English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
jotting U چیزیکه با عجله نوشته شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
quickie U چیزیکه بسرعت انجام شود
removers U چیزیکه رنگ راحل میکند
remover U چیزیکه رنگ راحل میکند
quickies U چیزیکه بسرعت انجام شود
par for the course <idiom> U تنها چیزیکه انتظار داشته
quicky U چیزیکه بسرعت انجام شود
ear tab U گوشی :چیزیکه بگوش میگذارندکه سرمانخورد
ear cap U گوشی :چیزیکه بگوش میگذارندکه سرمانخورد
irreducibility U حالت چیزیکه به کمینه رسیده و از ان دیگرکمترنمیشود
pull back U چیزیکه بوسیله ان دامن زنانه راعقب نگاه میدارند
pull-back U چیزیکه بوسیله ان دامن زنانه راعقب نگاه میدارند
pull-backs U چیزیکه بوسیله ان دامن زنانه راعقب نگاه میدارند
filters U چیزیکه بعضی پرتوها از ان میگذرندولی حائل پرتوهای دیگر است
filter U چیزیکه بعضی پرتوها از ان میگذرندولی حائل پرتوهای دیگر است
reward is an iduce to toil U چیزیکه ادم را بکار کردن تشویق میکند پاداش است
deodand U چیزیکه دولت برای استفاده عموم ضبط میکردزیرامایه مرگ کسی شده
orphans U خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphan U خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphaned U خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
hustling U عجله
in a hurry U در عجله
hurry U عجله
speeds U عجله
hurrying U عجله
speeding U عجله
speed U عجله
hurries U عجله
posts U عجله
hustled U عجله
hustles U عجله
posted U عجله
post- U عجله
post U عجله
hustle U عجله
hurriedness U عجله
forwardness U عجله
snapped U عجله
unhurried U بی عجله
snap U عجله
unhurriedly U بی عجله
snaps U عجله
snapping U عجله
haste U عجله
hasty U با عجله
hastiness U عجله
expedience U عجله کارمهم
precipitous U از روی عجله
hurry U عجله کردن
hurrying U عجله کردن
haste U عجله کردن
hold hard U عجله نکنید
hie U عجله کردن
speeder U عجله کننده
get cracking <idiom> U عجله کردن
to be pressed for time U عجله داشتن
to be under deadline pressure U عجله داشتن
expeditious U از روی عجله
festinate U عجله کردن
hurries U عجله کردن
shuffle off U به عجله برداشتن
step on it <idiom> U عجله کردن
in a hurried state U در حال عجله
busking U عجله کردن
birr U عجله وسرعت
hurry up U عجله کنید
get one's rear in gear <idiom> U عجله کردن
make a hurry U عجله کنید
hying U عجله کردن
hotfoot U عجله کردن
busk U عجله کردن
step on the gas <idiom> U عجله کردن
stour U کشمکش عجله
busks U عجله کردن
I'm in a hurry. من عجله دارم
I'm in a hurry. من عجله دارم.
to make a hurry U عجله کردن
get a move on <idiom> U عجله کردن
to make haste U عجله کردن
in a rush <idiom> U عجله داشتن
in a hurry <idiom> U عجله داشتن
take your time U عجله نکن
expediency U عجله کارمهم
busked U عجله کردن
Hurry up !Step on it ! Come on! U یا الله عجله نکن !
