Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
safing
U
چاشنی برداری کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fuze
U
ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing
U
چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
flash tube
U
لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
first fire mixture
U
خرج انفجاری یا چاشنی انفجاری سریع العمل چاشنی اولیه
primer leak
U
نشد کردن چاشنی
primming
U
چاشنی گذاری کردن
xerographic
U
عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
xerography
U
عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
flavors
U
چاشنی مزه دار کردن
flavored
U
چاشنی مزه دار کردن
flavor
U
چاشنی مزه دار کردن
flavours
U
چاشنی مزه دار کردن
flavour
U
چاشنی مزه دار کردن
stencils
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencil
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilling
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilled
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciled
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciling
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
arm
U
مسلح کردن چاشنی کشیدن اماده انفجارکردن
hectograph
U
ماشین کپیه برداری یارونوشت برداری
survey
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
stripping
U
نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
exploiting
U
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploits
U
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploit
U
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
operate
U
از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operates
U
از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operated
U
از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
defraud
U
کلاه برداری کردن
utilised
U
بهره برداری کردن
utilises
U
بهره برداری کردن
exploits
U
بهره برداری کردن از
defrauded
U
کلاه برداری کردن
tap
U
بهره برداری کردن از
utilising
U
بهره برداری کردن
mapping
U
نقشه برداری کردن
tapping
U
بهره برداری کردن از
exploit
U
بهره برداری کردن از
utilizing
U
بهره برداری کردن
defrauds
U
کلاه برداری کردن
utilizes
U
بهره برداری کردن
utilize
U
بهره برداری کردن
exploiting
U
بهره برداری کردن از
defrauding
U
کلاه برداری کردن
sampled
U
نمونه برداری کردن
tapped
U
بهره برداری کردن از
sample
U
نمونه برداری کردن
unveil
U
نمودار کردن پرده برداری
unveiled
U
نمودار کردن پرده برداری
photo imagery
U
عکس برداری کردن از زمین
unveiling
U
نمودار کردن پرده برداری
unveils
U
نمودار کردن پرده برداری
sampling
U
نمونه برداری مزه کردن
operates
U
عمل کردن بهره برداری کردن
operate
U
عمل کردن بهره برداری کردن
operated
U
عمل کردن بهره برداری کردن
To take an invevtory.
U
صورت برداری کردن ( موجودی گرفتن )
geodesy
U
نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
utilizes
U
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilizing
U
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilised
U
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilising
U
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilises
U
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
common control
U
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
geodetic datum
U
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
bench mark
U
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
devices
U
چاشنی
sauces
U
چاشنی
sauce
U
چاشنی
capsule
U
چاشنی
cap
U
چاشنی
fuze
U
چاشنی
igniter
U
چاشنی
dressing
U
چاشنی
seasoning
U
چاشنی
dressings
U
چاشنی
destructor
U
چاشنی
flavourings
U
چاشنی
detonating charge
U
چاشنی
capsules
U
چاشنی
capped
U
چاشنی
safety fuze
U
چاشنی
stuffing
U
چاشنی
luring
U
چاشنی
ignitor
U
چاشنی
lure
U
چاشنی
amorce
