Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dromond
U
کشتی جنگی یا بازرگانی قرون وسطی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
galley
U
کشتی پارویی یا بادبانی قرون وسطی
convoy
U
کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
convoys
U
کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
mediaeval
U
قرون وسطی قرون وسطایی
medieval
U
قرون وسطی قرون وسطایی
mediaeval ages
U
قرون وسطی
medival ages
U
قرون وسطی
Middle Ages
U
قرون وسطی
the dark ages
U
قرون وسطی
medizeval history
U
تاریخ قرون وسطی
cartel ship
U
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
longbow
U
کمان بلند در انگلستان قرون وسطی
pennon
U
پرچم مثلثی شکل قرون وسطی
medievalist
U
متخصص درتاریخ وهنروفرهنگ قرون وسطی
wimple
U
روسری زنان قرون وسطی چرخ
longbows
U
کمان بلند در انگلستان قرون وسطی
scholasticism
U
شیوه تعلیم وفلسفه مذهبی قرون وسطی
ballistraria
U
[قابی به شکل صلیب در دیوارهای قرون وسطی]
templar
U
عضو فرقهای ازصلیبیون نظامی قرون وسطی
balistraria
U
[قابی به شکل صلیب در دیوارهای قرون وسطی]
chien-assis
U
[پنجره زیر شیروانی مینیاتوری در قرون وسطی]
schoolastic
U
پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
schoolman
U
پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
tower house
U
قلعه مستحکم قرون وسطی خانه بالای برج
canterius
U
[تیر اصلی خرپا در خانه های قرون وسطی]
cantherius
U
[تیر اصلی خرپا در خانه های قرون وسطی]
to be broken on the wheel
U
روی چرخ گاری مردن
[نوعی مجازات اعدام در قرون وسطی]
calf's tongue
U
[برجسته کاری های دکوری قرون وسطی با زبانه هایی شبیه تیرهای موازی]
controvrsism
U
روش فکری گروهی ازروشنفکران قرون وسطی که بدون اعتقاد به هدفهای انقلابی به دفاع از حقوق افراد در مقابل پادشاهان می پرداختند
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
warships
U
کشتی جنگی ناو جنگی
warship
U
کشتی جنگی ناو جنگی
galleass
U
کشتی بادبانی و پارویی بزرگ قرون 71 و 81
angle-leaf
U
[یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
quarterdecks
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
merchantman
U
کشتی بازرگانی
master mariner
U
ناخدای کشتی بازرگانی
indiaman
U
کشتی ای که در بازرگانی باهندبکار میرود
navies
U
کشتی جنگی
combatant vessel
U
کشتی جنگی
battleship
U
کشتی جنگی
war vessel
U
کشتی جنگی
war ship
U
کشتی جنگی
navy
U
کشتی جنگی
battleships
U
کشتی جنگی
longboat
U
بزرگترین قایق داخل کشتی بازرگانی
polacre
U
کشتی دکلی بازرگانی دردریای مدیترانه
polacca
U
کشتی دکلی بازرگانی دردریاهای مدیترانه
armement
U
مهمات کشتی جنگی
man of war
U
کشتی جنگی رزمناو
ship of the line
U
کشتی جنگی بزرگ
supercargo
U
مباشر کارهای بازرگانی وفروش کالا در کشتی
orlop
U
عرشه زیرین کشتی جنگی
orlop deck
U
عرشه زیرین کشتی جنگی
ward room
U
اطاق افسران در کشتی جنگی
galleons
U
کشتی بادبانی بازرگانی یاجنگی اسپانیولی قرن پانزدهم
galleon
U
کشتی بادبانی بازرگانی یاجنگی اسپانیولی قرن پانزدهم
trireme
U
کشتی جنگی روم و یونان باستان
prize
U
کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prizes
U
کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prized
U
کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prizing
U
کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
hush ship
U
کشتی جنگی که درجنگ بزرگ پیشین نهانی ساخته شده وبسیار کلان و تندرو بود
letter of marque
U
پروانه دستگیر کردن کشتی بازرگانی دشمن و غارت کردن اتباع ایشان
acrostolium
U
[قسمتی از دماغه کشتی در ناو جنگی باستان مه معمولا مدور، مارپیچ یا شکلی شبیه حیوانات داشته است.]
