English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
countermeasures U پیش گیریهای متقابل اقدامات کنترلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
control measures U پیش گیریهای کنترلی
control measures U اقدامات کنترلی
countermeasures U اقدامات متقابل
countermeasures U اقدامات ضد عملیات دشمن عمل متقابل
arms control measures U مقررات کنترل جنگ افزار اقدامات کنترلی جنگ افزار
supervisory U ترکیب کدهای کنترلی که در شبکه ارتباط دادهای یک تابع کنترلی ایجاد می کنند
counteroffensive U تعرض وحمله متقابل حمله تعرضی متقابل
electronic countermea sures U پیش گیریهای ضد الکترونیکی
radar countermeasures U پیش گیریهای ضد رادار
sample size U تعداد اندازه گیریهای سیگنال ضبط شده درهرثانیه
recriminate U اتهام متقابل وارد کردن دعوای متقابل طرح کردن دوباره متهم ساختن
counter memorial U یادداشت متقابل اخطار متقابل
mutual inductance U اندوکتیویته متقابل اندوکتانس متقابل
basic U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basics U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
undertakings U اقدامات
doings U اقدامات
proceedings U اقدامات
proceeding U اقدامات
goings-on U اقدامات
warsaw treaty U پیمانی که عنوان اصلی ان "پیمان کمک متقابل اروپای شرقی " است و به سال 5591 در ورشوپایتخت لهستان منعقد شد وهدف ان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی به یکدیگر است و بیشتر جنبه نظامی دارد
security countermeasures U اقدامات تامینی
electronic countermea sures U اقدامات ضد الکترونیکی
follow up U اقدامات بعدی
legal proceedings U اقدامات قانونی
radar countermeasures U اقدامات ضد رادار
preventive action U اقدامات تامینی
preventive action U اقدامات احتیاطی
precautionary measures U اقدامات احتیاطی
hostile acts U اقدامات خصمانه
electronic counter counter measures U اقدامات ضد ضد الکترونیکی
hostile acts U اقدامات دشمنانه
security measures U اقدامات تامینیه
to intensify one's actions U اقدامات خودراسخت
Precautionary measures. U اقدامات احتیاطی
civil proceedings U اقدامات حقوقی
preassault U اقدامات قبل از هجوم
Provocative acts. U اقدامات تحریک آمیز گ
take steps U اقدامات بعمل امده
to take measures U اقدامات بعمل اوردن
to take steps U اقدامات بعمل اوردن
to lead on U وادار به اقدامات بیشتری کردن
logistics U اقدامات مربوط به تهیه و توزیع
suppression measures U اقدامات برای جلو گیری
to intensify one's actions U برشدت اقدامات خود افزودن
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
decision tree U اقدامات لازم جهت تصمیم گیری
municipalist U طرفدار نظارت یا اقدامات شهر داری
control signals U سیگنالهای کنترلی
control memory U حافظه کنترلی
control signals U علائم کنترلی
control statement U جمله کنترلی
control status U وضعیت کنترلی
control structure U ساختار کنترلی
control words U کلمات کنترلی
control character U دخشه کنترلی
control character U علامت کنترلی
control function U تابع کنترلی
control programs U برنامههای کنترلی
control measures U مقررات کنترلی
control field U میدان کنترلی
control data U داده کنترلی
control counter U شماره کنترلی
control punch U منگنه کنترلی
control punch U پانچ کنترلی
control character U کاراکتر کنترلی
monitor U یک برنامه کنترلی
monitored U یک برنامه کنترلی
monitors U یک برنامه کنترلی
headers U قالب و اطلاعات کنترلی است
header U قالب و اطلاعات کنترلی است
control read only memory U حافظه فقط خواندنی کنترلی
policy of contianment U سیاست بازدارندگی اعمال سیاستی که باعث تحدید و توقف اقدامات سیاسی کشور دیگری بشود
administrator U بخش کنترلی سیستم مدیریت پایگاه داده ها
air traffic control radar system U راداری کمکی در سیستم کنترلی ترافیک هوایی
administrators U بخش کنترلی سیستم مدیریت پایگاه داده ها
tab U کلید کنترلی که ستونهای خروجی را مشخص میکند
boost control U سیستم کنترلی برای نگهداشتن فشار بوستر
forth U زبان برنامه نویس کامپیوتر در برنامههای کنترلی
tabs U کلید کنترلی که ستونهای خروجی را مشخص میکند
network U اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
networking U اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
aerospace vehicle U هر رسانگر کنترلی که قادر به پرواز در هوا و فضا باشد
messages U اطلاعی که به کاربر بدون مسیریابی یا داده کنترلی شبکه
message U اطلاعی که به کاربر بدون مسیریابی یا داده کنترلی شبکه
bi directional U داده یا خط کنترلی که میتواند سیگنال ها را در دو جهت ارسال کند
networks U اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
record U رکورد و داده کنترلی ذخیره شده روی رسانه پشتیبان
envelope U بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات تصحیح خطا و کنترلی
