Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fire message
U
پیام اتش درخواست اتش کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cue
U
پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
cues
U
پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
authentication
U
استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
InBox
U
خصوصیات سیستم پیام گذاری پنجره که میتواند پیام الکترونیکی کاربر را نگه دارد که شامل پیام ارسالی روی شبکه
call-up
U
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-ups
U
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call up
U
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
requisitions
U
درخواست کردن درخواست وسایل
requisition
U
درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioning
U
درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioned
U
درخواست کردن درخواست وسایل
requests
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
requested
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
requesting
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
request
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
request modify
U
درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
acknowledge
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledging
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledges
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
challenge and reply
U
ذکر گوینده و گیرنده پیام اعلام دادن و گرفتن پیام
piggybacking
U
استفاده از پیام ارسالی برای انتقال تصدیق از یک پیام که زودتر دریافت شده است
InBox
U
پیام فکس و پیام ارسالی روی انیترنت است
quoting
U
خصوصیتی در پستهای الکترونیکی که امکان پاسخ دادن به پیام به همراه متن پیام اصلی میدهد
challengo
U
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
prompt
U
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompts
U
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompted
U
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
receipt notification
U
خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است
radiogram
U
پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
radiograms
U
پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
excess demand
U
درخواست بیش از حد درخواست اضافی
verified
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
UA
U
نرم افزاری که اطمینان حاصل میکند که پیام پستی اطلاعات ابتدایی صحیح دارد و سپس آنرا به عامل ارسال می فرستدتا پیام را به مقصد بفرستد
speak for
<idiom>
U
درخواست کردن
demand
U
درخواست کردن
plead with
U
درخواست کردن
to make an application
[to apply]
U
درخواست کردن
demanded
U
درخواست کردن
supplicate
U
درخواست کردن
prayed
U
درخواست کردن
solicited
U
درخواست کردن
prays
U
درخواست کردن
entreated
U
درخواست کردن
entreating
U
درخواست کردن
applies
U
درخواست کردن
solicits
U
درخواست کردن
soliciting
U
درخواست کردن
apply
U
درخواست کردن
praying
U
درخواست کردن
applying
U
درخواست کردن
pray
U
درخواست کردن
demands
U
درخواست کردن
solicit
U
درخواست کردن
imploring
U
درخواست کردن از
implores
U
درخواست کردن از
implored
U
درخواست کردن از
implore
U
درخواست کردن از
entreat
U
درخواست کردن
entreats
U
درخواست کردن
codress
U
نوعی پیام که کلیه متن ان فقط به رمز ارسال میشود گیرندگان رمزی پیام باادرس رمزی
call mission
U
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
pleaded
U
در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
plead
U
در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
pleads
U
در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
anagram
U
استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
anagrams
U
استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
to a oneself for help
U
درخواست کمک کردن
bones
U
خواستن درخواست کردن
boning
U
خواستن درخواست کردن
boned
U
خواستن درخواست کردن
requisitioning
U
درخواست رسمی کردن
call for fire
U
درخواست اتش کردن
solicits
U
درخواست یا تقاضا کردن از
soliciting
U
درخواست یا تقاضا کردن از
requisitions
U
درخواست رسمی کردن
solicited
U
درخواست یا تقاضا کردن از
solicit
U
درخواست یا تقاضا کردن از
requisitioned
U
درخواست رسمی کردن
to ask too much
U
بیش از حد درخواست کردن
to apply for leave
U
درخواست مرخصی کردن
indent
U
سفارش درخواست کردن
indenting
U
سفارش درخواست کردن
to reject
[refuse]
an application
U
درخواست نامه ای را رد کردن
to deny somebody a wish
