English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8404 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
BPP U چهار بیت برای ترکیبی از رنگها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
BPP U هشت بیت برای ترکیبی از رنگها
colour U دو بیت برای چهار رنگ و هشت بیت برای ترکیبی از رنگهاست
colours U دو بیت برای چهار رنگ و هشت بیت برای ترکیبی از رنگهاست
realised U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizing the palette U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realising U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realize U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realized U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizes U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizing U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realises U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
thinner U حلالی برای کاهش ویسکوزیته رنگها
colours U برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگها در تصویر استفاده می کنند
color code U روشی برای مشخص کردن یک جسم یا خواص ان با استفاده از ترکیبات مختلف رنگها
colour U برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگها در تصویر استفاده می کنند
iodoform U ترکیبی از ید که برای گندزدایی و مانند انهابکارمیبرند
character U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
characters U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
opalite U ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
analog U صفحه نمایش که از یک سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای نمایش استفاده میکند به طوری که میتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
analogue U صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
analogues U صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
musicom U یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد
carrier company U تیم یا گروه چهار نفرهای که برای ماموریت خارج ازکشور انتخاب می شوند
tetragraph U کلمه رمز چهار حرفی برای اسم گذاری و مشخص کردن وسایل
cross-in-square U [کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
scrambling U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scramble U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambled U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
four poster U تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium U چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
quatrefoil U چهار وجهی [این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
tetragonal U دارای چهار زاویه چهار کنجی
tetrapterous U دارای چهار بال چهار جناحی
tetrahedron U جسم چهار سطحی چهار ضلعی
quadrumvir U انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
quadrumana U چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
universal roll U برای شکل دادن تیرهای بال پهن معمولابا چهار استوانه دوار نوردمیکنند که به همین نام معروف است
quad U چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
quads U چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
quadrangle U چهار گوش چهار دیواری
quadrangles U چهار گوش چهار دیواری
qyaternary U چهار واحدی چهار عضوی
quatrefoil U چهار ترک چهار گوشه
ymck U تعریف رنگ بر پایه چهار رنگ که در نرم افزار DTP هنگام ایجاد فیلم رنگی مختلف برای چاپ استفاده میشود
bilinear filtering U مرکب با توجه به چهار پیکسل تنظیم شده اطراف هر پیکسل برای بررسی اینکه تغییری در رنگ آنها و جود نداشته باشد
Colors [American English] U رنگها
collage U هنراختلاط رنگها
color circle U دایره رنگها
flight of colors U پرش رنگها
chromatic U مربوط به رنگها
chromatics U علم رنگها
color disk U گرده رنگها
collages U هنراختلاط رنگها
color sorting test U ازمون دسته بندی رنگها
color anomia U زبان پریشی نامی رنگها
panchromatic U حساس نسبت بهمه رنگها
The color harmony in nature is very interesting. U هماهنگی رنگها درطبیعت بسیار جالب است
achloropsia U نوعی نابینایی درمورد رنگها مخصوصا رنگ سبز
combinative U ترکیبی
combinatorial U ترکیبی
trivalence U سه ترکیبی
synthesic U ترکیبی
agglutinative U ترکیبی
trivalency U سه ترکیبی
combinatory U ترکیبی
combinational U ترکیبی
composite casting U ترکیبی
synthetic U ترکیبی
synthetical U ترکیبی
ingradient U جز جز ترکیبی
thermal transfer U روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
palettes U تصویر نمایش داده شده با استفاده از قالب نادرست و اثرات نامط لوب رنگها
palette U تصویر نمایش داده شده با استفاده از قالب نادرست و اثرات نامط لوب رنگها
thermal wax transfer printer U روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
thermal wax U روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
affinities U میل ترکیبی
sequential storage U انباره ترکیبی
mixed cell refernce U ارجاع سل ترکیبی
affinity U میل ترکیبی
ingredients U جزء ترکیبی
ingredient U جزء ترکیبی
shapeliness U خوش ترکیبی
semisynthetic U نیمه ترکیبی
mixed strategy U استراتژی ترکیبی
elective affinity U میل ترکیبی