mp/m U برنامه کنترلی چند برنامهای برای ریزکامپیوترهاforicrocomputers Program ultiprogrammingControl
envelopes U بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات تصحیح خطا و کنترلی
preventive justice U قسمتی ازحقوق که به بررسی اقدامات مختلفی که برای جلوگیری ازارتکاب جرم از ناحیه تبهکاران احتمالی لازم است اختصاص دارد
waste gate U مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
cancels U کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancelling U کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancel U کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
mode U وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند
bell character U کد کنترلی که باعث میشود ماشین یک سیگنال قابل شنیدن ایجاد کند
modes U وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند
secondary U کانال دوم که حاوی اطلاعات کنترلی ارسالی همزمان با داده باشد
radio countermeasures U اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
hierarchical communications system U روش اختصاص توابع کنترلی و پردازش در شبکهای از کامپیوتر که برای کارها مناسبند
reciprocal U متقابل
counter U متقابل
interactive U متقابل
countered U متقابل
countering U متقابل
opposed U متقابل
interactional U متقابل
mutual U متقابل
opposing U متقابل
reciprocative U متقابل
correspounding U متقابل
polar U متقابل
preventive detention U تمدید مدت حبس مجرم به عادت که تقریبا" به سیستم اجرای نظرتشدید مجازات و یا مواردپیش بینی شده در قانون اقدامات تامینی شباهت دارد
adjunct register U ثبات بیت که در آن بیتهای ابتدایی اطلاعات کنترلی و سایر بیتها در اختیار برنامه است
vertical U بخشی از سیستم کنترلی چاپگر که قالب عمودی متن چاپ شده را کنترل میکند
flags U ترتیب کد که به گیرنده اطلاع میدهد که حروف بعدی بیان کننده عملیات کنترلی است
feedback U اطلاعات مربوط به تاثیرات سیگنال کنترلی روی وسیله یا ماشین که به کامپیوترکنترلی برمی گرددو
flag U ترتیب کد که به گیرنده اطلاع میدهد که حروف بعدی بیان کننده عملیات کنترلی است
counteraction U اقدام متقابل
counterattack U حمله متقابل
interrelation U رابطه متقابل
counterbid U پیشنهاد متقابل
interdependency U اتکاء متقابل
counter attraction U کشش متقابل
counterclaim U دعوای متقابل
counterclaim U ادعای متقابل
counterclaim U دعوی متقابل
countermeasure U اقدام متقابل
counter transference U انتقال متقابل
counter trade U تجارت متقابل
m U القاگری متقابل
counter claim U دعوی متقابل
counter credit U اعتبار متقابل
counter current U جریان متقابل
logrolling U همکاری متقابل
counter fire U اتش متقابل
counter gambit U گامبی متقابل
counter offensive U پدافند متقابل
counter offensive U حمله متقابل
counter offer U پیشنهاد متقابل
counter offer U عرضه متقابل
counter purchase U خرید متقابل
iteraction U عمل متقابل
intervisibility U دید متقابل
cross-references U ارجاع متقابل
intercorrelation U همبستگی متقابل
cross feed U خورد متقابل
cross reference U مراجعه متقابل
harmonic mean U اعداد متقابل
transconductance U رسانایی متقابل
cross index U شاخص متقابل
mutual conductance U رسانایی متقابل
cross purpose U قصد متقابل
grid anode transconductance U رسانایی متقابل
crossecheck U بررسی متقابل
crosstalk U مکالمه متقابل
cross reference U ارجاع متقابل
cross-reference U ارجاع متقابل
cross-reference U مراجعه متقابل
cross bill U شکایت متقابل
mutual U متقابل یا متقابله
countermine U توط ئه متقابل
interaction curve U خم کنش متقابل
cross-references U مراجعه متقابل
counterpawn U پیاده متقابل
inter play U اثر متقابل
counterpoise U وزنه متقابل
counterpoise U سیم متقابل
counterrevolution U انقلاب متقابل
countervailing credit U اعتبار متقابل
counterwork U عمل متقابل
cross action U دعوی متقابل
eclipsed form U شکل متقابل
counter propaganda U تبلیغ متقابل
reciprocal U عمل متقابل
recriminations U تهمت متقابل
antitype U نوع متقابل
back pressure U فشار متقابل
reciprocation U عمل متقابل
reciprocal trading U مبادله متقابل
interrelationships U رابطه متقابل
interplay U اثر متقابل
opposite phase U فاز متقابل
mutual terms U شرایط متقابل
set off U دعوی متقابل
recriminations U اتهام متقابل
countering U ضربت متقابل
reciprocal U متقابل معکوس
proportional U متقابل یا هماهنگ
counter-measures U اقدام متقابل
counter-measure U اقدام متقابل
counter U ضربت متقابل
transinformation U اگاهی متقابل
countered U ضربت متقابل
recrimination U اتهام متقابل
recrimination U تهمت متقابل
mutual relationship U رابطه متقابل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com