U
درخواست کسی را رد کردن
requisition
U
درخواست رسمی کردن
bone
U
خواستن درخواست کردن
indents
U
سفارش درخواست کردن
to ask somebody for
[about]
something
U
از کسی چیزی درخواست کردن
call for ..... under the credit
U
درخواست کردن ..... تحت اعتبار
mission call
U
درخواست پشتیبانی هوایی کردن
encode
U
کد کردن پیام
encodes
U
کد کردن پیام
buries
U
کد کردن پیام
burying
U
کد کردن پیام
bury
U
کد کردن پیام
polynomial code
U
سیستم تشخیص خطا که از مجموعهای از قوانین ریاضی اعمال شده به پیام پیش از ارسال و سپس پس از دریافت یا تولید مجدد پیام اصلی تشکیل شده است
to ask specifically about something
U
چیزی را به طور خاص درخواست کردن
to call somebody to
[for]
something
U
از کسی برای چیزی درخواست کردن
applying
U
درخواست کردن شامل حال بودن
applies
U
درخواست کردن شامل حال بودن
apply
U
درخواست کردن شامل حال بودن
to file a petition
U
بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
subsequent filing
[application, documents]
U
ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه
enciphere
U
رمز کردن پیام
decode
U
کشف کردن پیام
decoded
U
کشف کردن پیام
encode
U
رمز کردن پیام
decodes
U
کشف کردن پیام
encodes
U
رمز کردن پیام
ended
U
کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
ends
U
کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
end
U
کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
to file an application to somebody
U
از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
to withdraw an application
U
صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
lean on
<idiom>
U
اجبارشخص درقبول کردن درخواست باتحت فشارگذاشتن
clearer
U
پیام کشف روشن کردن
clears
U
پیام کشف روشن کردن
clear
U
پیام کشف روشن کردن
clearest
U
پیام کشف روشن کردن
requests
U
تقاضا کردن درخواست کردن
requesting
U
تقاضا کردن درخواست کردن
requested
U
تقاضا کردن درخواست کردن
begged
U
استدعا کردن درخواست کردن
begs
U
استدعا کردن درخواست کردن
cry off
U
تقاضا کردن درخواست کردن
beg
U
استدعا کردن درخواست کردن
request
U
تقاضا کردن درخواست کردن
petitioning
U
دادخواهی کردن درخواست کردن
applying
U
صدق کردن درخواست کردن
applies
U
صدق کردن درخواست کردن
petition
U
دادخواهی کردن درخواست کردن
petitioned
U
دادخواهی کردن درخواست کردن
apply
U
صدق کردن درخواست کردن
petitions
U
دادخواهی کردن درخواست کردن
MTA
U
نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال .
service message
U
پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره
wilco
U
پیام را اجرامی کنم پیام رسید اجرا می کنم
requistioner
U
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
fire call
U
درخواست اتش توپخانه درخواست اتش
routing
U
مشخص کردن یک مسیر مناسب برای پیام از شبکه , روش جدید مسیریابی داده به کامپیوتر مرکزی وجود دارد
codress procedure
U
روش ذکر گیرندگان به صورت رمزی روش رمز کردن کلیه پیام
diagnostics
U
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
deciphers
U
کشف کردن پیام کشف رمز کردن
decipher
U
کشف کردن پیام کشف رمز کردن
deciphered
U
کشف کردن پیام کشف رمز کردن
decrypt
U
کشف رمز کشف کردن پیام
black concept
U
علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
claims
U
درخواست
requesting
U
درخواست
on request of which
[at his request]
U
به درخواست او
claimed
U
درخواست
tendered
U
درخواست
tender
U
درخواست
tenderest
U
درخواست
tendering
U
درخواست
request
U
درخواست
solicitation
U
درخواست
appeals
U
درخواست
requested
U
درخواست
application
U
درخواست
postulate
U
درخواست
postulated
U
درخواست
appeal
U
درخواست
postulates
U
درخواست
postulating
U
درخواست
appealed
U
درخواست
d. of a request
U
در درخواست
claiming
U
درخواست
claim
U
درخواست
requests
U
درخواست
applications
U
درخواست
enquiry
U
درخواست
requisition
U
درخواست
suits
U
درخواست
indent
U
درخواست
indenting
U
درخواست
indents
U
درخواست
requisitioned
U
درخواست
imploration
U
درخواست
requistion for money
U
درخواست
requisitions
U
درخواست
requisitioning
U
درخواست
suit
U
درخواست
supplication
U
درخواست
suited
U
درخواست
demanded
U
درخواست
demands
U
درخواست
demand
U
درخواست
declaration of intention
U
درخواست تابعیت
fire message
U
درخواست اتش
on call
U
بنا به درخواست
stock requisition
U
درخواست کالا
demandant
U
درخواست کننده
requisition line
U
خط درخواست اماد
to g. any one's request
U
درخواست کسیراپذیرفتن
demand code
U
رمز درخواست
document number
U
شماره درخواست
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com