English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Several engineeres were removed from office. U چندین مهندس از کار بر کنار شدند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
flight engineer U مهندس مکانیک هواپیما مهندس پرواز
resident engineer U مهندس مقیم در کارگاه ساختمانی یا نماینده مهندس مشاور در کارگاه
campus environment U محل بزرگی که چندین اتصال کاربر با چندین شبکه دارد مثل دانشگاه یا بیمارستان
communication U پردازندهای که شامل چندین تابع handshaking وتشخیص خطا برای چندین اتصال بین وسایل است
multivalent U دارای چندین قدر چندین بنیانی
polygenetic U دارای چندین نیا یا چندین تخم
they were made one U با هم یکی شدند
they parted with each other U از هم جدا شدند
those who did not fear won U انهایی که نترسیدندپیروز شدند
They grew attached ( attracted) to each other. U به همدیگر علاقمند شدند
they took refuge in a cave U در غاری پنهان شدند
they sought of him a miracle U معجزهای از او خواستار شدند
they muliplied by generation U با زاد و ولدزیاد شدند
the troops were scattered U سپاهیان متفرق شدند
the boys were excused U شاگردان مرخص شدند
omission factor U تعداد متنهای مربوطه که در یک جستجو گم شدند
How many students passed the exam? U چند نفر در امتحان قبول شدند؟
housekeeping U مجموعه دستوراتی که یک بار اجرا شدند
the judges were influenced by U داوران زیر نفوذ او واقع شدند
the party rallied round him U ان دسته دوباره دور اوجمع شدند
the people pressed in U مردم زور اورده داخل شدند
The officers were brifed on (about) the detailes. U افسران درباره جزییات مطلع ( توجیه شدند )
My shoes stretched after wearing them for a couple of days . پس از چند روز پوشیدن، کفشهایم گشاد شدند.
Due to the review security procedures were modified . U به علت بررسی روش های امنیتی اصلاح شدند.
mix up, caution U موافب باشید هواپیماهای دشمن و خودی درگیر شدند
The lights of the aircraft were blinking. U چراغهای هواپیما خاموش ؟ روشن می شدند ( چشمک می زدند )
i lost my friends U دوستان خود را از دست دادم دوستانم از من جدا شدند
Many people were hurt when the boiler exploded. U وقتیکه دیگ بخار ترکید خیلیها مجروح شدند
pelasgic U نام نخستین نژادی که دریونان و جزیرههای خاورمدیترانه ساکن شدند
Gangs of youths went on the rampage through the inner city. U دسته های جوانان با داد و بیداد از مرکز شهر رد شدند.
engineer in chief U سر مهندس
engineer U مهندس
engineered U مهندس
engineers U مهندس
The US government agencies dropped the ball in preventing the attack. U سازمان های دولتی ایالات متحده در جلوگیری از حمله ناکام شدند .
telecommunication engineer U مهندس ارتباطات
supervisor engineer U مهندس نافر
system engineer U مهندس سیستم
civil engineer U مهندس ساختمان
civil engineer U مهندس شهرسازی
systems engineer U مهندس سیستم
structual engineering U مهندس سازهای
structual engineering U مهندس ساختمانی
design engineer U مهندس طراح
civil engineers U مهندس شهرسازی
metallogical engineer U مهندس متالوژی
mechanical engineer U مهندس مکانیک
road engineer U مهندس راه
civil engineers U مهندس ساختمان
flight engineer U مهندس پرواز
first engineer U مهندس اول
field engineer U مهندس پایکار
engineer battalion U گردان مهندس
electronic engineer U مهندس الکترونیک
electric engineer U مهندس برق
specialist engineering U مهندس متخصص
production engineer U مهندس تولید
bachelor U لیسانسیه مهندس
pioneers U مهندس استحکامات
pioneers U مهندس حفار
pioneered U مهندس استحکامات
engineers U افسر مهندس
communication engineer U مهندس مخابرات
pioneered U مهندس حفار
rolling mill engineer U مهندس نوردکاری
automotive engineer U مهندس مکانیک
bachelors U لیسانسیه مهندس
pioneer U مهندس استحکامات
architect U مهندس معمار
pioneer U مهندس حفار
architects U مهندس معمار
computer engineer U مهندس کامپیوتر
town planner U مهندس شهرساز
consulting engineer U مهندس مشاور
engineer U افسر مهندس
baccalaureate U لیسانسیه یا مهندس
engineered U افسر مهندس
railway engineer U مهندس راه اهن
civil engineers U مهندس راه و ساختمان
applied economics engineer U مهندس اقتصاد صنعتی
civil engineer U مهندس راه وساختمان
road engineer U مهندس جاده سازی
civil engineer U مهندس راه و ساختمان
software engineer U مهندس نرم افزار
we are in need of two engineer U ما بدو تن مهندس نیازمندنیستیم
customer engineer U مهندس سخت افزاز
customer engineer U مهندس سخت افزار
field engineer U مهندس پای کار
software engineering U مهندس نرم افزار
civil engineers U مهندس راه وساختمان
pioneer U پیش قدم سرباز مهندس حفار
pioneers U پیش قدم سرباز مهندس حفار
pioneered U پیش قدم سرباز مهندس حفار
He works as engineer. U او [مرد] به عنوان مهندس کار می کند.
