English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tailcoat U کت دامن گرد مخصوص مواقع رسمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
silk hat U کلاه بلند ابریشمی مخصوص مواقع رسمی
sou'wester U کلاه مخصوص مواقع توفانی دریا
fire escapes U پله کان مخصوص فرار در مواقع حریق
fire escape U پله کان مخصوص فرار در مواقع حریق
dinner jackets U لباس مخصوص مهمانی رسمی
dinner jacket U لباس مخصوص مهمانی رسمی
hoopskirt U دامن وپیراهن فنری زنها دامن ژوپن
ephod U جامه رسمی مخصوص کاهنان یهود
lapful U به قور یک دامن انچه در یک دامن جاگیرد
On such ( these ) occasions . U دراینگونه مواقع
sometimes U بعضی مواقع
We would like to take this opportunity to … U مواقع را مغتنم شمرده ...
stochastic U دارای تغییردر مواقع مختلف
fire escape U خروجی اضطراری در مواقع اتش سوزی
fire escapes U خروجی اضطراری در مواقع اتش سوزی
ahoy U ندا و خبر برای مواقع سلام لفظ
index number U مقایسه حجم در بعضی مواقع با عدد شاخص
occasional U وابسته به فرصت یا موقعیت مربوط به بعضی از مواقع یاگاه و بیگاه
Emergeny exit . U پله های فرار ( درهای خروجی برای مواقع اضطراری )
dichogamic U دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند
ejection seat U صندلی هواپیما که در مواقع اضطراری شخص را ازهواپیما بخارج پرتاب میکند
returns U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
bill U اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
bills U اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
lute U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
writes U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil U روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typefaces U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
reviewing U بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewed U بازدید رسمی یاسان رسمی
review U بازدید رسمی یاسان رسمی
reviews U بازدید رسمی یاسان رسمی
officiary U مامور رسمی مقام رسمی
officious U نیمه رسمی شبهه رسمی
solemn form U در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
graphics U کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
brorher in law U هم دامن
overskirt U دامن رو
lapful U یک دامن پر
chronicity U دامن گیری
coatee U دامن کوتاه
tablier U پیش دامن
skirt U دامن لباس
skirt U دامن دوختن
skirted U دامن لباس
skirted U دامن دوختن
skirts U دامن لباس
skirts U دامن دوختن
crinoline U دامن پف کردن
crinolines U دامن پف کردن
lap U دامن لباس
lapped U دامن لباس
tutus U دامن کوتاه
tutu U دامن کوتاه
mini-skirts U دامن کوتاه
mini-skirt U دامن کوتاه
unchaste U الوده دامن
shirttail U دامن پیراهن
cutty sark U دامن کوتاه
farthingale U دامن پف کرده
lapfulof straw U یک دامن کاه
cut away U دامن گرد
cutaway U دامن گرد
hobble skirt U دامن تنگ
lapdog U سگ دامن پرورده
lappet U دامن اویز
farthingale U دامن فنری
kilt U دامن مردانه
lap dog U سگ دامن پرورده
aprons U پیش دامن
kilts U دامن مردانه
apron U پیش دامن
provoked U دامن زدن برانگیختن
To add fuel to (fan) the flames. U آتش را دامن زدن
to add fuel to fire آتش را دامن زدن
basque U دامن کوتاه زنانه
provokes U دامن زدن برانگیختن
provoke U دامن زدن برانگیختن
exchange devaluation U تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
panier U لول ژوین زیر دامن
draggle tail U دارای دامن کثیف والوده
cut away U نیم تنه دامن گرد
to pour oil on the flame U اتش خشم را دامن زدن
morning coat U نیم تنه دامن گرد
morning coats U نیم تنه دامن گرد
to pander to somebody [something] U دامن زدن با کسی [چیزی]
To appeal (turn)to someone for help. U دست به دامن کسی شدن
