Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
psychologize
U
پژوهش روانشناسی کردن روانکاوی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
psychanalyze
U
روانکاوی کردن
researching
U
پژوهش کردن
researches
U
پژوهش کردن
researched
U
پژوهش کردن
research
U
پژوهش کردن
herborize
U
پژوهش درگیاهان کردن
to go cold turkey
U
یکدفعه اعتیادی را ترک کردن
[روانشناسی]
[پزشکی]
gestalt psychology
U
روانشناسی گشتالت روانشناسی هیات نگر
psychological
U
عملیات روانی مربوط به روانشناسی روانشناسی
genetic psychology
U
روانشناسی تکوینی روانشناسی ژنتیکی
depth psychology
U
روانکاوی
neopsychoanalysis
U
نو روانکاوی
analytic
U
روانکاوی
analytical
U
روانکاوی
psychoanalysis
U
روانکاوی
didactic psychoanalysis
U
روانکاوی اموزشی
didactic analysis
U
روانکاوی اموزشی
psychoanalytic
U
وابسته به روانکاوی
classical psychoanalysis
U
روانکاوی کلاسیک
experiments
U
پژوهش
appeals
U
پژوهش
monographs
U
تک پژوهش
appealed
U
پژوهش
research
U
پژوهش
appeal
U
پژوهش
researched
U
پژوهش
researching
U
پژوهش
researches
U
پژوهش
monograph
U
تک پژوهش
experimented
U
پژوهش
investigation
U
پژوهش
investigations
U
پژوهش
experiment
U
پژوهش
experimenting
U
پژوهش
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
U
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
field work
U
پژوهش میدانی
herborization
U
پژوهش درگیاهان
research method
U
شیوه پژوهش
unappealabe
U
پژوهش ناپذیر
research method
U
روش پژوهش
inappealable
U
پژوهش ناپذیر
research design
U
طرح پژوهش
chemical research
U
پژوهش شیمیایی
object of appeal
U
پژوهش خواسته
operation research
U
پژوهش عملیاتی
appellee
U
پژوهش خوانده
courts of appeal
U
دادگاه پژوهش
psychical research
U
پژوهش فراروانی
pure research
U
پژوهش محض
inappellable
U
پژوهش ناپذیر
boarding party
U
گروه پژوهش
court of appeal
U
دادگاه پژوهش
boarding parties
U
گروه پژوهش
appellant
U
پژوهش خواه
unmew
U
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
survey research
U
پژوهش زمینه یاب
appealable
U
قابل پژوهش خواهی
action research
U
پژوهش عمل نگر
Scientific research.
U
تحقیقات ( پژوهش های ) علمی
respondent
U
پژوهش خواه مستانف علیه
psychognosis
U
تحقیقات روانی روان پژوهش
psychognosy
U
تحقیقات روانی روان پژوهش
respondents
U
پژوهش خواه مستانف علیه
discharges
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
psychology
U
روانشناسی
countervial
U
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
captures
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
existential psychology
U
روانشناسی وجودی
functional psychology
U
روانشناسی کارکردی
personnel psychology
U
روانشناسی استخدامی
military psychology
U
روانشناسی نظامی
criminal psychology
U
روانشناسی کیفری
animal psychology
U
روانشناسی حیوانی
clinical psychology
U
روانشناسی بالینی
counseling psychology
U
روانشناسی مشاورهای
experimental psychology
U
روانشناسی ازمایشی
philosophical psychology
U
روانشناسی فلسفی
school psychology
U
روانشناسی اموزشگاهی
social psychology
U
روانشناسی اجتماعی
applied psychology
U
روانشناسی کاربردی
folk psychology
U
روانشناسی قومی
deliriousness
U
دیوانگی
[روانشناسی]
child psychology
U
روانشناسی کودک
forensic psychology
U
روانشناسی قانونی
analytical psychology
U
روانشناسی تحلیلی
comparative psychology
U
روانشناسی تطبیقی
armchair psychology
U
روانشناسی مجلسی
consulting psychology
U
روانشناسی مشاورهای
organizational psychology
U
روانشناسی سازمانی
industrial psychology
U
روانشناسی صنعتی
depth psychology
U
روانشناسی عمقی
general psychology
U
روانشناسی عمومی
pedagogical psychology
U
روانشناسی پرورشی
medical psychology
U
روانشناسی پزشکی
educational psychology
U
روانشناسی پرورشی
aviation psychology
U
روانشناسی هوانوردی
individual psychology
U
روانشناسی فردنگر
mathematical psychology
U
روانشناسی ریاضی
piagetian psychology
U
روانشناسی پیاژهای
occupational psychology
U
روانشناسی شغلی
psychologic
U
وابسته به روانشناسی
psycholinguistics
U
روانشناسی زبان
differential psychology
U
روانشناسی افتراقی
pseudopsychology
U
شبه روانشناسی
physiological psychology
U
روانشناسی فیزیولوژیکی
mass psychology
U
روانشناسی توده ها
organismic psychology
U
روانشناسی ارگانیسمی
developmental psychology
U
روانشناسی رشد
political psychology
U
روانشناسی سیاسی
abnormal psychology
U
روانشناسی نابهنجاری
vector psychology
U
روانشناسی بردار نگر
community psychology
U
روانشناسی اجتماع نگر
psychobiology
U
روانشناسی زیست شناختی