rollover U صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
patches U ارسال الکتریکی که توسط سیمهای کوتاه متصل می شدند و امکان تشخیص سریع و ساده شبکه را فراهم می کنند
patch U ارسال الکتریکی که توسط سیمهای کوتاه متصل می شدند و امکان تشخیص سریع و ساده شبکه را فراهم می کنند
serfs U درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
serf U درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
serviced U توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
service U توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
pleiades U هفت دختراطلس که طبق روایات یونانی تبدیل به هفت ستاره شدند پروین
Apple Macintosh computer U مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
Apple Mac U مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
The two cars had a head –on collision. U دو اتوموبیل شاخ به شاخ شدند ( تصادم از جلو)
point U نقط های در تخته مدار یا در نرم افزار که به مهندس امکان بررسی سیگنال یا داده را میدهد
blessed folder U در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
several U چندین
multiple U چندین
ten U چندین
multipoint U با چندین خط وط
lot U چندین
Several persons ( people ). U چندین تن
multifold U چندین
verges U کنار
limit U کنار
ex U کنار
lip U کنار
along side U تا کنار
abutment U کنار
margins U کنار
bourne U کنار
border line U خط کنار
margin U کنار
brimming U کنار
rim U کنار
brink U کنار
banks U کنار
waterfronts U اب کنار
waterfront U اب کنار
recesses U کنار
recess U کنار
list U کنار
apart U کنار
rims U کنار
brims U کنار
ex- U کنار
verge U کنار
along side U در کنار
marge U کنار
edge U : کنار
brim U کنار
edges U : کنار
brimmed U کنار
besides U کنار
bank U کنار
lotos U کنار
lote U کنار
side aisle U کنار
lotuses U کنار
lotus U کنار
marginate U کنار
rand U کنار
away U کنار
off U از کنار
bordering U کنار
bordered U کنار
on shore U بر کنار
border U کنار
various U چندتا چندین
many times U چندین بار
many books U چندین کتاب
manifold copies U چندین نسخه
many U چندین بسا
regularly [often] <adv.> U چندین بار
over again U چندین بار
on several occasions U در چندین وهله
multivincular U چندین پیوندی
alternates U چندین بار
over and over again U چندین بار
multivalve U چندین دریچهای
multicolour U با چندین رنگ
multilineal U دارای چندین خط
over and over U چندین بار
on any number of occasions <adv.> U چندین بار
alternate U چندین بار
dozens of times U چندین بار
a lot of times <adv.> U چندین بار
alternated U چندین بار
time and again U چندین بار
manyfold U چندین مرتبه
often <adv.> U چندین بار
several thousands U چندین هزار
for reasons U به چندین دلیل
many times <adv.> U چندین بار
many a time U چندین بار
frequently <adv.> U چندین بار
oft [archaic, literary] <adv.> U چندین بار
earmark U کنار گذاشتن
Joking apart. <idiom> U شوخی به کنار.
bypassing U کنار گذار
receding U کنار کشیدن
recedes U کنار کشیدن
earmarks U کنار گذاشتن
recede U کنار کشیدن
receded U کنار کشیدن
Joking aside. <idiom> U شوخی به کنار.
bedside U کنار بستر
pull away U کنار گرفتن
shipside U کنار کشتی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com