English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
chrematistic U پول جمع کن مربوط به اندوختن مال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to lay up U اندوختن
storing U اندوختن
acquire U اندوختن
put by U اندوختن
accumulate U اندوختن
accumulates U اندوختن
accumulating U اندوختن
save U اندوختن
saved U اندوختن
saves U اندوختن
hive U اندوختن
lay in U اندوختن
pile U اندوختن
piled U اندوختن
store U اندوختن
roll up U اندوختن
salt down U اندوختن
to put a way U اندوختن
salt away U اندوختن
to scratch up U بسختی اندوختن
reserve U اندوختن اندوخته
lay down U خریدن و اندوختن
reserves U اندوختن اندوخته
acquisitiveness U حس اندوختن مال
reserving U اندوختن اندوخته
to coffer U در صندوق اندوختن
to bunker U در انبار اندوختن
to a knowledge U دانش اندوختن
storing U اندوختن انبار کردن
acquiring U حاصل کردن اندوختن
store U اندوختن انبار کردن
to make a pile U پول بسیار اندوختن
acquires U حاصل کردن اندوختن
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
treasuring U گنجینه اندوختن گرامی داشتن
treasures U گنجینه اندوختن گرامی داشتن
treasured U گنجینه اندوختن گرامی داشتن
treasure U گنجینه اندوختن گرامی داشتن
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
to save for something U پس انداز کردن [اندوختن ] برای چیزی
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
refinanced U تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
refinances U تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
refinancing U تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
refinance U تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
lineal U مربوط به خط
related U مربوط
condequent U مربوط
pertinenet U مربوط
curatorial U مربوط به
correspondents U مربوط به
relevant U مربوط
cretaceous U مربوط به گچ
coordinate U مربوط
pertinent U مربوط
pertaining U مربوط به
caprine U مربوط به بز
eight bit system U مربوط به یک
correspondent U مربوط به
pertinent U مربوط به
as for U مربوط به
germane U مربوط
apposite U مربوط
hydraulic U مربوط به اب
affined U مربوط
irrelevant U نا مربوط
vespertinal U مربوط به شب
for U مربوط به
proper U مربوط
coherent U مربوط
polar U مربوط به قط بها
Hellenic U مربوط به یونان
affiliates U مربوط ساختن
budgetary U مربوط به بودجه
electrically U مربوط به الکتریسیته
affiliating U مربوط ساختن
polar U مربوط به قطب
retired U مربوط به بازنشستگی
womanish U مربوط به زن یا زنان
collegial U مربوط به دانشکده
hydrographic U مربوط به اب نگاری
horsy U مربوط به اسب
hominoid U مربوط به بشر
contiguous U مربوط بهم
existential U مربوط به هستی
commisural U مربوط به درزوپیوندگاه
computational U مربوط به یک محاسبه
hawaiian U مربوط به هاوایی
mammary U مربوط به پستان
corresponsive U مربوط بیکدیگر
haemic U مربوط بخون
mammary U مربوط به پستانداران
fistulous U مربوط به ناسور
expiratory U مربوط به زفیر
prospective U مربوط به اینده
parental U مربوط به والدین
filiate U مربوط ساختن
faunae U مربوط به جانوران
vehicular U مربوط به خودرو
climatic U مربوط به اب وهوا
operatic U مربوط به اپرا
communist U مربوط به کمونیسم
domiciliary U مربوط به خانه
divisional U مربوط به تقسیم
goidelic U مربوط بسلت
affiliated U مربوط ساختن
glyptic U مربوط به حکاکی
glossal U مربوط به زبان
affiliate U مربوط ساختن
genethliac U مربوط به طالع
garlicky U مربوط به سیر
gallinaceous U مربوط بماکیان
dictoral U مربوط به دکتری
four dimensional U مربوط به بعدچهارم
communists U مربوط به کمونیسم
marital U مربوط به زناشویی
amazonian U مربوط به امازونها
municipal U مربوط به شهرداری
aluminous U مربوط به الومینیوم
attached U مربوط متعلق
valedictory U مربوط به خداحافظی
aguish U مربوط به تب و لرز
agrologic U مربوط بخاکشناسی
ameba U مربوط به امیب
familial U مربوط به خانواده
ameban U مربوط به امیب
surgical U مربوط به جراحی
anglian U مربوط به نژاد
psychiatric U مربوط به روانپزشکی
anent U در مشارکت با مربوط به
analitical U مربوط به تجزیه
ammino U مربوط به امونیاک
ameboid U مربوط به امیب
amebic U مربوط به امیب
military U مربوط به نظام
commercial U مربوط به تجارت
adulterous U مربوط به زنا
fossils U مربوط بادوارگذشته
fossil U مربوط بادوارگذشته
racing U مربوط بمسابقه
outbound U مربوط به خارج
fractional U مربوط به بخشها
fractional U مربوط به بخشهایی
dependent U مربوط محتاج
concerns U مربوط بودن به
nasal U مربوط به بینی
nautical U مربوط به کشتیرانی
ovarian U مربوط به تخمدان
textual U مربوط به متن یا نص
achaian U مربوط به اخائیه
achaean U مربوط به اخائیه
acetarious U مربوط به سالاد
American U مربوط بامریکا
Americans U مربوط بامریکا
circumstantial U مربوط به موقعیت
baronial U مربوط به بارون
concern U مربوط بودن به
matrimonial U مربوط به ازدواج
aeronautical U مربوط به فضانوردی
calligraphic U مربوط به خطاطی
geriatric U مربوط به پیری
centenarian U مربوط به قرن
centenarians U مربوط به قرن
c U مربوط به کامپیوتر
brumal U مربوط به زمستان
britannic U مربوط به بریتانیا
feminine U مربوط به جنس زن
technologically U مربوط به فناوری
caloric U مربوط به کالری
technological U مربوط به فناوری
anal U مربوط به مقعد
churchly U مربوط به کلیسا
chromic U مربوط به کرومیوم
chromatic U مربوط به رنگها
acrobatic U مربوط به بندبازی
cerebellar U مربوط به مخچه
speculative U مربوط به اندیشه
capitular U مربوط بفصل
my U مربوط بمن
nuclear U مربوط به اتمی
thematic U مربوط بموضوع
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com