U
چاشنی
lured
U
چاشنی
primer
U
چاشنی
flavouring
U
چاشنی
flavorings
U
چاشنی
flavoring
U
چاشنی
salmagundi
U
چاشنی
device
U
چاشنی
primers
U
چاشنی
detonator
U
چاشنی
detonators
U
چاشنی
percussion cap
U
چاشنی
lures
U
چاشنی
percussion caps
U
چاشنی
trig list
U
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
bessel method
U
پیدا کردن محل توقفگاه به روش بسل سیستم نقشه برداری بسل
phototostat
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
garnished
U
چاشنی زدن
defusing
U
چاشنی کشیدن
garnishes
U
چاشنی زدن
spicing
U
چاشنی غذا
percussion cap
U
چاشنی ضربتی
percussion caps
U
چاشنی ضربتی
relishing
U
چاشنی ذوق
relishes
U
چاشنی ذوق
relished
U
چاشنی ذوق
relish
U
چاشنی ذوق
electric primer
U
چاشنی الکتریکی
spices
U
چاشنی غذا
garnish
U
چاشنی زدن
ketchup
U
چاشنی غذا
spice
U
چاشنی غذا
sauce
U
چاشنی زدن به
spiced
U
چاشنی غذا
destructor
U
چاشنی انفجاری
detonating cord
U
مدار چاشنی
detonation cap
U
کلاهک چاشنی
detonation cord
U
فتیله چاشنی
sauces
U
چاشنی زدن به
defuses
U
چاشنی کشیدن
primer pouch
U
محفظه چاشنی
blasting cap
U
کلاهک چاشنی
primer seat
U
مقر چاشنی
primes
U
چاشنی گذاشتن
garniture
U
تزیین چاشنی
cannon primer
U
چاشنی توپ
igniter train
U
مجموعه چاشنی
igniting powder
U
خرج چاشنی
flash fuze
U
چاشنی الکتریکی
tutti frutti
U
چاشنی میوهدار
primed
U
چاشنی گذاشتن
ignition cap
U
کلاهک چاشنی
defused
U
چاشنی کشیدن
adapter booster
U
چاشنی خوران
defuse
U
چاشنی کشیدن
seasoner
U
چاشنی زننده
prime
U
چاشنی گذاشتن
redundancy
U
نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
redundancies
U
نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
primer setback
U
عقب نشستن چاشنی
condiments
U
چاشنی ادویه زدن
cannon primer
U
چاشنی خرج توپ
primer pouch
U
کیف یافانوسقه چاشنی
seasoned
U
دوران چاشنی زدن
season
U
دوران چاشنی زدن
flavored
U
چاشنی زدن به معطرکردن
igniting primer
U
چاشنی مشتعل کننده
sauce-boat
U
فرف چاشنی خوری
adhesion agent
U
چاشنی چسب افزا
sauce-boats
U
فرف چاشنی خوری
sauce boat
U
فرف چاشنی خوری
French dressing
U
چاشنی سالاد فرانسوی
flavor
U
چاشنی زدن به معطرکردن
initiator
U
چاشنی مشتعل کننده
uncharged
U
چاشنی گذاری نشده
seasons
U
دوران چاشنی زدن
melinite
U
مخصوص تهیه چاشنی
flavour
U
چاشنی زدن به معطرکردن
garnished
U
چاشنی زدن به ارایش
garnish
U
چاشنی زدن به ارایش
chutney
U
یکنوع چاشنی غذا
garnishes
U
چاشنی زدن به ارایش
precussion detonator
U
چاشنی ضربتی یا دنگی
flavours
U
چاشنی زدن به معطرکردن
au naturel
U
ساده و بدون چاشنی
flavors
U
چاشنی زدن به معطرکردن
condiment
U
چاشنی ادویه زدن
primer leak
U
خروج گازاز ته چاشنی
activate
U
چاشنی مین را کشیدن
salami technique
U
کلاه برداری کامپیوتری توسط تراکنشهای جدا وکوچک که دنبال کردن آنها وتشخیص آنها مشکل است
coupling base
U
اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
squibs
U
چاشنی خرج راکتهای دریایی
initiator
U
چاشنی اولیه خرج ابتدایی
electric squib
U
نوعی چاشنی با فتیله الکتریکی
hung striker
U
چاشنی عمل نکرده نارنجک
hung striker
U
ضارب چاشنی معیوب نارنجک
squib
U
چاشنی خرج راکتهای دریایی
firing mechanism
U
چاشنی مین مکانیسم تیراندازی
gamy
U
چاشنی زده افتضاح اور
gamey
U
چاشنی زده افتضاح اور
salad dressings
U
چاشنی وادویه مخصوص سالاد
salad dressing
U
چاشنی وادویه مخصوص سالاد
map
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
to dress
[salad]
U
چاشنی زدن
[آرایش دادن ]
[سالاد]
cock
U
چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
squibs
U
یک نوع چاشنی مخصوص در مداراتش موشک
cocks
U
چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
squib
U
یک نوع چاشنی مخصوص در مداراتش موشک
cocking
U
چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
mayonnaise
U
نوعی چاشنی غذا وسالاد مایونز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com