Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 153 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pup tent
U
چادر پناهگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
case mate
U
پناهگاه توپ پناهگاه بمب جای نصب توپ در ناو
untented
U
بی چادر
tentless
U
بی چادر
camps
U
چادر
camped
U
چادر
camp
U
چادر
awning
U
چادر
awnings
U
چادر
tentage
U
چادر
tents
U
چادر
canvases
U
چادر
canvas
U
چادر
tent
U
چادر
nomadic
U
چادر نشین
sail hook
U
قلاب چادر
camp
U
چادر زدن
pavilions
U
چادر صحرایی
pavilion
U
چادر صحرایی
To pitch a tent.
U
چادر زدن
camps
U
چادر زدن
encamped
U
چادر زدن
encamping
U
چادر زدن
encamps
U
چادر زدن
encamp
U
چادر زدن
double tent
U
چادر دو نفره
veils
U
چادر پوشاندن
veil
U
چادر پوشاندن
bell tent
U
چادر قلندری
tent pole
U
دیرک چادر
marquee
U
چادر بزرگ
camped
U
چادر زدن
tentage
U
وسایل چادر
tent pole
U
تیر چادر
tent
U
چادر عشایر
strikes
U
چادر را از جا کندن
for a tent
U
برای هر چادر
marquees
U
چادر بزرگ
strike
U
چادر را از جا کندن
bedspread
U
چادر شب رختخواب
bedspreads
U
چادر شب رختخواب
Camping
U
اردو یا چادر زدن
No camping
U
چادر زدن ممنوع
nomads
U
چادر نشین ایلیاتی
nomad
U
چادر نشین ایلیاتی
stanchion
U
سایبان یا چادر جلومغازه
roof tree
U
کش دیرک افقی چادر
furl awning
U
جمع کردن چادر
ridge pole
U
کش دیرک افقی چادر
side screen
U
چادر افتاب گیر
slopping awning
U
شیب دادن چادر
spred awning
U
چادر پهن کردن
frapping awning
U
باد نگیر کردن چادر
harbored
U
پناهگاه
harbouring
U
پناهگاه
harboured
U
پناهگاه
harboring
U
پناهگاه
harbors
U
پناهگاه
harbour
U
پناهگاه
harbours
U
پناهگاه
haven ofrest
U
پناهگاه
harbor
U
پناهگاه
harborage
U
پناهگاه
sanctury
U
پناهگاه
howf
U
پناهگاه
howff
U
پناهگاه
ambushes
U
پناهگاه
asylum
U
پناهگاه
ambushed
U
پناهگاه
ambush
U
پناهگاه
refuge
U
پناهگاه
refuges
U
پناهگاه
asylums
U
پناهگاه
haven
U
پناهگاه
ambushing
U
پناهگاه
shelter
U
پناهگاه
shelters
U
پناهگاه
resorts
U
پناهگاه
sheltering
U
پناهگاه
covert
U
پناهگاه
sheltered
U
پناهگاه
resort
U
پناهگاه
resorted
U
پناهگاه
Can we camp here?
U
آیا اینجا میتوانیم چادر بزنیم؟
strongholds
U
سنگر پناهگاه
awning
U
پناه پناهگاه
hovel
U
پناهگاه خیمه
elephant shelter
U
پناهگاه فلزی
elephant shelter
U
پناهگاه ضدگلوله
lean-tos
U
پناهگاه موقت
dug out
U
پناهگاه زیرزمینی
funk hole
U
پناهگاه موقتی
light shelter
U
پناهگاه سبک
hovels
U
پناهگاه خیمه
awnings
U
پناه پناهگاه
emergency shelter
U
پناهگاه اضطراری
casemate
U
پناهگاه توپ
burrow
U
نقب پناهگاه
burrowed
U
نقب پناهگاه
burrowing
U
نقب پناهگاه
dugouts
U
پناهگاه موقتی
dugout
U
پناهگاه موقتی
stronghold
U
سنگر پناهگاه
sanctuary
U
پناهگاه تحصین
case mate
U
پناهگاه توپ
lean-to
U
پناهگاه موقت
tax havens
U
پناهگاه مالیاتی
sanctuaries
U
پناهگاه تحصین
alee
U
پناهگاه کشتی
tax haven
U
پناهگاه مالیاتی
burrows
U
نقب پناهگاه
snowshed
U
پناهگاه روستایی در برابربرف
hold
U
نگهداشتن پناهگاه گرفتن
holds
U
نگهداشتن پناهگاه گرفتن
bursting layer
U
لایههای سقفی پناهگاه
air raid shelter
U
پناهگاه حمله هوائی
action station
U
پناهگاه ضد تک هوایی دشمن
gone away
U
رانده شده از پناهگاه
shelter
U
پناهگاه پناه بردن
sheltered
U
پناهگاه پناه بردن
shelters
U
پناهگاه پناه بردن
sheltering
U
پناهگاه پناه بردن
Is there a camp site near here?
U
آیا نزدیک اینجا چادر زدن وجود دارد؟
campers
U
شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
camper
U
شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
cover
U
بوته زار پناهگاه شکار
coverings
U
بوته زار پناهگاه شکار
covers
U
بوته زار پناهگاه شکار
institutionalization
U
نهادی شدن به پناهگاه سپردن
cuddy
U
پناهگاه کوچک مسقف در قایق
dugouts
U
پناهگاه کنار زمین بازیگران
dugout
U
پناهگاه کنار زمین بازیگران
You went in a black veil, but must come out in a w.
<proverb>
U
با چادر سیاه رفتى باید با کفن سفید بیرون بیائى .
fly
U
فرستادن توپ والیبال به ارتفاع زیاد پارچه سقف چادر
uncovers
U
برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
uncovering
U
برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
uncover
U
برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
coves
U
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
cove
U
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
on berth
U
ناوی که داخل پناهگاه یا بندرلنگرانداخته است
erfuge
U
پناهگاه روی زمینی در وسط خیابان
bomb proof
U
پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
wind shadow
U
منطقه اب نسبتا راکد در سمت پناهگاه قایق از باد
view halloo
U
فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
tallyho
U
فریاد شکارچی هنگام دیدن روباه که از پناهگاه بیرون دویده
Ensi
U
[نوعی قالیچه پرده آویز بین ترکمن ها بر سر درب ورودی به چادر استفاده می شود و حالتی از پنجره را نشان می دهد.]
camp
U
پادگان اردو زدن چادر زدن
camped
U
پادگان اردو زدن چادر زدن
camps
U
پادگان اردو زدن چادر زدن
transitory shelter
U
پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
slats
U
پاره پاره شدن چادر
slat
U
پاره پاره شدن چادر
dispersal lays
U
محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com