Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dismantle
U
پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantled
U
پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantles
U
پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantling
U
پیاده کردن قطعات مونتاژ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
interim overhaul
U
پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
disassembly
U
عکس عمل مونتاژ تجریه قطعات
salvaging
U
پیاده کردن کامل قطعات
salvages
U
پیاده کردن کامل قطعات
salvaged
U
پیاده کردن کامل قطعات
salvage
U
پیاده کردن کامل قطعات
dismounting
U
پیاده کردن قطعات و وسایل
dismount
U
پیاده کردن قطعات و وسایل
dismounts
U
پیاده کردن قطعات و وسایل
overhaul
U
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauled
U
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauls
U
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauling
U
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
disassembly order
U
دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
reassembling
U
بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembles
U
بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembled
U
بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassemble
U
بستن قطعات سوار کردن قطعات
bin storage
U
انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
disembarkation
U
به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
detrain
U
از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
running spare
U
قطعات یدکی مورد نیاز واضافی قطعات اضافی همراه وسیله
on board spares
U
قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
parts explosion
U
رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
new work
U
عملیات نوسازی قطعات عملیاتت تجدید قطعات یا تجدیدبنا
overhauling
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhaul
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauls
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauled
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
cannibalize
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalized
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizing
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalises
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalising
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalised
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizes
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
attaches
U
مونتاژ کردن ثابت کردن
assembles
U
یکپارچه کردن مونتاژ کردن
attach
U
مونتاژ کردن ثابت کردن
assemble
U
یکپارچه کردن مونتاژ کردن
attaching
U
مونتاژ کردن ثابت کردن
assembled
U
یکپارچه کردن مونتاژ کردن
replacing
U
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaces
U
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replace
U
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaced
U
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
rigs
U
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigged
U
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rig
U
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
assembles
U
سوار کردن قطعات
rebuild
U
نوسازی کردن قطعات
assemble
U
سوار کردن قطعات
rebuilds
U
نوسازی کردن قطعات
assembled
U
سوار کردن قطعات
renovation
U
تجدید قطعات کردن
match mark
U
جفتن و جور کردن قطعات
quadrat
U
به قطعات مستطیل تقسیم کردن
connection of loom pieces
U
متصل کردن قطعات دار
[قالی]
parcel
U
به قطعات تقسیم کردن توزیع کردن
parcels
U
به قطعات تقسیم کردن توزیع کردن
bin storage space
U
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
reconditioned
U
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
foldboat
U
قایق قابل جدا کردن قطعات وبستن ان
recondition
U
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
reconditions
U
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
grenadier
U
سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
fishplate
U
قطعات ریل را با وصله وصل کردن پشت بند
assembly
U
بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
discharges
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
assembly lines
U
خط مونتاژ
assembly line
U
خط مونتاژ
assembles
U
مونتاژ
assembled
U
مونتاژ
mounting
U
مونتاژ
assemble
U
مونتاژ
assembly
U
مونتاژ
assembly fixture
U
تجهیزات مونتاژ
assembly bench
U
میز مونتاژ
final assembly
U
مونتاژ نهایی
assmebling scaffold
U
داربست مونتاژ
subassembly
U
مونتاژ مقدماتی
assembly shop
U
کارگاه مونتاژ
assembly tools
U
ابزار مونتاژ
carburizing
U
گرم کردن قطعات فولادی ماشین شده در اتمسفر قوی از گازهای هیدروکربن
assembly order
U
دستور مونتاژ وسایل
engine stand
U
محل مونتاژ موتور
rig in
U
باز کردن قطعات و باربندیها باز کردن وسایل و باربندی ناو
secondary landing
U
منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
transit area
U
منطقه ترانزیت یا پیاده وسوار کردن بار یا سوار کردن پرسنل
roll up
U
پیاده کردن و یا جمع کردن تاسیسات یا وسایل در حال کار
overhauls
U
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhaul
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauls
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhaul
U
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauled
U
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauling
U
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauled
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauling
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
unset
U
پیاده کردن
dismantles
U
پیاده کردن
dismounting
U
پیاده کردن
demodulation
U
پیاده کردن
dismantlement
U
پیاده کردن
take down
U
پیاده کردن
dismantle
U
پیاده کردن
dismount
U
پیاده کردن
disassemble
U
پیاده کردن
dismantled
U
پیاده کردن
dismantling
U
پیاده کردن
disembarks
U
پیاده کردن
disembark
U
پیاده کردن
disembarked
U
پیاده کردن
set down
U
پیاده کردن
disembarking
U
پیاده کردن
dismounts
U
پیاده کردن
c clamp
U
گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
dismantles
U
پیاده کردن موتور
dismantled
U
پیاده کردن موتور
pedestrianising
U
پیاده روی کردن
disassembly
U
پیاده کردن موتور
dismounting
U
پیاده کردن یا شدن
pad
U
پیاده سفر کردن
dismantling
U
پیاده کردن موتور
pedestrianized
U
پیاده روی کردن
pedestrianizes
U
پیاده روی کردن
pedestrianizing
U
پیاده روی کردن
setting out
U
پیاده کردن مسیر
dosmount command
U
فرمان پیاده کردن
pedestrianises
U
پیاده روی کردن
To implement a project.
