Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (31 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
spot
U
کشف کردن اماده پرداخت
spots
U
کشف کردن اماده پرداخت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ready reserve
U
ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
ground readiness
U
اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
subscribe
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
winterize
U
اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
supercritical
U
حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
on guard
U
اماده توپگیری اماده برای توگیری
progress payment
U
پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matt
U
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte
U
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing
U
پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
to cut out
U
بریدن ودراوردن- پیش دستی کردن بر- اماده کردن-انداختن
set
U
اماده کردن
prime
U
اماده کردن
get ready
U
اماده کردن
pre treatment
U
اماده کردن
harness
U
اماده کردن
provides
U
اماده کردن
harnessed
U
اماده کردن
unlimber
U
اماده کردن
harnessing
U
اماده کردن
primed
U
اماده کردن
primes
U
اماده کردن
preparation
U
اماده کردن
to string up
U
اماده کردن
prepares
U
اماده کردن
setting up
U
اماده کردن
supplying
U
اماده کردن
supply
U
اماده کردن
accommodated
U
اماده کردن
accommodates
U
اماده کردن
supplied
U
اماده کردن
belay
U
اماده کردن
to pickle a rod for
U
اماده کردن
sets
U
اماده کردن
preparations
U
اماده کردن
draft
U
اماده کردن
drafts
U
اماده کردن
ready
U
اماده کردن
drafted
U
اماده کردن
prepare
U
اماده کردن
preparing
U
اماده کردن
readied
U
اماده کردن
readying
U
اماده کردن
confect
U
اماده کردن
provide
U
اماده کردن
readies
U
اماده کردن
make ready
U
اماده کردن
outfits
U
سازو برگ اماده کردن تجهیز کردن
outfit
U
سازو برگ اماده کردن تجهیز کردن
knock up
U
سردستی اماده کردن
to fit with
U
اماده کردن برای
forespeak
U
قبلا اماده کردن
gears
U
کردن اماده کارکردن
geared
U
کردن اماده کارکردن
do up
U
اماده استفاده کردن
gear
U
کردن اماده کارکردن
set up
U
اماده تیراندازی کردن
fitting out
U
اماده کردن ناو
knock-ups
U
سردستی اماده کردن
trains
U
اماده کردن اسب
knock-up
U
سردستی اماده کردن
forearms
U
قبلا اماده کردن
trained
U
اماده کردن اسب
train
U
اماده کردن اسب
forearm
U
قبلا اماده کردن
usance
U
مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
to provide oneself
U
خودرا اماده یا مجهز کردن
to study up
U
خود را اماده امتحانات کردن
get ready
U
اماده شدن حاضر کردن
sensate
U
اماده پذیرش حس احساس کردن
forthcomming
U
اماده برای ارائه کردن
snow farming
U
اماده کردن پیست اسکی
make ready
U
اماده شدن حاضر کردن
to wind up
U
کوک کردن اماده کردن گلوله
redact
U
اماده چاپ کردن تحریر کردن
prepares
U
اماده کردن ساختن ترکیب کردن
prepare
U
اماده کردن ساختن ترکیب کردن
makes
U
درست کردن ساختن اماده کردن
make
U
درست کردن ساختن اماده کردن
to gather up
U
جمع اوری کردن اماده کردن
preparing
U
اماده کردن ساختن ترکیب کردن
sets of bill
U
نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
edited
U
تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
edited
U
اماده چاپ کردن تغییر دادن
edit
U
تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
crammed
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
winterization
U
اماده کردن برای کار در زمستان
cramming
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
crams
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
edit
U
اماده چاپ کردن تغییر دادن
marshal
U
در صف اوردن جهت حمل اماده کردن
marshaling
U
در صف اوردن جهت حمل اماده کردن
marshaled
U
در صف اوردن جهت حمل اماده کردن
enarm
U
مسلح شدن اماده کارزار کردن
marshals
U
در صف اوردن جهت حمل اماده کردن
cram
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
marshalled
U
در صف اوردن جهت حمل اماده کردن
roadworthy
U
اماده مسافرت قابل سفر کردن
launching
U
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launch
U
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launches
U
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launched
