Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 168 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
emergency shelter
U
پناهگاه اضطراری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
case mate
U
پناهگاه توپ پناهگاه بمب جای نصب توپ در ناو
emergency generator set
U
دستگاه مولد برق اضطراری مولد برق اضطراری
coactive
U
اضطراری
auxiliaries
U
اضطراری
auxiliary
U
اضطراری
involuntary
U
اضطراری
compulsive
U
اضطراری
emergencies
U
اضطراری
emergency
U
اضطراری
emergency fund
U
وجوه اضطراری
emergency exit
U
خروج اضطراری
emergency conning position
U
پل فرماندهی اضطراری
emergency cartridge
U
کارتریج اضطراری
emergency burial
U
تدفین اضطراری
emergency brake
U
ترمز اضطراری
emergency antenna
U
انتن اضطراری
emergency air
U
هوای اضطراری
emergency repair
U
تعمیر اضطراری
bingo field
U
فرودگاه اضطراری
emergency leave
U
مرخصی اضطراری
emergency conditions
U
شرایط اضطراری
emergency lamp
U
لامپ اضطراری
emergency lighting
U
روشنایی اضطراری
standby battery
U
باتری اضطراری
missed approach
U
فرود اضطراری
insurance stockage
U
ذخیره اضطراری
emergency works
U
کارهای اضطراری
emergency valve
U
شیر اضطراری
emergency treatment
U
معالجه اضطراری
emergency transmitter
U
فرستنده اضطراری
emergency switch
U
کلید اضطراری
emergency station
U
محل اضطراری
emergency scramble
U
رهگیری اضطراری
emergency risk
U
ریسک اضطراری
emergency ration
U
جیره اضطراری
emergency push button
U
تکمه اضطراری
emergency priority
U
تقدم اضطراری
emergency measure
U
سنجش اضطراری
emergency maintenance
U
نگهداشت اضطراری
emergency exit
U
در خروج اضطراری
ditching
U
فرود اضطراری
maydays
U
پیام اضطراری
mayday
U
پیام اضطراری
refuge
U
پناهگاه
harbours
U
پناهگاه
harbour
U
پناهگاه
harbouring
U
پناهگاه
harboured
U
پناهگاه
asylum
U
پناهگاه
covert
U
پناهگاه
resorts
U
پناهگاه
harbor
U
پناهگاه
resorted
U
پناهگاه
haven ofrest
U
پناهگاه
howf
U
پناهگاه
howff
U
پناهگاه
resort
U
پناهگاه
asylums
U
پناهگاه
harborage
U
پناهگاه
sanctury
U
پناهگاه
harbors
U
پناهگاه
shelter
U
پناهگاه
ambushing
U
پناهگاه
ambushes
U
پناهگاه
ambushed
U
پناهگاه
ambush
U
پناهگاه
sheltered
U
پناهگاه
harboring
U
پناهگاه
haven
U
پناهگاه
harbored
U
پناهگاه
refuges
U
پناهگاه
shelters
U
پناهگاه
sheltering
U
پناهگاه
emergency brake equipment
U
تجهیزات ترمز اضطراری
emergency call
U
خبر یا مکالمه اضطراری
emergency operation
U
بهره برداری اضطراری
emergency leave
U
سطح اماد اضطراری
emergency power supply
U
منبع قدرت اضطراری
air defense emergency
U
وضعیت اضطراری پدافندهوایی
emergencies
U
فوق العاده اضطراری
Where is the emergency exit?
