Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
metaphrast
U
کسیکه در تبدیل عبارات ادبی یادرتبدیل نظم به نثریانثربه نظم دست دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
interpolator
U
کسیکه عبارات قلب در کتابی می افزاید
textualist
U
کسیکه درنقل یا اقتباس عبارات چالاک است
parodist
U
کسیکه نوشته ادبی راتقلیدکرده بصورت هزل درمیاورد
liveryman
U
کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
gigman
U
کسیکه درشکه تک اسبه دارد
color bearer
U
کسیکه پرچم را درجایگاه نگه می دارد
laboratorian
U
کسیکه در ازمایشگاه یاکارخانه شیمیائی تخصص دارد
bookworm
U
کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
bookworms
U
کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
towhead
U
کسیکه موهای مایل به سفیدیا خاکستری دارد
dipsomaniac
U
کسیکه میل مفرط بنوشابههای الکلی دارد
abstainer
U
پرهیزگار کسیکه از استعمال مسکرات پرهیز دارد
weisenheimer
U
کسیکه معلومات سطحی در همه چیز دارد
shoo in
U
کسیکه احتمال زیاد دارد برنده شود
green thumbed
U
کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
wisenheimer
U
کسیکه معلومات سطحی درهمه چیز دارد
hereditarian
U
کسیکه عقیده بتوارث تمایلات طبیعی وروحی دارد
natural philosopher
U
فیزیک خوان کسیکه که عقیده به اصالت طبیعت دارد
monophysite
U
کسیکه عقیده دارد باینکه مسیح دارای یک ذات است و بس
usufructuary
U
کسیکه از عین ونماات ملک دیگری حق دارد استفاده کند
advantaged
U
کسیکه در شرایط بهتری از لحاظ اجتماعی و یا مادی قرار دارد
negationist
U
کسیکه عادت دارد همه چیز راانکار یا تکذیب کند
interlopers
U
کسیکه در کار دیگران مداخله میکندوایشان را ازسودبردن بازمی دارد
interloper
U
کسیکه در کار دیگران مداخله میکندوایشان را ازسودبردن بازمی دارد
advowee
U
کسیکه حق دارد اشخاصی رابرای تصدی مقامات وقفی کلیسامعرفی کند
nympholept
U
کسیکه جنوی یافتن کمال مطلوب یا پی کردن چیز غیرقابل دسترسی را دارد
mediaevalist
U
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
direct objects
U
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
indirect objects
U
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
object
U
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
objects
U
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
objected
U
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
objecting
U
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
serviced
U
شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
service
U
شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
she'll
U
مخفف عبارات زیر will she shall she
phraseogram
U
خط یا خطوط نماینده عبارات
italicism
U
عبارات و اصطلاحات ایتالیایی
parallelism
U
ترادف عبارات اشتراک وجه
scalar
U
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
stripper
U
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
strippers
U
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
interpolated
U
در میان عبارات دیگر جا دادن داخل کردن
interpolating
U
در میان عبارات دیگر جا دادن داخل کردن
interpolates
U
در میان عبارات دیگر جا دادن داخل کردن
flowerily
U
چنانکه دارای عبارات پرصنعت یاتعارف امیزباشد
interpolate
U
در میان عبارات دیگر جا دادن داخل کردن
conversions
U
لیست کدهای اصلی یا عبارات و معادل آنها به زبان یا حالت دیگر
inverted commas
U
نام این دو نشان که در سوی عبارات نقل قول شده می گذارند
conversion
U
لیست کدهای اصلی یا عبارات و معادل آنها به زبان یا حالت دیگر
jobs
U
استفاده از دستورات و عبارات برای کنترل عملیات سیستم عامل کامپیوتر
job
U
استفاده از دستورات و عبارات برای کنترل عملیات سیستم عامل کامپیوتر
kwic
U
روش شاخص بندی اطلاعات توسط کلمات یا عبارات از قبل تعیین شده
novatio non presumiter
U
تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
conversion scale
U
مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
transiguration
U
تبدیل صورت تبدیل هیئت
restitution
U
تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
literary
U
ادبی
lowliness
U
بی ادبی
misbehaciour
U
بی ادبی
discourtesy
U
بی ادبی
literay
U
ادبی
impoliteness
U
بی ادبی
inurbanity
U
بی ادبی
belletristic
U
ادبی
clownishness
U
بی ادبی
irreverence
U
بی ادبی
indecorousness
U
بی ادبی
churlishness
U
بی ادبی
. The car is gathering momentum.