capital ship
U
کشتی جنگی یی که فرفیت ان بیش از ده هزار تن و مسلح به توپهایی با کالیبر بیش از8 اینچ باشد
escry
U
فریاد و غریو جنگی سردادن نعره جنگی
battle drill
U
مشق جنگی تمرین جنگی
topgallant
U
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
mediate
U
وسطی
centric
U
وسطی
middle finger
U
وسطی
meaner
U
وسطی
mediates
U
وسطی
mean
U
وسطی
mediated
U
وسطی
mediating
U
وسطی
medial
U
وسطی
median
U
وسطی
meanest
U
وسطی
after ages
U
قرون آتیه
d. ages
U
قرون دور
medius
U
انگشت وسطی
mid
U
میانی وسطی
mid-
U
میانی وسطی
meddles
U
میانی وسطی
middles
U
میانی وسطی
meddled
U
میانی وسطی
meddle
U
میانی وسطی
middle succession
U
توالی وسطی
middle
U
میانی وسطی
medievalism
U
عقاید قرون وسطایی
live fire
U
تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
middle name
U
نام وسطی-اسموسطین
middle lintel in window
U
الت وسطی پنجره
medievalism
U
دارای وضعیت قرون وسطایی
galligaskins
U
نوعی جوراب یا پاپوش قرون 61 و 71
mediaevalism
U
رسم ها وعقیدههای قرون میانه
mesoderm
U
لایه وسطی جرثومه میانپوست
rigaudon
U
رقص نشاط انگیزدو نفری قرون 71 و 81
rigadoon
U
رقص نشاط انگیزدو نفری قرون 71 و 81
scuppered
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia
U
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
minuet
U
رقص گام اهسته قرون 71 و81 میلادی
backsteingotit
U
[آجری با ساختار ساده در معماری قرون وسطایی]
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
gunroom
U
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
dan runner
U
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
waterline
U
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keels
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
keel
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
goliard
U
دانجشوی اواره قرون 21 و31 که اشعار هجایی میخوانده
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
U
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
troubadour
U
شاعر بزمی ونوازنده دوره گرد قرون 11 الی 31فرانسه
troubadours
U
شاعر بزمی ونوازنده دوره گرد قرون 11 الی 31فرانسه
justiciar
U
قاضی عالیرتبهء دادگاههای عالی قرون وسطایی انگلیس دادرس عالیرتبه
windjammer
U
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
tilted
U
شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilts
U
شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilt
U
شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
ruffe
U
یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
ruff
U
یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
ruffs
U
یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboat
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard
U
از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
armistise
U
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
chess board rug
U
قالی با طرح خانه شطرنجی که بیشتر در قرون ۱۶ و ۱۷ میلادی مرسوم بوده و از نقوش ماهی و گل در ذوزنقه ها استفاده شده است
free on boand
U
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
cross-wing
U
[بال های پیوسته در تالار خانه های قرون وسطایی]
traded
U
بازرگانی
commercial
<adj.>
U
بازرگانی
commercial
U
بازرگانی
trade
U
بازرگانی
relating to business
<adj.>
U
بازرگانی
business
<adj.>
U
بازرگانی
mercantile agent
U
بازرگانی
commerce
U
بازرگانی
emporetic
U
بازرگانی
corporate
[commercial]
<adj.>
U
بازرگانی
trading
U
بازرگانی
mercantile
U
بازرگانی
for-profit
<adj.>
U
بازرگانی
merchantry
U
بازرگانی
trade secrets
U
اسرار بازرگانی
balance of trade
U
تراز بازرگانی
union
<adj.>
U
اتحادیه بازرگانی
maritime commerce
U
بازرگانی دریایی
board of trade
U
هیئت بازرگانی
domestic trade
U
بازرگانی داخلی
bilateral trade
U
بازرگانی دو طرفه
commercially
U
از راه بازرگانی
sea borne commerce
U
بازرگانی دردریا
quasi commercial
U
شبه بازرگانی
quasi commercial
U
نیمه بازرگانی
chamber of commerce
U
اطاق بازرگانی
chamber of commerce
U
اتاق بازرگانی
foreign trade
U
بازرگانی خارجی
bill exchange
U
برات بازرگانی
volume of trade
U
حجم بازرگانی
mercantilism
U
سیاست بازرگانی
business union
U
اتحادیه بازرگانی
chamber of trade
U
اتاق بازرگانی
merchant marine
U
ناوگان بازرگانی
commercial banks
U
بانکهای بازرگانی
trade secret
U
اسرار بازرگانی
mart
U
مرکز بازرگانی
business activity
U
فعالیت بازرگانی
businesses
U
موسسه بازرگانی
business fluctuations
U
نوسانات بازرگانی
trade fairs
U
نمایشگاه بازرگانی
trade fair
U
نمایشگاه بازرگانی
commercial tax
U
مالیات بازرگانی
commercial revolution
U
انقلاب بازرگانی
business cycle
U
دور بازرگانی
commercial representative
U
نمایندگی بازرگانی
commercial policy
U
سیاست بازرگانی
trades unions
U
اتحادیه بازرگانی
commercial attache
U
وابسته بازرگانی
internal trade
U
بازرگانی داخلی
trade unions
U
اتحادیه بازرگانی
trade union
U
اتحادیه بازرگانی
business enterprise
U
بنگاه بازرگانی
idiograph
U
نشان بازرگانی
business
U
موسسه بازرگانی
jobbing
U
واسطه بازرگانی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com