English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
adulterate U چیز تقلبی ساختن
adulterates U چیز تقلبی ساختن
adulterating U چیز تقلبی ساختن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ringing the changes U ترویج پول تقلبی ازطریق اشاعه خرید اشیا و بعدپس دادن انها و گرفتن پول درست بجای پولهای تقلبی پرداخت شده
counterfeited U تقلبی
made-up U تقلبی
made up U تقلبی
counterfeit U تقلبی
counterfeits U تقلبی
piratic U تقلبی
supposititious U تقلبی
fraudlous U تقلبی
unfeigned U تقلبی
unfathered U تقلبی
counterfeiting U تقلبی
pinchbeck U تقلبی
suppositious U تقلبی
imitation U چیز تقلبی
A counterfeit banknote. U اسکناس تقلبی
Fake articles. U اجناس تقلبی
loaded dice U طاس تقلبی
denaturant U تقلبی مصنوعی
adulterant U چیز تقلبی
adulterine U قاچاقی تقلبی
knotless U بافت تقلبی
shoddy U کالای تقلبی
imitations U چیز تقلبی
Adulterated foodstuff. U مواد غذایی تقلبی
uttering U ترویج سکه تقلبی یا اسنادمجعول
dummy U دروغی تقلبی موضع فریبنده
dummies U دروغی تقلبی موضع فریبنده
scareup U فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
acrylic fibers U الیاف مصنوعی اکریلیک [گاه در فرش بصورت تقلبی به جای پشم استفاده می شود]
utter false coin U جریان انداختن سکه تقلبی ترویج سکه قلب
fraudulent weave [false] U بافت تقلبی [بافته هایی با تعداد پود بیش از حد عرف در هر ردیف یعنی دو یا سه پود یا با استفاده از نخ های مصنوعی]
alternate knot U گره یک در میان (نوعی گره تقلبی)
rug condition U [وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.]
false selvage U شیرازه تقلبی [هر نوع نخ اضافی که جزء پودهای اصلی نبوده و بدلیل تزئین و یا پوشاندن پارگی ها در محل شیرازه بدور تار پیچیده شود از این دسته محسوب شده و کاهش اصالت فرش را به همراه دارد.]
shedding U خون جاری ساختن جاری ساختن
sheds U خون جاری ساختن جاری ساختن
shed U خون جاری ساختن جاری ساختن
miscreate U بد ساختن
indite U ساختن
manufactured U ساختن
manufacture U ساختن
unifies U تک ساختن
creating U ساختن
constructed U ساختن
fabricate U ساختن
fabricated U ساختن
fabricates U ساختن
constructs U ساختن
fabricating U ساختن
construct U ساختن
constructing U ساختن
fashion U مد ساختن
fashioned U مد ساختن
fashioning U مد ساختن
fashions U مد ساختن
build U ساختن
bulid U ساختن
make U ساختن
builds U ساختن
compose U ساختن
put-up U ساختن
put up U ساختن
invents U ساختن
inventing U ساختن
invented U ساختن
invent U ساختن
buildings U ساختن
carbonize U کک ساختن
confect U ساختن
creates U ساختن
fabrication U ساختن
manufactures U ساختن
makes U ساختن
create U ساختن
upgrade U ساختن
upgraded U ساختن
upgrades U ساختن
pellet U حب ساختن
upgrading U ساختن
pill U حب ساختن
pills U حب ساختن
dree U ساختن با
composes U ساختن
set up U ساختن
produce U ساختن
forborne U ساختن با
remakes U از نو ساختن
remake U از نو ساختن
mint U ساختن
minted U ساختن
upbuild U ساختن
bridges U پل ساختن
minting U ساختن
idolizing U بت ساختن
produced U ساختن
idolizes U بت ساختن
idolized U بت ساختن
idolising U بت ساختن
idolises U بت ساختن
idolised U بت ساختن
produces U ساختن
to t. up U ساختن
unify U تک ساختن
to make away U ساختن
generate U ساختن
generated U ساختن
generating U ساختن
idolize U بت ساختن
generates U ساختن
to get along U ساختن
to make a shift U ساختن
to go in with U ساختن با
mints U ساختن
bridge U پل ساختن
bridged U پل ساختن
unifying U تک ساختن
familiarises U اشنا ساختن
minimises U کمینه ساختن
diversify U گوناگون ساختن
diversifying U گوناگون ساختن
familiarize U اشنا ساختن
ensure U مطمئن ساختن
ensured U مطمئن ساختن
produces U ساختن محصول
outraging U بی حرمت ساختن
outrages U بی حرمت ساختن
disable U ناتوان ساختن
familiarised U اشنا ساختن
familiarizes U اشنا ساختن
familiarizing U اشنا ساختن
disabling U ناتوان ساختن
diversifies U گوناگون ساختن
nauseate U متنفر ساختن
disables U ناتوان ساختن
familiarising U اشنا ساختن
familiarized U اشنا ساختن
discovered U مکشوف ساختن
reconciling U راضی ساختن
improvises U بالبداهه ساختن
reconciles U راضی ساختن
sepulchre U قبر ساختن
sepulchres U قبر ساختن
subvert U واژگون ساختن
subverted U واژگون ساختن
subverting U واژگون ساختن
reconcile U راضی ساختن
subverts U واژگون ساختن
discovering U مکشوف ساختن
sepulchers U قبر ساختن
outrage U بی حرمت ساختن
produced U ساختن محصول
outraged U بی حرمت ساختن
notify U اگاه ساختن
produce U ساختن محصول
discovers U مکشوف ساختن
notified U اگاه ساختن
improvise U بالبداهه ساختن
notifies U اگاه ساختن
discover U مکشوف ساختن
notifying U اگاه ساختن
gaunt U زننده ساختن
improvising U بالبداهه ساختن
diversified U گوناگون ساختن
substantiate U مستند ساختن
discourages U بی جرات ساختن
rescind U باطل ساختن
rescinding U باطل ساختن
rescinds U باطل ساختن
relieve U بر جسته ساختن
relieves U بر جسته ساختن
relieving U بر جسته ساختن
humidified U مرطوب ساختن
humidifies U مرطوب ساختن
humidify U مرطوب ساختن
humidifying U مرطوب ساختن
vitiate U معیوب ساختن
vitiate U ناپاک ساختن
discourage U بی جرات ساختن
necessitate U ناگزیر ساختن
necessitated U ناگزیر ساختن
denuding U عاری ساختن
substantiated U مستند ساختن
substantiates U مستند ساختن
substantiating U مستند ساختن
denudes U عاری ساختن
denuded U عاری ساختن
denude U عاری ساختن
snarls U خشمگین ساختن
snarling U خشمگین ساختن
snarled U خشمگین ساختن
snarl U خشمگین ساختن
necessitating U ناگزیر ساختن
necessitates U ناگزیر ساختن
disturbs U مضطرب ساختن
disturb U مضطرب ساختن
minimizing U کمینه ساختن
insuring U مطمئن ساختن
insures U مطمئن ساختن
ensuring U مطمئن ساختن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com