English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sculpture in the round U پیکره سازی همه جانبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
externals U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
sculpture U پیکره سازی
sculptures U پیکره سازی
kinetic sculpture U پیکره سازی متحرک
sculpture in the round U پیکره سازی تمام بر
wood carving U پیکره سازی چوبین
environmental sculpture U پیکره سازی محیطی
saved U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
peripheral U فرفیت ذخیره سازی موجود در وسیله جانبی
multifunction U صفحه مدار جانبی که خصوصیات زیادی برای هنگنام سازی کامپیوتر دارد
shared U سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
shares U سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
share U سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
buffer U استفاده از فضای ذخیره سازی موقت در پورتهای ورودی یا خروجی تا وسایل جانبی آهسته بتوانند با CPU سریع کار کند
i/o U فایلی که محتوای آن از رسانه ذخیره سازی به رسانه جانبی انتقال می یابد
built-in U نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
output U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
outputs U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
expansion interface U حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند
bells and whistles U خصوصیات جانبی و پیشرفته یک برنامه کاربردی یا وسیله جانبی
sidelap U بالههای جانبی هواپیما پوشش جانبی عکسها رویهم
demand U جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demands U جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demanded U جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
structure U پیکره
statues U پیکره
statue U پیکره
peripheral U مداری که امکان کار کامپیوتر با رسانه جانبی با کمک پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن بین وسیله جانبی
torso U پیکره نیمتنه
half-figure U پیکره انتهایی
wood carving U پیکره چوبین
sculptors U پیکره ساز
sculptor U پیکره ساز
torsos U پیکره نیمتنه
sculptured head U پیکره سر ادمی
figure U پیکره تندیس
figures U پیکره تندیس
figuring U پیکره تندیس
sculptural U پیکره نما
channeled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
communication U بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
side effect U عوارض جانبی [اثر جانبی]
statuette U پیکره کوچک اندام
affronted U [پیکره های رو به روی هم]
statuettes U پیکره کوچک اندام
figurine U پیکره کوچک اندام
figurines U پیکره کوچک اندام
wait state U 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
wait condition U 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
aetoma U [راس پیکره بالا سنتوری]
aetos U راس پیکره بالا سنتوری
dog-ear U [واژ ی قدیمی پا پیکره ی بالا سنتوری]
power down U خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
rectification U یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
adverse reaction U عوارض جانبی [اثر جانبی]
spillover effect U عوارض جانبی [اثر جانبی]
by-effect U عوارض جانبی [اثر جانبی]
secondary effect U عوارض جانبی [اثر جانبی]
byeffect U عوارض جانبی [اثر جانبی]
fall-out [side effect] U عوارض جانبی [اثر جانبی]
side spray U بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
calculating U دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials U وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
flank observation U دیدبانی جانبی دیدبانی از دیدگاه جانبی
jagger U الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
imagery U مجسمه سازی شبیه سازی
formularization U کوتاه سازی ضابطه سازی
frustrations U خنثی سازی محروم سازی
subjugation U مقهور سازی مطیع سازی
irritancy U پوچ سازی باطل سازی
frustration U خنثی سازی محروم سازی
ouster U بی بهره سازی محروم سازی
erasable U 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
symmetrical compression U سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sorted U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
byeffect U اثر جانبی
spillover effect U اثر جانبی
contour line U خط جانبی
secondary effect U اثر جانبی
adverse reaction U اثر جانبی
fall-out [side effect] U اثر جانبی
by-effect U اثر جانبی
sidelong U جانبی
laterad U جانبی
bilateral U دو جانبی
lateral U جانبی
accessory U جانبی
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
lateral fissure U شیار جانبی
lateral inversion U معکوس جانبی
lateral load U بار جانبی
ancillary equipment U وسیله جانبی
lateral pressure U فشار جانبی
lateral shifts U تغییرات جانبی
lateral shifts U حرکت جانبی
lateral surface U سطح جانبی
laterality U برتری جانبی
devices U وسیله جانبی
device U وسیله جانبی
sideways sum U مجموع جانبی
sidelooking airborne radar U رادار جانبی
sideband U باندهای جانبی
side effect U نتیجه جانبی
lateral yield U له شدگی جانبی
side-effects U اثر جانبی
side-effects U نتیجه جانبی
trilaterality U حالت سه جانبی
auxiliary equipment U تجهیزات جانبی
side chain U زنجیر جانبی
side circuit U مدار جانبی
side friction U اصطکاک جانبی
side group U گروه جانبی
spillover effects U آثار جانبی
units U وسیله جانبی
side reaction U واکنش جانبی
side-effect U نتیجه جانبی
aisle U جانبی صحن
ventrolateral U بطنی و جانبی
peripherals U دستگاههای جانبی
ancillary equipment U تجهیزات جانبی
wing wall U دیواره جانبی
marginal bund U خاکریز جانبی
peripheral U دستگاه جانبی
side view U نمای جانبی
oblique fire U اتش جانبی
aisles U جانبی صحن
side effect U اثر جانبی
side-effect U اثر جانبی
unit U وسیله جانبی
accessory U وسیله جانبی
adverse reactions U اثرهای جانبی
by-effects U اثرهای جانبی
byeffects U اثرهای جانبی
secondary effects U اثرهای جانبی
side effects U آثار جانبی
dorsolateral U پشتی و جانبی
spillover effects U اثرهای جانبی
adverse reactions U آثار جانبی
fall-out [side effect] U نتیجه جانبی
by-effect U نتیجه جانبی
byeffect U نتیجه جانبی
adverse reaction U نتیجه جانبی
lateral buckling U کمانکش جانبی
lateral control U کنترل جانبی
lateral dispersion U پراکندگی جانبی
secondary effect U نتیجه جانبی
spillover effect U نتیجه جانبی
input/output U وسیله جانبی
side effects U اثرهای جانبی
by-effects U آثار جانبی
i/o U وسیله جانبی
secondary effects U آثار جانبی
cross wind U باد جانبی
byeffect U عوارض جانبی
flank speed U سرعت جانبی
lateral dominance U برتری جانبی
byeffects U آثار جانبی
end gable U نمای جانبی
girthed area U سطح جانبی [ریاضی]
angle of sideslip U زاویه لغزش جانبی
miniperipheral U دستگاه جانبی کوچک
side-effects U اثرجانبی نتیجه جانبی
sidelobe U بیم جانبی رادار
angle of sideslip U زاویه انحراف جانبی
side tone U صدای جانبی گوشی
sidelooking airborne radar U رادار با دید جانبی
diaschisis U کارکرد پریشی جانبی
sides way U تغییر مکان جانبی
peripheral controller U کنترل کننده جانبی
notch piers U پایههای جانبی سرریز
peripheral equipment operator U متصدی تجهیزات جانبی
ventrolateral U درقسمت جانبی شکم
lateral magnifying power U درشت نمایی جانبی
crab U حرکت جانبی ناو
lateral support U تکیه گاه جانبی
crabs U حرکت جانبی ناو
side effect U اثرجانبی نتیجه جانبی
lateral-adjustment lever سطح تنظیم جانبی
side chain substitution U استخلاف در زنجیر جانبی
side-effect U اثرجانبی نتیجه جانبی
lateral and sway bracing U حرکات جانبی و نوسانی
processor U پردازنده جانبی مخصوص
Indeo U فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
asymmetrical sideband transmission U پخش باند جانبی مانده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com