Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 111 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
prosaicness
U
پیش پا افتادگی سادگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gracility
U
سادگی
simplicity
U
سادگی
naturalness
U
سادگی
nakedness
U
سادگی
artlessness
U
سادگی
pudicity
U
سادگی
rusticity
U
سادگی
sappiness
U
سادگی
unreserve
U
سادگی
simplism
U
سادگی
plainness
U
سادگی
candidness
U
سادگی
bluet
U
سادگی
blankness
U
سادگی
bareness
U
سادگی
ingenuousness
U
سادگی
bluffness
U
سادگی
naivete
U
سادگی
plainess
U
سادگی
naivety
U
سادگی
tenuity
U
سادگی لطافت
naively
U
از روی سادگی
spartanism
U
بی تکلفی سادگی
austerity
U
ریاضت سادگی زیاده از حد
to ease to a victory
U
به سادگی برنده شدن
[ورزش]
clears
U
آنچه به سادگی فهمیده میشود
clearest
U
آنچه به سادگی فهمیده میشود
clear
U
آنچه به سادگی فهمیده میشود
clearer
U
آنچه به سادگی فهمیده میشود
ingenuously
U
ازروی سادگی بارک گویی
facility
U
قادر به انجام کاری به سادگی بودن
manageable
U
آنچه قابل کار کردن به سادگی باشد
ergonomics
U
علم و تکنولوژی ایمنی راحتی و سادگی استفاده ازماشین
arrearage
U
پس افتادگی
retardation
U
پس افتادگی
humility
U
افتادگی
lags
U
پس افتادگی
lagged
U
پس افتادگی
lag
U
پس افتادگی
self effacement
U
افتادگی
enthralment
U
افتادگی
languor
U
از پا افتادگی
prolapse
U
پایین افتادگی
social lag
U
پس افتادگی اجتماعی
to humble oneself
U
افتادگی نمودن
forwardness
U
پیش افتادگی
forward slip
U
پیش افتادگی
falling of the womb
U
پائین افتادگی
prosiness
U
پیش پا افتادگی
prolapsus
U
پایین افتادگی
prolapsus
U
بیرون افتادگی
ommission
U
از قلم افتادگی
pretermission
U
از قلم افتادگی
lap seam
U
رویهم افتادگی
impaction
U
گیر افتادگی
drop out
U
از قلم افتادگی
modestly
U
با افتادگی با تواضع
disfigurements
U
از شکل افتادگی
disfigurement
U
از شکل افتادگی
defeat
U
از شکل افتادگی
banality
U
پیش پا افتادگی
overlapping
U
روی هم افتادگی
paralysis
U
ازکار افتادگی
defeating
U
از شکل افتادگی
defeated
U
از شکل افتادگی
defeats
U
از شکل افتادگی
omission
U
از قلم افتادگی
obsolescence
U
ازرواج افتادگی
omissions
U
از قلم افتادگی
humbly
U
از روی افتادگی
disfavor
U
از نظر افتادگی
retard time
U
عقب افتادگی
disfiguration
U
ازشکل افتادگی
cultural lag
U
پس افتادگی فرهنگی
commonplaceness
U
پیش پا افتادگی
backwardness
U
عقب افتادگی
breakdown
U
از کار افتادگی
breakdowns
U
از کار افتادگی
disfavour
U
از نظر افتادگی
deflections
U
پایین افتادگی واخمش
deflection
U
پایین افتادگی واخمش
lap
U
زیرکار رویهم افتادگی
lapped
U
زیرکار رویهم افتادگی
missing parts test
U
ازمون افتادگی وار
lead of phase
U
پیش افتادگی فاز
angle of lead
U
زاویه پیش افتادگی
meekly
U
از روی فروتنی یا افتادگی
lead angle
U
زاویه پیش افتادگی
down time
U
مدت از کار افتادگی
downtime
U
مدت از کار افتادگی
retard time
U
زمان عقب افتادگی
falling of the womb
U
سقوط کردن پائین افتادگی
overlap of distillat curves
U
رویهم افتادگی منحنیهای تقطیر
leeway
U
عقب افتادگی راه گریز
problems
U
زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان بیان مشکلات شخصی را به سادگی میدهد
problem
U
زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان بیان مشکلات شخصی را به سادگی میدهد
sweeney
U
ازکار افتادگی یا فلج عضلات کتف
sweeny
U
از کار افتادگی یا فلج عضلات کتف
one-upmanship
U
سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
one upmanship
U
سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
logo
U
زبان برنامه نویسی سطح بالا برای مقاصد آموزشی . با دستور گرافیکی که به سادگی استفاده می شوند
puritan
U
فرقهای از پروتستانهای انگلستان که زمان الیزابت علیه سنن مذهبی قیام نمودندوطرفدار سادگی در نیایش بودند
puritans
U
فرقهای از پروتستانهای انگلستان که زمان الیزابت علیه سنن مذهبی قیام نمودندوطرفدار سادگی در نیایش بودند
connector
U
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
male connector
U
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
forward slip
U
جلو افتادگی لغزش به سمت جلو
advance
U
پیش افتادن پیش افتادگی
advances
U
پیش افتادن پیش افتادگی
advancing
U
پیش افتادن پیش افتادگی
synthetic dyes
U
رنگینه های شیمیایی
[این رنگ ها که جدیدا وارد بازار فرش شده اند، اصالت فرش اصیل را خدشه دار نموده اند. بدلیل ثبات و درخشندگی جا افتادگی فرش را می گیرند ولی در عوض سهولت دسترسی باعث استقابل شده است.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com