deep sleep
U
خواب عمیق
[روانشناسی]
introspective psychology
U
روانشناسی درون نگر
hormic psychology
U
روانشناسی غایت نگر
slow-wave sleep
[SWS]
U
خواب عمیق
[روانشناسی]
s r psychology
U
روانشناسی محرک- پاسخ
need for affection
U
مهر طلب
[روانشناسی]
personalistic psychology
U
روانشناسی شخص نگر
deliriousness
U
پرت گویی
[روانشناسی]
atomistic psychology
U
روانشناسی جزء نگر
deliriousness
U
روان آشفتگی
[روانشناسی]
deliriousness
U
هذیان گویی
[روانشناسی]
Jungian
U
پیروی یونگ
[روانشناسی]
objective psychology
U
روانشناسی عینی نگر
succorance
U
مهر طلب
[روانشناسی]
structural psychology
U
روانشناسی ساخت گرا
environmental psychology
U
روانشناسی محیط نگر
imaginary friends
U
دوستان خیالی
[روانشناسی]
topological psychology
U
روانشناسی مکان نگر
consumer psychology
U
روانشناسی مصرف کننده
association psychology
U
روانشناسی تداعی گرا
ethnopsychology
U
روانشناسی قوم شناختی
act psychology
U
روانشناسی عمل نگر
cross cultural psychology
U
روانشناسی میان فرهنگی
phenomenological psychology
U
روانشناسی پدیدار نگر
stimulus response psychology
U
روانشناسی محرک- پاسخ
neuropsychology
U
روانشناسی عصب شناختی
subjective psychology
U
روانشناسی ذهنی گرا
faculty psychology
U
روانشناسی قوای ذهنی
deep sleep
U
مراحل سوم و چهارم خواب
[روانشناسی]
slow-wave sleep
[SWS]
U
مراحل سوم و چهارم خواب
[روانشناسی]
challengo
U
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifies
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoot
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster
U
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoots
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
behaviorism
U
مکتب روانشناسی برمبنای رفتار و ادراکات فرد
It must be left to the future to repeat the study under better controlled conditions
U
این را باید به آینده باقی گذاشت که پژوهش را در شرایط کنترل شده بهتر تکرار کرد.
cross examination
U
تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
orienting
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orient
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
to temper
[metal or glass]
U
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
surveyed
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orients
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
survey
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
assigned
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assign
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
serves
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
assigns
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
buck up
U
پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
to inform on
[against]
somebody
U
کسی را لو دادن
[فاش کردن]
[چغلی کردن]
[خبرچینی کردن]
serve
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
assigning
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
served
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
to appeal
[to]
U
درخواستن
[رجوع کردن به]
[التماس کردن]
[استیناف کردن در دادگاه]
concentrating
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
calk
U
بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
tae
U
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
concentrate
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrates
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
soft-pedaling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
check
U
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
sterilising
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
crossest
U
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
sterilizing
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
crosses
U
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
corrects
U
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
crosser
U
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
sterilized
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
to use effort
U
کوشش کردن بذل مساعی کردن سعی کردن
exploit
U
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
sterilize
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
infringing
U
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
infringes
U
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
sterilizes
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com