Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
guard
U
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
guarding
U
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
guards
U
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fortes
U
نیمی از شمشیر از وسط تیغه تا دسته
forte
U
نیمی از شمشیر از وسط تیغه تا دسته
blade
U
تیغه شمشیر
foible
U
تیغه شمشیر
foibles
U
تیغه شمشیر
mounting
U
دسته و پشت بند دسته شمشیر
croise
U
عبور تیغه شمشیر به شکل خاص
hilts
U
دسته شمشیر
hilt
U
دسته شمشیر
scimitar
U
شمشیر کارد دسته دراز ونوک برگشته
pommels
U
قسمت فلزی پشت دسته شمشیر دستگیرههای خرک
barong
U
یکنوع چاقو یا شمشیر دسته کلفت لبه تیز
pommel
U
قسمت فلزی پشت دسته شمشیر دستگیرههای خرک
coning angle
U
زاویه بین محور طولی تیغه ها و سطح مار بر نوک تیغه ها صرفنظر از خمش تیغه ها
sabre
U
مسابقه سابر با نوعی شمشیربا دسته منحنی و تیغه سفت
saber
U
مسابقه سابر با نوعی شمشیربا دسته منحنی و تیغه سفت
sabres
U
مسابقه سابر با نوعی شمشیربا دسته منحنی و تیغه سفت
sabers
U
مسابقه سابر با نوعی شمشیربا دسته منحنی و تیغه سفت
lie
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
covered
U
گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
double
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled up
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
There are wheels within wheels .
U
کاسه ای زیر نیم کاسه است
collective pitch control
U
کنترلی در رتورگرافی که زاویه تیغه یا پیچ همه تیغه ها را بطور یکسان و مستقل از وضعیت سمتی انها تغییرمیدهد
nosegay
U
دسته گل یایک دسته علف
lorgnette
U
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnettes
U
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
craniums
U
کاسه سر
socket
کاسه
mazard
U
کاسه
drinking cup
U
کاسه
bowls
U
کاسه
cranium
U
کاسه سر
pappus
U
کاسه گل
crania
U
کاسه سر
bowl
کاسه
sockets
U
کاسه
calycle
U
کاسه گل
cupule
U
کاسه
skulls
U
کاسه سر
calix
U
کاسه گل
calyx
U
کاسه گل
lump sum
U
یک کاسه
cotyla
U
کاسه
chalices
U
کاسه
lump sums
U
یک کاسه
in a lump sum
U
یک کاسه
messmate
U
هم کاسه
skull
U
کاسه سر
chalice
U
کاسه
sword
U
شمشیر
swordsman
U
شمشیر زن
spits
U
شمشیر
swords
U
شمشیر
blade
U
شمشیر
bilboa
U
شمشیر
spurtle
U
شمشیر
bolo
U
شمشیر
bilbo
U
شمشیر
spit
U
شمشیر
patella
U
کاسه زانو
kneecap
U
کاسه زانو
patellae
U
کاسه زانو
A bowl hotter than the soup it contains.
<proverb>
U
کاسه از آش گرمتر.
eyehole
U
کاسه چشم
kneecaps
U
کاسه زانو
eye sockets
U
کاسه چشم
eye socket
کاسه چشم
flower cup
U
غلاف کاسه گل
ball bearings
U
کاسه ساچمه
porringer
U
کاسه اش خوری
kiss-ass
[American E]
U
کاسه لیس
glene
U
کاسه مفصل
hard shell
U
کاسه دار
glene
U
کاسه چشم
fawner
U
کاسه لیس
craniography
U
شرح کاسه سر
brainpan
U
کاسه مغز
ball bearing
U
کاسه ساچمه
yes-man
U
کاسه لیس
lickspittle
U
کاسه لیس
stuffing box
U
کاسه نمد
oil seal
U
کاسه نمد
bootlicker
U
کاسه لیس
suck-up
U
کاسه لیس
brown-noser
U
کاسه لیس
cranial nerve
U
عصب کاسه سر
toady
U
کاسه لیس
lickspittle
U
کاسه لیس
minion
U
کاسه لیس
puppet
U
کاسه لیس
corolla
U
جام گل کاسه گل
cat's paw
U
کاسه لیس
doormat
U
کاسه لیس
stooge
U
کاسه لیس
loricate
U
کاسه دار
socket
کاسه چشم
cup seal
U
بوبند کاسه
seals
U
کاسه نمد
bowls
U
کاسه رهنما
kneepan
U
کاسه زانو
turtleback
U
کاسه پشت
scutum
U
کاسه زانو
sealings
U
کاسه نمدها
knee pan
U
کاسه زانو
parasitism
U
کاسه لیسی
knee cap
U
کاسه زانو
seal
U
کاسه نمد
bowl
U
کاسه رهنما
husks
U
غلاف یا کاسه گل
kegler
U
کاسه ساز
scal
U
کاسه نمد
socket
کاسه بندگاه
sockets
U
کاسه بندگاه
husk
U
غلاف یا کاسه گل
arse-licker
U
کاسه لیس
eager beaver
U
کاسه گرم تر از اش
ass-kisser
[American E]
U
کاسه لیس
dipper stick
U
کاسه بیل
steel
U
شمشیر پولادی
steeled
U
شمشیر پولادی
steeling
U
شمشیر پولادی
steels
U
شمشیر پولادی
handle
U
قبضه شمشیر
pommels
U
قبه شمشیر
handles
U
قبضه شمشیر
sword knot
U
شرابه شمشیر
pommel
U
قبه شمشیر
sword dance
U
رقص شمشیر
sword fish
U
شمشیر ماهی
daito
U
شمشیر بزرگ
claymore
U
شمشیر دودمه
fence
U
شمشیر بازی
baldric
U
بند شمشیر
With a stork of the sword.
