Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 52 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
i made little of it
U
چندان سودی از ان نبردم استفادهای از ان نکردم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
make little of
U
چندان سودی نبردن از
dead carriage
U
کرایه حملی که پرداخت شده ولی استفادهای از ان به عمل نیامده
dead freight
U
کرایه حملی که پرداخت شده ولی استفادهای از ان به عمل نیامده
you are welcome
U
کاری نکردم
lucrativeness
U
پر سودی
By the way . Incidentally.
U
راستی ( تا فراموش نکردم )
you are welcome
U
کاری نکردم اهمیت ندارد
I haven't done anything wrong.
U
من هیچ خطایی
[جرمی]
نکردم.
What did I tell you ? didnt I say so ?
U
عرض نکردم ! (مگر بهت نگفتم )
crying is useless
U
گریه سودی ندارد
I have not played my trump ( winning ) card .
U
ورق برنده را هنوز رو نکره ام ( بازی نکردم )
filthy lucre
U
سودی که بی شرفانه بدست اید
it boots not to complain
U
گله گذاری سودی ندارد
what will it profit you
U
چه سودی برای شما خواهدداشت
What's in it for me?
<idiom>
U
این چه سودی برای من دارد؟
it is of no use talking
U
سخن گفتن سودی ندارد
deferred dividened
U
سودی که پرداخت ان مشروط به شرطی باشد
drive a hard bargain
<idiom>
U
انعقاد معامله بودن هیچ سودی
it is of no use to us
U
بکار ما یا بدرد ما نمیخورد سودی برای ما ندارد
so much
U
چندان
two fold
U
دو چندان
sextuple
U
شش چندان
pretty good
U
نه چندان بد
one hundred times as many
U
سد چندان
tenfold
U
ده چندان
he drank himself to death
U
چندان
as much as
U
چندان که
as much a
U
دو چندان
folds
U
چندان
folded
U
چندان
fold
U
چندان
very
U
چندان فراوان
so
U
چندان همینطور
quantum sufficit
U
چندان که بس باشد
not ahunderd mails flom
U
نه چندان دوراز
h does not w.much
U
چندان وزنی ندارد
it is not very hard
U
چندان سخت نیست
it is of little worth
U
چندان ارزشی ندارد
it matters little
U
چندان اهمیت ندارد
My French is not up to much.
U
فرانسه ام چندان تعریفی ندارد
it wasdone in no time
U
اینکار چندان وقتی نبرد
the dust panned out pootly
U
ان خاک زرد دادولی نه چندان زیاد
He is in a bad way (poor circumstances).
U
وضع وحالش چندان تعریفی ندارد
the ship is hull down
U
کشتی چندان دوراست که تنه ان پیدا نیست
iam so tired that i cannot eat
U
چندان خسته هستم که نمیتوانم چیزی بخورم
it wasdone in no time
U
انجام این کار چندان طولی نکشید
blessing in disguise
<idiom>
U
[چیز خوبی که در ظاهری نه چندان خوب قرار دارد]
i had half a mind to go
U
چندان مایل برفتن نبودم انقدر ها میل نداشتم بروم
octuple
U
هشت چندان هشت برابر کردن
so large
U
چندان بزرگ بقدری بزرگ
eight fold
U
هشت چندان هشت لا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com