U
در خروج اضطراری کجاست؟
emergency
U
فوق العاده اضطراری
landing mat
U
باند فرود اضطراری
emergency scramble
U
درگیری اضطراری هواپیماها
burrowing
U
نقب پناهگاه
burrowed
U
نقب پناهگاه
elephant shelter
U
پناهگاه ضدگلوله
lean-tos
U
پناهگاه موقت
burrows
U
نقب پناهگاه
pup tent
U
چادر پناهگاه
light shelter
U
پناهگاه سبک
tax haven
U
پناهگاه مالیاتی
tax havens
U
پناهگاه مالیاتی
funk hole
U
پناهگاه موقتی
lean-to
U
پناهگاه موقت
casemate
U
پناهگاه توپ
burrow
U
نقب پناهگاه
case mate
U
پناهگاه توپ
dug out
U
پناهگاه زیرزمینی
alee
U
پناهگاه کشتی
strongholds
U
سنگر پناهگاه
sanctuaries
U
پناهگاه تحصین
sanctuary
U
پناهگاه تحصین
stronghold
U
سنگر پناهگاه
hovels
U
پناهگاه خیمه
hovel
U
پناهگاه خیمه
awning
U
پناه پناهگاه
elephant shelter
U
پناهگاه فلزی
awnings
U
پناه پناهگاه
dugouts
U
پناهگاه موقتی
dugout
U
پناهگاه موقتی
autorotation
U
روش فرود اضطراری هلیکوپتر
to declare a state of emergency
U
اعلان کردن حالت اضطراری
fall back
U
سیستم پشتیبان در شرایط اضطراری
emergency admission
U
پذیرش اضطراری
[در بیمارستان]
[پزشکی]
accident ambulance
U
اتومبیل اضطراری برای حوادث
emergency complement
U
تعدیل یکانهابرای موارد اضطراری
ditching
U
فرود اضطراری هواپیما روی اب
bursting layer
U
لایههای سقفی پناهگاه
sheltered
U
پناهگاه پناه بردن
snowshed
U
پناهگاه روستایی در برابربرف
air raid shelter
U
پناهگاه حمله هوائی
action station
U
پناهگاه ضد تک هوایی دشمن
sheltering
U
پناهگاه پناه بردن
shelter
U
پناهگاه پناه بردن
shelters
U
پناهگاه پناه بردن
hold
U
نگهداشتن پناهگاه گرفتن
gone away
U
رانده شده از پناهگاه
holds
U
نگهداشتن پناهگاه گرفتن
fire escape
U
خروجی اضطراری در مواقع اتش سوزی
scuttle
U
غرق کردن اضطراری ناو هبله
scuttles
U
غرق کردن اضطراری ناو هبله
scuttling
U
غرق کردن اضطراری ناو هبله
fire escapes
U
خروجی اضطراری در مواقع اتش سوزی
scuttled
U
غرق کردن اضطراری ناو هبله
cover
U
بوته زار پناهگاه شکار
coverings
U
بوته زار پناهگاه شکار
dugouts
U
پناهگاه کنار زمین بازیگران
cuddy
U
پناهگاه کوچک مسقف در قایق
covers
U
بوته زار پناهگاه شکار
dugout
U
پناهگاه کنار زمین بازیگران
institutionalization
U
نهادی شدن به پناهگاه سپردن
field expedient
U
روشهای اضطراری اخراجات در صحرا تدابیر صحرایی
to call 911
[American English]
U
تلفن اضطراری کردن
[به پلیس یا آتش نشانی]
on berth
U
ناوی که داخل پناهگاه یا بندرلنگرانداخته است
coves
U
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
erfuge
U
پناهگاه روی زمینی در وسط خیابان
cove
U
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
bomb proof
U
پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
emergency establishment
U
تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری
Emergeny exit .
U
پله های فرار ( درهای خروجی برای مواقع اضطراری )
hot site
U
یک مرکز کاملا" مجهزکامپیوتری که برای حالت اضطراری اماده است
wind shadow
U
منطقه اب نسبتا راکد در سمت پناهگاه قایق از باد
view halloo
U
فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
ejection seat
U
صندلی هواپیما که در مواقع اضطراری شخص را ازهواپیما بخارج پرتاب میکند
defense emergency
U
مواد مورد لزوم وحیاتی پدافندی وضعیت اضطراری دفاعی یا نظامی
tallyho
U
فریاد شکارچی هنگام دیدن روباه که از پناهگاه بیرون دویده
squawk may day
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت اضطراری بگذارید
intermediate contingency
U
قدرت موتور توربوشفت پایین تر از سطح اضطراری که معمولا برای مدت 03 دقیقه مجاز میباشد
aircraft arresting hook
U
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
presidential call
U
فرمان بسیج اعلام شده به وسیله رئیس جمهور بسیج اضطراری
transitory shelter
U
پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
emergency loading
U
بارگزاری فوق العاده بارگزاری اضطراری
urgency
U
فوتی بودن اضطراری بودن
dispersal lays
U
محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
emergency cryptosystem
U
سیستم رمز اضطراری سیستم رمز مخصوص موارداضطراری
emergency scramble
U
درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com