midi U پیراهن زنانه با دامن متوسط
pannier U لول ژوپن زیر دامن
panniers U لول ژوپن زیر دامن
maxi U پیراهن زنانه دامن بلند
register U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
tail coat U جامه دامن گرد که پشت ان ماننداست به دم
skirt U دامن دار کردن حاشیه گذاشتن به
skirted U دامن دار کردن حاشیه گذاشتن به
skirts U دامن دار کردن حاشیه گذاشتن به
improver U لایی که درپشت دامن زنانه میگذارند
dress improver U لایی که درپشت دامن زنانه میگذارند
rational dress U نیم شلواری که زن بجای دامن بپوشد
to beg somebody for something U دست به دامن کسی شدن [بخاطر چیزی]
to beg of somebody U دست به دامن کسی شدن [بخاطر چیزی]
placket U ژوپن یا زیر پوش زنانه چاک دامن
frock coat U نیم تنه دامن بلند مردانه فراک
frock coats U نیم تنه دامن بلند مردانه فراک
deleted U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
sporran U چنته یاکیسه چرمی جلو دامن اسکاتلندیهای کوهستانی
pull-back U چیزیکه بوسیله ان دامن زنانه راعقب نگاه میدارند
pull-backs U چیزیکه بوسیله ان دامن زنانه راعقب نگاه میدارند
dress coat U جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
pull back U چیزیکه بوسیله ان دامن زنانه راعقب نگاه میدارند
peplum U نوعی ردا یانیم تنه زنانه دامن کوتاه
embedded code U کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
gremial U پارچهای که اسقف هنگام اجرای برخی ایین هاروی دامن میاندازد
dispersal airfield U فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
slacks U دامن اویخته وشل لباس یا هر چیزاویخته وشل
slackest U دامن اویخته وشل لباس یا هر چیزاویخته وشل
slack U دامن اویخته وشل لباس یا هر چیزاویخته وشل
dirndl U نوعی دامن بلند با کمر بلند
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
solemn U رسمی
formmal U رسمی
orthodox U رسمی
formal U رسمی
official U رسمی
institutional U رسمی
public submission U مناقصه رسمی
pronouncement U اعلامیه رسمی
officiously U بطورغیر رسمی
insignia U مدال رسمی
contracts under seal U عقد رسمی
pronouncements U اعلامیه رسمی
cognizance U اخطار رسمی
extra official U غیر رسمی
insignia U نشان رسمی
asparagus U مارچوبهء رسمی
position U شغل رسمی
positioned U شغل رسمی
careered U دوره رسمی
solemn form U طریقه رسمی
prothonotary U سردفتراسناد رسمی
driss uniform U لباس رسمی
prontonotary U سردفتراسناد رسمی
dress uniform U انیفرم رسمی
dress suit U لباس رسمی شب
official U عالیرتبه رسمی
careering U دوره رسمی
semiofficial U نیمه رسمی
semiformal U نیمه رسمی
formal education U اموزش رسمی
protest U واخواست رسمی
semi officially U بطورنیم رسمی
formal group U گروه رسمی
semi official U نیمه رسمی
career U دوره رسمی
formal accountability U ذیحسابی رسمی
smallage U کرفس رسمی
protest U اعتراض رسمی
official receiver U اعتصاب رسمی
tuxedos U لباس رسمی
throwaway U غیر رسمی
official U موثق و رسمی
tuxedo U لباس رسمی
card-carrying U عضو رسمی
vestment U لباس رسمی
bank holidays U تعطیلات رسمی
tux U لباس رسمی
formalizing U رسمی کردن
formalizes U رسمی کردن
formalized U رسمی کردن
formalize U رسمی کردن
officiate U مقام رسمی
stand on ceremony <idiom> U رسمی بودن
free and easy <idiom> U غیر رسمی
noting U نامه رسمی
notes U نامه رسمی
note U نامه رسمی
unofficial U غیر رسمی
Full dress. Formal dress. U لباس رسمی
careers U دوره رسمی
officiated U مقام رسمی
formalising U رسمی کردن
formalises U رسمی کردن
informal U غیر رسمی
officious U غیر رسمی
officials U مقامات رسمی
statute mile U مایل رسمی
state religion U مذهب رسمی
standard time U زمان رسمی
audiences U ملاقات رسمی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com