Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
installation of an engine
U
کار گذاری یا نصب ماشین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
compilation
U
ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین
compilations
U
ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین
compiler
U
نرم افزاری که برنامه کد گذاری شده را به برنامه با کد ماشین تبدیل میکند
Other Matches
residential investments
U
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
self binder
U
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal
U
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed .
U
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
overcapitalization
U
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
punctuation mark
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
desired investment
U
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
punctuation marks
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
machinist
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinists
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
cooperative scorer
U
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
unintended investment
U
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
cybernetics
U
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading
U
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe
U
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machines
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machined
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machined
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machines
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
faxing
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler
U
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxed
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler
U
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill
U
ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
public
U
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
assembled
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler
U
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
fuze
U
ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing
U
چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
the machine is in operation
U
ماشین در گردش است ماشین دایر است
d.c. machine
U
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
digital computer
U
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
automated teller machine
U
ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
Jacquard loom
U
ماشین بافندگی ژاکارد
[این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
lineation
U
خط گذاری
coding
U
کد گذاری
indention
U
تو گذاری
devised
U
ارث گذاری
markings
U
علامت گذاری
exposure
U
درمعرض گذاری
interposition
U
پا میان گذاری
exposures
U
درمعرض گذاری
invest
U
سرمایه گذاری
invested
U
سرمایه گذاری
investing
U
سرمایه گذاری
limit of load
U
حد بار گذاری
marking
U
علامت گذاری
load
U
فشنگ گذاری
loads
U
فشنگ گذاری
devise
U
ارث گذاری
ingravescence
U
رو بشدت گذاری
demarcation
U
علامت گذاری
devises
U
ارث گذاری
lable
U
جهت گذاری
devising
U
ارث گذاری
marks
U
علامت گذاری
mark
U
علامت گذاری
juxtaposition
U
پهلوی هم گذاری
puncuation
U
نقطه گذاری
punctuation
U
نقطه گذاری
prochronism
U
جلوترتاریخ گذاری
preterition
U
فرو گذاری
prefixture
U
سرواژه گذاری
prefixture
U
جلو گذاری
prefixture
U
پیش گذاری
prefixion
U
سرواژه گذاری
casings
U
لوله گذاری
casing
U
لوله گذاری
structuralization
U
بنیان گذاری
signallzation
U
علامت گذاری
sequencing
U
ترتیب گذاری
sedimentation
U
رسوب گذاری
sedimentation
U
لایه گذاری
scale factor
U
مقیاس گذاری
tubing
U
لوله گذاری
prefixion
U
جلو گذاری
prefixion
U
پیش گذاری
masking
U
نقاب گذاری
minelaying
U
مین گذاری
mark sensing
U
نشان گذاری
loading
U
بار گذاری
encoding
U
رمز گذاری
lodgment
U
ودیعه گذاری
lodgement
U
ودیعه گذاری
denomination
U
نام گذاری
nomenclauture
U
نام گذاری
nomographer
U
قانون گذاری
nomography
U
فن قانون گذاری
synthesised
U
هم گذاری کردن
synthesises
U
هم گذاری کردن
synthesising
U
هم گذاری کردن
synthesize
U
هم گذاری کردن
synthesized
U
هم گذاری کردن
synthesizes
U
هم گذاری کردن
synthesizing
U
هم گذاری کردن
petarder
U
مامورخرج گذاری پل
denominations
U
نام گذاری
invests
U
سرمایه گذاری
ovulation
U
تخمک گذاری
investments
U
سرمایه گذاری
sanding
U
ماسه گذاری
costing
U
قیمت گذاری
costing
U
هزینه گذاری
investment
U
سرمایه گذاری
capitalization
U
سرمایه گذاری
insertion
U
جوف گذاری
trapping
U
تله گذاری
indentation
U
دندانه گذاری
indentations
U
دندانه گذاری
lettering
U
حروف گذاری
impressions
U
نشان گذاری
numbering
U
شماره گذاری
mining
U
مین گذاری
impression
U
نشان گذاری
piping
U
لوله گذاری
coding
U
کد گذاری چیزی
edging
U
لبه گذاری
edgings
U
لبه گذاری
valuation
U
ارزش گذاری
valuations
U
ارزش گذاری
aggradation
U
ابرفت گذاری
coding
U
علامت گذاری
spacing
U
فاصله گذاری
pointing
U
نقطه گذاری
hyphenation
U
خط تیره گذاری
finance
U
سرمایه گذاری
financed
U
سرمایه گذاری
finances
U
سرمایه گذاری
financing
U
سرمایه گذاری
insulation
U
عایق گذاری
disposure
U
درمعرض گذاری
earmarking
U
علامت گذاری
imposition of hands
U
دست گذاری
idegraphy
U
نشان گذاری
iatraliptics
U
مرهم گذاری
filling
U
لایی گذاری
fillings
U
لایی گذاری
hypothecation
U
رهن گذاری
hypothecation
U
گرو گذاری
discrimination
U
فرق گذاری
dimensioning
U
اندازه گذاری
demomination
U
نام گذاری
collocation
U
باهم گذاری
inunction
U
مرهم گذاری
legislation
U
قانون گذاری
coronation
U
تاج گذاری
coronations
U
تاج گذاری
policy making
U
سیاست گذاری
policy-making
U
سیاست گذاری
pricing
U
قیمت گذاری
scoring
U
نمره گذاری
pagination
U
صفحه گذاری
dateline
U
تاریخ گذاری
cupellation
U
قال گذاری
enterprise
U
سرمایه گذاری
enterprises
U
سرمایه گذاری
frustration
U
عقیم گذاری
frustrations
U
عقیم گذاری
codes and codification
U
علامت گذاری
grading
U
نمره گذاری
scaling
U
مقیاس گذاری
settings
U
کار گذاری
indenting
U
دندانه گذاری
indents
U
دندانه گذاری
indent
U
دندانه گذاری
padding
U
لایی گذاری
synthesis
U
هم گذاری اختلاط
nominations
U
نام گذاری
indexing
U
شاخص گذاری
syntheses
U
هم گذاری اختلاط
wicking
U
فتیله گذاری
notations
U
نشان گذاری
undervaluation
U
کم ارزش گذاری
notation
U
نشان گذاری
weft insertion
U
پود گذاری
nomination
U
نام گذاری
ovulations
U
تخمک گذاری ها
headings
U
عنوان گذاری
setting
U
کار گذاری
heading
U
عنوان گذاری
paginate
U
صفحه گذاری کردن
capital output ratio
U
ضریب سرمایه گذاری
investment mulliplier
U
ضریب سرمایه گذاری
overinvestment
U
سرمایه گذاری بیش از حد
investment institutions
U
موسسات سرمایه گذاری
opportunity to invest
U
فرصت سرمایه گذاری
excess n notation
U
نشان گذاری با افزونی n
over investment
U
سرمایه گذاری بیش از حد
paralysation
U
بی اثرسازی عقیم گذاری
post indexing
U
شاخص گذاری بعدی
binary notation
U
نشان گذاری دودویی
nitpicking
U
مته به خشخاش گذاری
hairsplitting
U
مته به خشخاش گذاری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com