U
طرحی را پیاده کردن
staking
U
پیاده کردن مسیر
dismounts
U
پیاده کردن یا شدن
dismount
U
پیاده کردن یا شدن
pads
U
پیاده سفر کردن
setting out
U
پیاده کردن نقشه
pedestrianize
U
پیاده روی کردن
pedestrianised
U
پیاده روی کردن
dismantle
U
پیاده کردن موتور
This car is assembled in Iran.
U
این اتوموبیل رادرایران سوار می کنند (مونتاژ )
disassembly order
U
روش پیاده کردن وسیله
removable
U
قابل سوار و پیاده کردن
walked
U
گردش کردن پیاده رفتن
walk
U
گردش کردن پیاده رفتن
walks
U
گردش کردن پیاده رفتن
debarkation
U
تخلیه پیاده کردن یکانها یاتجهیزات
disassemble
U
پیاده کردن موتور اتومبیل جداکردن
terminals
U
محل پیاده وسوار کردن بارها
terminal
U
محل پیاده وسوار کردن بارها
removal
U
از بین بردن برداشتن پیاده کردن
fitting shop
U
کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
landing group
U
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
administrative landing
U
پیاده کردن بار و مسافر به صورت اداری
ramp
U
محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
ramps
U
محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
tramps
U
باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
tramped
U
باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
tramp
U
باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
air landing
U
پیاده شدن از راه هوا هوانشست کردن
peg out
U
کوبیدن میخ چوبی در زمین پیاده کردن
clearance fit
U
اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
take to pieces
U
پیاده کردن اجزاء ماشین یاکارخانه و مانند اینها
cannibalizing
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalised
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalises
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalize
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalising
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizes
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalized
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
transfer loader
U
دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
doctrine
U
اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
doctrines
U
اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
smithereens
U
قطعات
beach gear
U
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
ship to shore
U
حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
unhorse
U
از اسب افتادن یا پیاده شدن اسب را از گاری یا درشگه باز کردن
web stiffeners
U
قطعات تقویتی
table of replaceable partes
U
فهرست قطعات
main members
U
قطعات اصلی
staff section
U
قطعات سمبه
spare parts
U
قطعات یدکی
flinders
U
قطعات شکسته
parts list
U
لیست قطعات
parts list
U
فهرست قطعات
parts peculiar
U
قطعات مخصوص
shatter
U
قطعات شکسته
repair parts
U
قطعات یدکی
trilcgy
U
یا قطعات سه گانه
parts
U
قطعات یدکی
common items
U
قطعات عمومی
parts peculiar
U
قطعات اختصاصی
bill of material
U
صورت قطعات
end product
U
مجموعه قطعات
common hardware
U
قطعات عمومی
shatters
U
قطعات شکسته
cable accessory
U
قطعات کابل
chrestomathy
U
قطعات منتخب
chosen fragments
U
قطعات منتخبه
chosen fragments
U
قطعات گزیده
common parts
U
قطعات عمومی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com