I am in a great hurry . I am pressed for time . U خیلی عجله دارم
Why all this rush ? U عجله ات برای چیست ؟
snatchy U با عجله انجام شده
one-two <idiom> U عجله کار شیطونه
make a beeline for something <idiom> U با عجله به جایی رفتن
sketchier U از روی عجله ناقص
sketchiest U از روی عجله ناقص
sketchily U از روی عجله ناقص
sketchy U از روی عجله ناقص
he is in a hurry to go U عجله دارد برفتن
slap together <idiom> U به عجله وبی مراقبت واداشتن
Come on, shake a leg! U عجله بکن! [اصطلاح روزمره]
rushing U حمله کردن هجوم با عجله
i am in a hurry for it U عجله دارم یا در شتاب هستم
get a wiggle on <idiom> U عجله کردن با شتاب رفتن
take one's time <idiom> U انجام کاری بدون عجله
rush U حمله کردن هجوم با عجله
throw together <idiom> U عجله داشتن ومراقب نبودن
rushed U حمله کردن هجوم با عجله
to shake a leg <idiom> U عجله کردن [اصطلاح روزمره]
We rushed ( hurried ) back to the train station. U با عجله بر گشتیم ایستگاه قطار
There is no hurry , there is plenty of time . U عجله نکنید وقت زیاد داریم
I'll get there when I get there. <proverb> U حالا امروز نه فردا [عجله ای ندارم]
Get a move on! U یکخورده عجله بکن! [اصطلاح روزمره]
to skive off early [British English] U با عجله و پنهانی [جایی را] ترک کردن
to decamp U با عجله و پنهانی [جایی را] ترک کردن
spot check U سرسری وبا عجله رسیدگی کردن
spot checks U سرسری وبا عجله رسیدگی کردن
rushed U برسر چیزی پریدن کاری را با عجله و اشتیاق انجام دادن
rush U برسر چیزی پریدن کاری را با عجله و اشتیاق انجام دادن
rushing U برسر چیزی پریدن کاری را با عجله و اشتیاق انجام دادن
epigraph U نوشته
scrip U نوشته
opus U نوشته
opuses U نوشته
paper work U نوشته
letters U نوشته
letter U نوشته
inscriptions U نوشته
inscription U نوشته
papeteries U نوشته
text U نوشته
record U نوشته
writs U نوشته
depositions U نوشته
deposition U نوشته
texts U نوشته
writ U نوشته
manuscripts U نوشته
manuscript U نوشته
writings U نوشته نوشتجات
ancient manuscript U نوشته قدیمی
chirograph U دست نوشته
pseudograph U نوشته جعلی
it is written that U نوشته اندکه
petrograph U سنگ نوشته
manuscript U دست نوشته
petroglyph U سنگ نوشته
handwriting U دست نوشته
hand writing U دست نوشته
writing U نوشته نوشتجات
callout U نوشته راهنما
cryptograph U نوشته رمزی
hierogram U نوشته قدس
written U نوشته شده
cryptogram U نوشته رمزی
number U عدد نوشته شده
numbers U عدد نوشته شده
applications U معمولا به صورت نوشته
letter press U نوشته وابسته به عکسها
cryptanalysis U کشف نوشته رمزی
it is written that U نوشته شده است که
application U معمولا به صورت نوشته
imperscriptible U فاقد اجازه نوشته
opusculum U اثریا نوشته بی اهمیت
cartouche U لوح نوشته مزین
inscriptions U نقش نوشته خطی
overwrite U نوشته داده در محلی
packaged software U بسته پیش نوشته
erotica U نوشته ها واصطلاحات عاشقانه
inscription U نقش نوشته خطی
graphically U بطور نوشته یا منقوش
triglot U به سه زبان نوشته شده
pornography U نوشته شهوت انگیز
numeral U عدد نوشته شده و..
numerals U عدد نوشته شده و..
scrolls U نوشته یافهرست طولانی
scroll U نوشته یافهرست طولانی
poison pen U نوشته غرض الود
pornograph U نوشته ها و عکسهای رکیک
psychogram U پیام نوشته روح
repetitive letter U نوشته شده است
ad-lib U بدون نوشته صحبت کردن
ad-libbed U بدون نوشته صحبت کردن
hic jacet U نوشته روی سنگ قبر
ad-libbing U بدون نوشته صحبت کردن
ad-libs U بدون نوشته صحبت کردن
graffiti U نوشته تصویر ویا پوستریکهبردیوارمیچسبانند
superscription U عنوان نوشته روی چیزی
purple patch U نوشته اراسته به صنایع بدیعی
purple passage U نوشته اراسته به صنایع بدیعی
slashed zero U علامت نوشته یا چاپ شده
numeral U اعداد نوشته شده IV, III, II , I و...
legend U نوشته روی سکه ومدال
writings U چیزی که نوشته شده است
autographic U نوشته شده با دست خودمصنف
numerals U اعداد نوشته شده IV, III, II , I و...
cryptanalyze U نوشته رمزی را کشف کردن
fill out <idiom> U نوشتن حقایقی که نوشته شدهاند
writing U چیزی که نوشته شده است
accounting package U بسته پیش نوشته حسابداری
hyphenated U نوشته شده با فضای خالی
legends U نوشته روی سکه ومدال
blasphemous U نوشته وگفته کفر امیز
epitaph U نوشته روی سنگ قبر
epitaphs U نوشته روی سنگ قبر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com