U
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
assembler
U
اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
pirating
U
دزد ادبی
garland
U
گلچین ادبی
apologias
U
پوزش ادبی
imagery
U
تشبیه ادبی
garlands
U
گلچین ادبی
piracy
U
دزدی ادبی
moral theology
U
لاهوت ادبی
plagiarist
U
سارق ادبی
stylistic
U
ادبی ادیبانه
apologia
U
پوزش ادبی
pirate
U
دزد ادبی
anthologies
U
گلچین ادبی
anthology
U
گلچین ادبی
pirates
U
دزد ادبی
plagiarism
U
دزدی ادبی
reviewers
U
منقد ادبی
pirated
U
دزد ادبی
locus
U
مثال ادبی
plagiary
U
دزدی ادبی
plagiarizer
U
دزد ادبی
miscellanea
U
جنگ ادبی
reviewer
U
منقد ادبی
misbehaving
U
بی ادبی کردن
gobbet
U
گلچین ادبی
gobbets
U
گلچین ادبی
figure of speech
U
صنایع ادبی
criticism
U
نقد ادبی
cribs
U
دزدی ادبی
cribbed
U
دزدی ادبی
misbehave
U
بی ادبی کردن
misbehaves
U
بی ادبی کردن
analects
U
گلچین ادبی
analecta
U
قطعات ادبی
criticisms
U
نقد ادبی
analecta
U
گلچین ادبی
skits
U
هجو ادبی
cribbing
U
دزدی ادبی
to misbehave oneself
U
بی ادبی کردن
misbehaved
U
بی ادبی کردن
literal interpretation
U
تفسیر ادبی
crib
U
دزدی ادبی
literarily
U
بطور ادبی
florilegium
U
گلچین ادبی
literary property
U
حق مالکیت ادبی
skit
U
هجو ادبی
binary to hexadecimal conversion
U
تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
binary to octal conversion
U
تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
pirate
U
دزدی ادبی کردن
chefs-d'oeuvre
U
شاهکار ادبی یا هنری
analects
U
قطعات ادبی منتخبات
textual critic
U
نقدگر متون ادبی
chef-d'oeuvre
U
شاهکار ادبی یا هنری
pirating
U
دزدی ادبی کردن
stylistic
U
وابسته به انشای ادبی
architectonics
U
ساختمان اثر ادبی
textual critic
U
ناقد ادبی منقد
criticizing
U
نقد ادبی کردن
chef d'oeuvre
U
شاهکار ادبی یا هنری
textual critic
U
نقد ادبی متون
pirates
U
دزدی ادبی کردن
criticizes
U
نقد ادبی کردن
pirated
U
دزدی ادبی کردن
criticized
U
نقد ادبی کردن
stylist
U
از نظر سبک ادبی
dialogues
U
مکالمات ادبی و دراماتیک
dialogue
U
مکالمات ادبی و دراماتیک
didactic
U
یاد دهنده ادبی
bluestockings
U
دارای ذوق ادبی
bluestocking
U
دارای ذوق ادبی
criticises
U
نقد ادبی کردن
stylists
U
از نظر سبک ادبی
pieces
U
قطعه ادبی یاموسیقی
locus classicus
U
عبارت نمونه ادبی
piece
U
قطعه ادبی یاموسیقی
criticising
U
نقد ادبی کردن
He is courteous ( respectful ).
U
آدم با ادبی است
criticize
U
نقد ادبی کردن
criticised
U
نقد ادبی کردن
pastiche
U
تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
pastiches
U
تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
morceau
U
قطعه ادبی یاموسیقی کوتاه
magnum opus
U
مهمترین اثر ادبی یا هنری
anthologize
U
گلچین ادبی جمع کردن
aliterary production
U
فراورده یا محصول ادبی تالیف
the desk
U
کار دفتری یا ادبی یاروحانی
epigone
U
مقلد اثار ادبی و هنری
slang
U
واژه عامیانه وغیر ادبی
academical
U
ادبی عضو انجمن دانش بافرهنگستان
classicize
U
ازسبک ادبی باستانی پیروی کردن
plagiarize
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarist
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarizing
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarizes
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiary
U
سارق اثار ادبی و هنری دیگران
academic
مربوط به فرهنگستان ادبی یا انجمن علمی
plagiarized
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarising
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
renaissance
U
دوره تجدد ادبی و فرهنگی رنسانس
sketchbook
U
کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
plagiarises
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
sketchbooks
U
کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
plagiarised
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
cool one's heels
<idiom>
U
به علت بی ادبی دیگران منتظر ماندن
set piece
U
قطعه ادبی ویا موسیقی منفردومشخص
anthologist
U
متخصص و متبحردر گلچین قطعات ادبی
architectonic
U
مربوط به فن معماری یاساختمان اثر ادبی
set pieces
U
قطعه ادبی ویا موسیقی منفردومشخص
sturm und drang
U
نهضت ادبی رمانتیک المان پس از انقلاب فرانسه
locus classicus
U
مثال ادبی برای توضیح کلمه یاموضوعی
neoscholasticism
U
نهضت ادبی ادبای کاتولیک قرن نوزدهم
Nothing can excuse such impoliteness.
U
هیچ عذری برای بی ادبی پذیرفته نیست
local colour
U
نمایش جا و زبان و عادات محلی در اثار ادبی
Walls have ears
<idiom>
U
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
exegesis
U
تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
ethic
U
روش اخلاقی یک نویسنده یامکتب علمی یا ادبی و یاهنری
exegeses
U
تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
pot-boiler
U
کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot-boilers
U
کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot boiler
U
کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
conversions
U
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversion
U
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
isagogics
U
گفتار در تاریخ ادبی کتاب مقدس و شرح گرداوری یاالهام شدن موادان
montage
U
قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
montages
U
قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
enclave economices
U
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears
U
دیوار موش دارد موش گوش دارد
High Renaissance
U
[سبک معماری دوره رنسانس تا تجدد هنری و ادبی ایتالیا در قرن شانزد میلادی]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com