English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gentelmen's agreement U کلیه توافقهایی که مستند به اسنادرسمی و امضا شده نباشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
syngraph U سندی که به مهر و امضا کلیه
reputed owner U در CL تاجرورشکسته مالک اعتباری کلیه اموالی که در تصرف داردتلقی میشود ولو اینکه واقعا" مالک انها نباشد و این از نظر حفظ حقوق غرماء است
notary public office U اسنادرسمی
nephrogenic U ایجادشده در کلیه منشعب از کلیه
hot U کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hottest U کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hotter U کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
documentaries U مستند
documentary U مستند
instrument U مستند
document in proof U دلیل مستند
titles U مستند مالکیت
title U مستند مالکیت
documentation U مستند ساختن
documentation U مستند سازی
substantiates U مستند ساختن
substantiated U مستند ساختن
substantiate U مستند ساختن
unofficial U غیر مستند
substantiating U مستند ساختن
predicating U مستند کردن گزاره
predicate U مستند کردن گزاره
predicates U مستند کردن گزاره
program documentation U مستند سازی برنامه
documented plan figures U ارقام مستند برنامه
predicated U مستند کردن گزاره
solemn form U در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
specialty debt U تعهدات مستند به اسناد رسمی
semidocumentary U فیلم سینمایی نیمه مستند
programming specification U مستند مفصل قدمهای دقیق برنامه نویسی
endorsements U امضا
cosignatory U هم امضا
endorsement U امضا
signature U امضا
execution U امضا
signatures U امضا
handing U امضا
hand U امضا
signed U امضا شده
forgery U جعل امضا
forgeries U جعل امضا
signatory U صاحب امضا
autograph [a document transcribed entirely in the handwriting of its author] U امضا یادگاری
signatories U امضا کننده
signatories U صاحب امضا
signatory U امضا کننده
put one's signature to U امضا کردن
cosignatory U شریک در امضا
to have signed U به امضا رساندن
sign manual U امضا پادشاه
toa one's signature to U امضا کردن
under my hand and seal U به امضا و مهر من
forging signatures U امضا سازی
porotocol of signature U مقاوله نامه امضا
we the under signed U امضا کنندگان زیر
under signed U امضا کننده زیر
pay to self U به امضا کننده بپردازید
endorsed U درپشت سندنوشتن امضا کردن
endorsing U درپشت سندنوشتن امضا کردن
subscribing U امضا کردن پای سند
endorses U درپشت سندنوشتن امضا کردن
endorse U درپشت سندنوشتن امضا کردن
subscribe U امضا کردن پای سند
subscribes U امضا کردن پای سند
i,the under signed U اینجانب امضا کننده زیر
subscribed U امضا کردن پای سند
Please sign here. لطفا اینجا را امضا کنید.
iŠthe undersigned U اینجانب امضا کننده زیر
to make one's mark U مشهور شدن نشان بجای امضا گذاشتن
to be on the safe side U باقی نباشد
unrepresentative U کسیکهداراینظراتعمومیوعام نباشد
at least U هیچ نباشد
impasse U حالتی که از ان رهایی نباشد
For all we know he may be living . U از کجامعلوم که زند ؟ نباشد
inadmissibly U چنانکه روایاجایز نباشد
not too expensive U خیلی گران نباشد.
low priority work U کاری که مهم نباشد
all U کلیه
kidney U کلیه
kidneys U کلیه
all- U کلیه
reins U کلیه ها
attestation clause U عبارتی که در ذیل اسنادبلافاصله قبل از اسامی گواهی کنندگان امضا
cheque to a person's order U چکی که گیرنده وجه باید پشت انرا امضا کند
The documentary tries to be truthful to the events. U این فیلم مستند تلاش می کند صادقانه رویدادها را توصیف کند.
unless otherwise agreed U اگر توافق دیگری نباشد
simplest U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
indefensibly U چنانکه دفاع بردار نباشد
square peg in a round hole <idiom> U شخصی که مناسب کاری نباشد
simple U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simpler U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
to not give a stuff about something [British E] U برایشان اصلا مهم نباشد.
to not give a hoot in hell for something U برایشان اصلا مهم نباشد.
The shell does not always contain a pearl. <proverb> U همیشه در صدف گوهر نباشد .
to not give a toss about something [British E] U برایشان اصلا مهم نباشد.