syntax error U اشتباه ترکیبی
combination bands U نوارهای ترکیبی
synthetic method U روش ترکیبی
combination influence U عامل ترکیبی
combination tone U صوت ترکیبی
mixed glue U چسب ترکیبی
combinational circuit U مدار ترکیبی
parathesis U ترکیبی بی تغییر
composite video U تصویر ترکیبی
composite symbol U علامت ترکیبی
composite metal U فلز ترکیبی
syntactical analysis U تحلیل ترکیبی
mix U مخلوط ترکیبی
mixes U مخلوط ترکیبی
turboramjet U ترکیبی از توربوجت و رم جت
diphthong U صدای ترکیبی
diphthongs U صدای ترکیبی
ordinal number U عدد ترکیبی
hydrogen bomb U بمب ترکیبی اتمی
histamine U ترکیبی بفرمول 3N9H5C
feasion U بمب ترکیبی اتمی
Borromini capital U [نوعی سر ستون ترکیبی]
combined transport U حمل و نقل ترکیبی
combined transport document U اسناد حمل ترکیبی
multiplex U تسهیم مخابره ترکیبی
ctd U سند حمل ترکیبی
ct U حمل و نقل ترکیبی
hemiterpene U ترکیبی بفرمول 8H5C
compound leverage floor jack U اهرم بالابر ترکیبی
diatessaron U ترکیبی ازچهار دارو
hydrogen bombs U بمب ترکیبی اتمی
chemical affinity U میل ترکیبی شیمیایی
contrasted U دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasts U دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrast U دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasting U دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
mixed column line graph U نمودار ستونی- خطی ترکیبی
mixed column line chart U نمودار ستونی- خطی ترکیبی
combined transport operator U عامل حمل و نقل ترکیبی
cob U [ترکیبی از خاک رس، ریگ، شن و کاه و آب]
basophile U میل ترکیبی شدیدبا موادقلیایی
basophil U میل ترکیبی شدید با موادقلیایی
carbide U ترکیبی از کربن و چند عنصرفلزی
lattin U ترکیبی مانند فلز برنج
cto U عامل حمل ونقل ترکیبی
contraction parry U ترکیبی ازدفاع ساده وچرخشی
ketol U ترکیبی مرکب ازالکل و استون
fiata combined transport bill of lading U بارنامه حمل ترکیبی "فیاتا"
latten U ترکیبی مانند فلز برنج
hexahydrate U ترکیبی که دارای شش ذره اب باشد
deoxidize U از صورت ترکیبی با اکسیژن دراوردن
syntactical U طبق قواعد صرف ونحوی ترکیبی
soft return U فرمان ترکیبی رد کردن خط ورفتن به خط بعدی
syntactic U طبق قواعد صرف ونحوی ترکیبی
protoxide U ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
consolute U ترکیبی از دو یا چند مایع که بر هر نسبتی در یکدیگر حل شوند
chloramine U هرنوع ترکیبی که دارای ازت و کلر باشد
She has long and shapely legs . U ساق پاهای کشیده وخوش ترکیبی دارد
monad U ذره بسیط که نیروی ترکیبی یک هیدروژن است
cannon U [ترکیبی از سبک های امپراتوری ناپلئون و فدرال]
silicone U ترکیبی الی بفرمول Sio2R شبیه کتون
polyene U ترکیبی الی که دارای پیوستگی مضاعف است
to orient compound U نسبت اجزای ترکیبی را بایکدیگر تعیین کردن
ansi U که نحوه نمایش رنگها و تصاویر کوچک و ساده را روی صفحه نمایش بیان میکند
standards U محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standard U محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
hypotaxis U رابطه ترکیبی یا صرف ونحوی کلمه اصلی بامشتقاتش
contrasted U تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
contrasts U تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
contrast U تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
contrasting U تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
octad U جسم بسیط یا ذرهای که قوه ترکیبی ان برابر است با8واحد
fbl U lading of bill combinedtransport FIATA بارنامه حمل ترکیبی "فیاتا"
distemper U ترکیبی از گچ اب چسب و موادرنگی که در رنگ کردن داخل اطاقها بکار میرود
dual U دادههای ترکیبی هر مجموعهای از داده در پاس یا لبه ساعت مختلف آماده و معتبر است
ansi U ترتیبی از حروف کنترلی صفحه نمایش ANSI که رنگها و خصوصیات متن را روی صفحه کنترل میکند این ترتیب با کلید ESC و شروع میشود
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
large model U مدل حافظه که کد و داده تا کلید بایت جریان دارند ولی اندازه ترکیبی باید از مگابایت کمتر باشد
card U ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
Composite Order U [شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
cards U ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
polyamide U پلی امید ترکیبی شامل چند گروه امید
quadrilateral U چهار بر
four U چهار
quadrate U چهار یک
quadruples U چهار لا
quadrupled U چهار لا
quadrupeds U چهار پا
tetrad U چهار
quarter U چهار یک
quadrupling U چهار لا
quadrilaterals U چهار بر
quadruple U چهار لا
quadruped U چهار پا
quartile U چهار یک
tetragon U چهار بر
quatre U چهار
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
acid diluent ترکیبی که با قلم زنی سطح فلز باعث اتصال بهتر لایه های پرداخت با سطح فلزمیشود
quadrisyllabic U چهار هجائی
quadruples U چهار گانه
quadrivalent U چهار بنیانی
quadruplet U چهار گانه
foursquare U چهار ضلعی
quadrivalent U چهار ارزشی
four cycle U چهار چرخه
double breasted U کت چهار دکمه
quadrupled U چهار گانه
long legged U چهار پایه
Wednesdays U چهار شنبه
Wednesday U چهار شنبه
quadrupled U چهار تایی
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com