U
با ضرب شمشیر
at the point of the sword
U
بدم شمشیر
swordsmanship
U
شمشیر بازی
swordlike
U
شمشیر مانند
swordfishes
U
شمشیر ماهی.
swordfish
U
شمشیر ماهی.
scabbard
U
غلاف شمشیر
to carry sword
U
شمشیر جستن
sabre cut
U
زخم شمشیر
swordsman
U
شمشیر باز
rapier
U
شمشیر دودم
sword cutter
U
شمشیر ساز
rapiers
U
شمشیر دودم
sword cut
U
زخم شمشیر
gladiate
U
شمشیر مانند
swordplay
U
فن شمشیر بازی
tucker
U
شمشیر ساز
fencer
U
شمشیر باز
scabbards
U
غلاف شمشیر
fences
U
شمشیر بازی
foilsman
U
شمشیر باز
toadyism
U
مداهنه کاسه لیسی
sockets
U
سرپیچ کاسه چشم
labyrinth seal
U
کاسه نمد لایبرنت
drinking vessel
U
فرف ابخوری کاسه
carapace
U
کاسه سنگ پشت
suborbital
U
زیر کاسه چشمی
sound bow
U
کاسه زنگ اخبار
inferior calyx
U
کاسه پایین افتاده
patellate
U
مانند کاسه زانو
calipash
U
کاسه لاک پشت
stifle bone
U
کاسه زانوی اسب
patellar
U
مانند کاسه زانو
They put the blane on him . he was the scapegoat.
U
کاسه کوزه ها سر اوشکست
She had three bowls of soup.
U
سه کاسه سوپ خورد
housemaid's knee
U
اماس کاسه زانو
consolidated debt
U
بدهی یک کاسه شده
porringer
U
کلاه کاسه مانند
hardshell
U
کاسه دار سخت
sword play
U
مهارت در بکارگیری شمشیر
curtle ax
U
شمشیر کوتاه وسنگین
stoccado
U
پرتاب با ضربه شمشیر
stoccata
U
پرتاب با ضربه شمشیر
fences
U
شمشیر بازی کردن
toledo
U
شمشیر ابدارمصنوع تولدو
fence
U
شمشیر بازی کردن
curtal ax
U
شمشیر کوتاه وسنگین
scimitar
U
شمشیر هلالی شکل
point d'arret
U
نوک چنگالی شمشیر
falchion
U
شمشیر کوتاه و پهن
academic assault
شمشیر بازی نمایشی
action on the blade
U
تماس با شمشیر حریف
backsword
U
شمشیر یک لبهء برنده
in line
U
شمشیر در وضع حمله
supra orbital
U
واقع دربالای کاسه چشم
testudinate
U
مانند کاسه سنگ پشت
calipee
U
کاسه زیرین لاک پشت
testudineous
U
مانند کاسه سنگ پشت
sycophancy
U
مفت خوری کاسه لیسی
there are wheels within wheels
U
زیرکاسه نیم کاسه است
toady
U
کاسه لیس مداهنه کردن
testudinarious
U
مانند کاسه سنگ پشت
To hold out ones begging bowl . To send ( pass ) round the hat .
U
کاسه گدایی دست گرفتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com