inexpressively U چنانکه زبان دار نباشد
extraneously U چنانکه وابسته بموضوع نباشد
nephroptosis U کلیه متحرک
entireforce U کلیه قوا
reniform U کلیه مانند
floating kidney U کلیه متحرک
nephralgia U قولنج کلیه
renal calculus U ریگ کلیه
renal U وابسته به کلیه ها
renal gravel U ریک کلیه
entireforce U کلیه نیرو
renal gravel U حصات کلیه
all arms U کلیه نیروها
reniform U شبیه کلیه
all hands U کلیه پرسنل
all men U کلیه مردم
paranephric U مجاور کلیه
other things being equal U اگر برای چیزهای دیگر نباشد
rigid U یک چیز محکم که قبل خم شدن نباشد
illegal U دستور برنامهای که در قواعد زیان نباشد
right out <idiom> U به شکلی که هیچ چیز پنهان نباشد
sinecure U هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
sinecures U هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
Just sign here and leave at that . U اینجا را امضاء کن ودیگر کارت نباشد
null U لیستی که حاوی هیچ چیز نباشد
paranephros U غده روی کلیه
tenantary U کلیه مستاجرین یک ملک
ornis U کلیه مرغان یک سرزمین
azoth U علاج کلیه دردها
against all risks U در براب کلیه خطرات
reins U محل کلیه در بدن
attestation clause U ذکر میشود ومفادا حاکی از ان است که ایشان امضا وی را از هرجهت تصدیق می کنند
relevantly U بطور مناسب یامربوط چنانکه بیربط نباشد
i speak under correction U انچه می گویم ممکن است درست نباشد
no man's land U سرزمین میان دو کشور که متعلق به هیچ یک از ان دو نباشد
If anything ,it is more expensive. U اگر گرانتر نباشد مسلما" ارزانتر نیست
poll degree U درجهای که از دانشگاه بگیرندولی با امتیازویژهای توام نباشد
factory U قیمتی که حاوی حمل و نقل ازکارخانه نباشد
capital expenditure U هزینهای که فایده اش محدود به یک دوره مالی نباشد
factories U قیمتی که حاوی حمل و نقل ازکارخانه نباشد
demesne U کلیه زمین مایملک یک شخص
nephrolith U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
kidney stone [Calculus renalis] U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
the t. population U کلیه جمعیت همه مردم
disclaim all liability U کلیه بدهیها را انکار کردن
renal calculus [Calculus renalis] U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
The ship and all its crew were lost . U کشتی با کلیه سر نشینانش گه ( مفقود ) شد
chronic renal failure [CRF] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
the total population U تمامی نفوس کلیه جمعیت
Chronic kidney disease [CKD] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
all available U کلیه توپخانه حاضر به تیر
chronic renal disease [CRD] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
chronic kidney failure [CKF] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
to not give a shit about something U برای چیزی اصلا مهم نباشد. [اصطلاح رکیک]
She is forty if a day . U چهل سال راشیرین دارد ( اگر بیشتر نباشد )
to not give a smeg about something [British E] U برای چیزی اصلا مهم نباشد. [اصطلاح رکیک]
an insolvent estate U دارایی یا ملکی که برای پرداخت بدهی بسنده نباشد
machine address U مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
figure آنچه کاملا درست نباشد ولی نزدیک باشد
figures U آنچه کاملاگ درست نباشد ولی نزدیک به آن باشد
figuring U آنچه کاملاگ درست نباشد ولی نزدیک به آن باشد
tenantry U اجاره داری کلیه مستاجرین یک ملک
To sweep the board . U کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
adrenal U مشتق از غده یا ترشح غددفوق کلیه
avifauna U کلیه مرغان یک سرزمین پرندگان یک ناحیه
fauna U کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان
flora U کلیه گیاهان یک سرزمین گیاه نامه
nephrosis U بیماری کلیه که بیشترلولههای کلیوی را مبتلامیکند
adrenocortical U وابسته به قشر غدهء فوق کلیه
to not give a damn about something [somebody] U برای چیزی [کسی] اصلا مهم نباشد. [اصطلاح روزمره]
All wages were scaled up to 15 per cent . U کلیه دستمزدها به میزان 15درصد افزایش یا فتند
showdown U چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
showdowns U چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
To pool resources to gether . U کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
All thing considered. U باتوجه به کلیه مسایل (تمام جوانب امر )
suet U چربی سخت دور کلیه وکمر گوسفند
corporative state U حکومتی که صاحبان کلیه مشاغل در ان شریک باشند
troop test U ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
cortin U ماده فعاله قشر غده فوق کلیه
Cicim U جاجیم و یا کلیه بافت های ساده کفپوش
What You See Is All You Get U برنامهای که خروجی صفحه نمایش آن به صورت دیگر قابل چاپ نباشد.
comprehensive job U کاری که کلیه اجزا ان در رشته واحدی مجتمع شود
formalism U اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
We ought to (should)examineit in all itsaspects. U باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
banc U جلسهای که با حضور کلیه قضات یک دادگاه تشکیل شود
lap U ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد
lapped U ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد
unformatted U 1-فایل متن که حاوی هیچ دستور فرمت , حاشیه یا نحوه نوشتن نباشد.2-
purchased U هر نوع انتقال مال غیرمنقول که ناشی از ارث یاامر امر قانونی نباشد
purchase U هر نوع انتقال مال غیرمنقول که ناشی از ارث یاامر امر قانونی نباشد
purchases U هر نوع انتقال مال غیرمنقول که ناشی از ارث یاامر امر قانونی نباشد
unpriced U درباب چیزی گفته میشودکه بهای ان معلوم نشده یابصورت بهادران نباشد
watershed management U کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها
identity matrix U ماتریسی مربع که در ان کلیه عناصرقطر اصلی یک و سایر عناصرصفر باشند
This is contray to all moral principles ( codes ) . U این کار مخالف کلیه اصول وضوابط اخلاقی است
farraginous U تلفیق کننده کلیه شرایط واخلاقهای متفاوت وجنسهای مخالف
garrison forces U قوای پادگانی کلیه یکانهای مستقردر یک پایگاه یا منطقه یاتاسیسات
pure interest U سود ویژه منافعی که پس از کسر کلیه استهلاکات به سرمایه گذارپرداخت میشود
rio treaty U پیمان منعقد بین کلیه کشورهای نیمکره غربی به استثناء کانادا
grand slams U علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
we underwrite the company U ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
grand slam U علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
ideology U بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
ideologies U بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
legalism U اعتقاد به این که کلیه مسائل باید از طرق قضایی وحقوقی حل و فصل شود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com