابله برنامه ریزی شده
programmed check
U
بررسی برنامه ریزی شده
programmed computer
U
کامپیوتر برنامه ریزی شده
programmed instruction
U
دستورالعمل برنامه ریزی شده
programmed label
U
برچسب برنامه ریزی شده
scheduling
U
برنامه ریزی کارهای اجرائی
inter sectoral planning
U
برنامه ریزی بین بخشی
generalized planning
U
برنامه ریزی تعمیم یافته
production planning and control
U
برنامه ریزی و کنترل تولید
impulse buying
U
خرید بدون برنامه ریزی
production resource planning
U
برنامه ریزی منابع تولید
programmed switch
U
گزینه برنامه ریزی شده
planned demand
U
تقاضای برنامه ریزی شده
devising
U
برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
programmable check
U
مقابله برنامه ریزی شده
nonprogrammed halt
U
توقف برنامه ریزی نشده
directive planning
U
برنامه ریزی هدایت شده
material requirements planning
U
برنامه ریزی نیازمندیهای کالا
planned saving
U
پس انداز برنامه ریزی شده
long run planning
U
برنامه ریزی بلند مدت
nonlinear programming
U
برنامه ریزی غیر خطی
short run planning
U
برنامه ریزی کوتاه مدت
financial planning system
U
سیستم برنامه ریزی مالی
non numeric programming
U
برنامه ریزی غیر عددی
multi level planning
U
برنامه ریزی چند سطحی
medium term planning
U
برنامه ریزی میان مدت
manpower planning
U
برنامه ریزی نیروی انسانی
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
developments
U
برنامه ریزی تولید محصول جدید
programmed i/o
U
ورودی- خروجی برنامه ریزی شده
sensitivity analysis
U
تحلیل حساسیت در برنامه ریزی خطی
blows
U
برنامه ریزی یک وسیله PROM با داده
planning programming budgetting
U
نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای
development
U
برنامه ریزی تولید محصول جدید
blow
U
برنامه ریزی یک وسیله PROM با داده
materials requirements planning
U
برنامه ریزی مواد مورد نیاز
planned investment
U
سرمایه گذاری برنامه ریزی شده
centrally planned economy
U
اقتصادی که از مرکز برنامه ریزی میشود
knock about
<idiom>
بدون برنامه ریزی سفر کردن
subroutine
U
بخشی از برنامه که تابع مورد نظر را انجام میدهد و در هر زمان از داخل برنامه اصلی قابل فراخوانی است
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
timer switch
U
سوئیچ تایمر کلید برنامه ریزی شده
link
U
تعداد دستورات کامپیوتری در برنامه که در هر زمان قابل فراخوانی هستند و کنترل به دستور بعدی به برنامه اصلی برمی گردد
fragmentation
U
حافظه اختصاص یافته به چندین فایل که به بخشهای آزاد و کوچکتری تقسیم میشود و آن قدر کوچک هستند که قابل استفاده نیستند ولی کلا فضای زیادی اشغال می کنند
designs
U
برنامه ریزی یا رسم چیزی پیش از ساخت یا تولید
to reprogram
U
دوباره برنامه ریزی
[جدید]
کردن
[رایانه شناسی]
design
U
برنامه ریزی یا رسم چیزی پیش از ساخت یا تولید
planned economies
U
اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
planned economy
U
اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
preprogrammed
U
که در کارخانه برنامه ریزی شده است تا تابعی را انجام دهد
delaying
U
مدت زمانی که چیزی دیرتر از برنامه ریزی انجام شود
delay
U
مدت زمانی که چیزی دیرتر از برنامه ریزی انجام شود
delays
U
مدت زمانی که چیزی دیرتر از برنامه ریزی انجام شود
eds
U
وسیلهای که بطور الکترویکی میتواندپاک شده و برنامه ریزی گردد
balance
U
برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
plato
U
منطق برنامه ریزی شده برای عملیات خودکار اموزشی
balances
U
برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
eerom
U
دستگاهی که به طور الکتریکی پاک شده و مجددا" برنامه ریزی می گردد
robotics
U
مط العه هوش مصنوعی , برنامه ریزی و سافت مربوط به ساخت رباتها
graphics
U
پیش نویس توابعی که دستورات گرافیکی استاندارد ایجاد میکنند مثل رسم خط و... که از طریق برنامه قابل صدا کردن هستند تا نوشتن برنامه را ساده کنند
pla
U
CI که موقتا برنامه ریزی میشود تا عملیات منط قی روی داده انجام دهد
business
U
کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است
businesses
U
کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است
transformative
U
قابل تغییر
transmutative
U
قابل تغییر
commutable
U
قابل تغییر
moveable
U
قابل تغییر
variative
U
قابل تغییر
alterable
U
قابل تغییر
variant
U
قابل تغییر
flexible
U
قابل تغییر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com