U
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
ramp alert
U
اماده باش در سکوی در جا زدن اماده باش 51 دقیقهای
mountee
U
اژیر مخصوص اماده کردن توپهای ناو
aircraft arresting reset unit
U
وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
grooms
U
اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
tropicalization
U
اماده کردن برای کار درمنطقه استوایی
arm
U
مسلح کردن چاشنی کشیدن اماده انفجارکردن
groom
U
اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fates
U
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fate
U
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage
U
کسری پرداخت کسر پرداخت
pay off
U
پرداخت کردن
pays
U
پرداخت کردن
paying
U
پرداخت کردن
pay
U
پرداخت کردن
scour
U
پرداخت کردن
planish
U
پرداخت کردن
polish
U
پرداخت کردن
buffer
U
پرداخت کردن
to finish off
U
پرداخت کردن
scours
U
پرداخت کردن
polishes
U
پرداخت کردن
tumbles
U
پرداخت کردن
disburses
U
پرداخت کردن
furbished
U
پرداخت کردن
furbishes
U
پرداخت کردن
disbursed
U
پرداخت کردن
scoured
U
پرداخت کردن
disburse
U
پرداخت کردن
furbishing
U
پرداخت کردن
tumble
U
پرداخت کردن
tumbled
U
پرداخت کردن
furbish
U
پرداخت کردن
disbursing
U
پرداخت کردن
burnishes
U
پرداخت کردن
burnish
U
پرداخت کردن
despatching
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatches
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
disposable personal income
U
پولی که اماده خرج کردن یاپس انداز باشد
aircraft turn around
U
اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
sketch
U
پیش نویس چیزی را اماده کردن طرح خلاصه
set up
U
اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
sketches
U
پیش نویس چیزی را اماده کردن طرح خلاصه
civilian preparedness for war
U
اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
dispatch
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatched
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatches
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatched
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
sketched
U
پیش نویس چیزی را اماده کردن طرح خلاصه
gird
U
اماده کردن محکم کردن
dight
U
اماده کردن مجهز کردن
list
U
شیار کردن اماده کردن
to polish off
U
با شتاب پرداخت کردن
filed
U
ساییدن پرداخت کردن
smoothing
U
صاف کردن پرداخت
pay off
U
تسویه کردن پرداخت
pay in advance
U
پیش پرداخت کردن
buff
U
با چرم پرداخت کردن
file
U
ساییدن پرداخت کردن
giving
U
دادن پرداخت کردن
gives
U
دادن پرداخت کردن
give
U
دادن پرداخت کردن
buffs
U
با چرم پرداخت کردن
dabbing
U
پرداخت کردن سنگ
pay at sight
U
نقدا" پرداخت کردن
die burnish
U
پرداخت کردن حدیدهای
payment in advance
U
پیش پرداخت کردن
reimburse
U
باز پرداخت کردن
reimburses
U
باز پرداخت کردن
curries
U
پرداخت کردن چرم
reimbursed
U
باز پرداخت کردن
curry
U
پرداخت کردن چرم
reimbursing
U
باز پرداخت کردن
paddocks
U
منطقه اماده و زین کردن و گردش اسب پیش ازمسابقه
staging area
U
فاصله بین منطقه اماده کردن اتومبیل و نقطه شروع
reception station
U
پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
paddock
U
منطقه اماده و زین کردن و گردش اسب پیش ازمسابقه
tax evasion
U
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
predigest
U
بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
crammer
U
کسیکه کارش اماده کردن شاگردان برای امتحان بطورسطحی است
rig the ship
U
فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
advancing
U
ترقی کردن پیش پرداخت
defaults
U
عدم پرداخت قصور کردن
default
U
عدم پرداخت قصور کردن
defaulted
U
عدم پرداخت قصور کردن
advance
U
ترقی کردن پیش پرداخت
advances
U
ترقی کردن پیش پرداخت
To demand prompt payment.
U
تقاضای پرداخت فوری کردن
defaulting
U
عدم پرداخت قصور کردن
warning order
U
دستور اماده باش اعلام اماده باش
ransom
U
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
due bill
U
در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ransoms
U
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
spooling
U
یلهای نوار اماده شدن قسمتی از سیستم جهت پردازش ان قرقره کردن
lineup
U
اماده ومجهز کردن ترتیب جای بازیکنان فوتبال طرز قرار گیری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com