Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
He has vowed not to gamble again.
پشت دستش را داغ کرده که دیگه قمار نکند.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
quamdiu bene se gesserit
U
تا زمانیکه تخلفی نکند منظور برقرار کردن حق انتفاع است برای کسی به این شرط که تا از شروط عقدتخلف نکند تصرفش ادامه داشته باشد
scarf joint
U
جایی که دو سر تیر رانیم ونیم کرده با هم جفت کرده باشند
burgers
U
تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burger
U
تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
swiss steak
U
گوشت خرد کرده مخلوط با اردوچاشنی سرخ کرده
he received a broken hand
U
دستش شکست
catch
U
بازی دستش ده
I have a tooth abscess.
U
دندانم ماده کرده ( چرک کرده )
He has lost count.
U
حساب از دستش دررفته
his hand lack one finger
U
دستش یک انگشت ندارد
She never gets any gratitude .
U
دستش نمک ندارد
living from hand to mouth
<idiom>
U
دستش به دهانش می رسد
I clasped her hand warmly.
U
دستش را بگرمی می فشرم
a hand to mouth existence
<idiom>
U
دستش به دهانش می رسد
his hand want's two fingers
U
دستش دو انگشت ندارد
be caught out
<idiom>
U
دستش بر ملا می شود
She really gets me . She infuriates .
U
از دستش خیلی کوکم
he did his level best
U
انچه از دستش برامدکرد
I paid him back. in his own coin.
U
حقش را کف دستش گذاشتم
I ll pay him back in his own coin .
U
حقش را کف دستش خواهم گذارد
The people have got wise to him.
U
مردم دستش را خوانده اند
money burns a hole in his pocket
<idiom>
U
پول تو دستش بند نمی شود
butterfingers
U
کسی که چیز زود از دستش میافتد و میشکند
have one's hand full
U
کار مهمتر داشتن
[دستم یا دستش بند است]
heaven f.
U
خدا نکند
absit omen
U
خدا نکند
god defend
U
خدا نکند
God (Heaven) forbid!
U
خدا نکند !
Foxes when they cannot reach the grapes say they a.
<proverb>
U
روباه دستش به انگور نمى رسد مى گوید ترش است .
He wouldnt dare refuse.
U
سگ کیست که قبول نکند
polarity
U
و قطعه کار نکند
polarities
U
و قطعه کار نکند
He is not dead by any chance , is he ?
U
نکند مرده باشد ؟
malfunction
U
آنچه کامل کار نکند
malfunction
U
آنچه درست کار نکند
malfunctioned
U
آنچه کامل کار نکند
You are not pulling my leg , are you ?
U
نکند دار ؟ سر بسرم می گذار ؟
malfunctioning
U
آنچه خوب کار نکند
malfunctions
U
آنچه درست کار نکند
malfunctioned
U
آنچه درست کار نکند
malfunctions
U
آنچه کامل کار نکند
gambles
U
قمار
hazards
U
قمار
gambled
U
قمار
hazarding
U
قمار
hazarded
U
قمار
hazard
U
قمار
gambling
U
قمار
gamble
U
قمار
She wI'll be a loser if she refuses.
U
اگر قبول نکند از کیسه اش رفته
permissible velocity
U
حداکثر سرعت اب در یک کانال که ایجادفرایش نکند
inerrably
U
چنانکه هیچگاه خطا یا اشتباه نکند
Enough is enough!
<idiom>
U
بس کن دیگه!
crapped
U
نوعی قمار
gambling
U
قمار بازی
crapping
U
نوعی قمار
die
U
بخت قمار
crap
U
نوعی قمار
gaming
U
قمار بازی
gamble
U
قمار کردن
shell game
U
قمار با گردو
gambled
U
قمار کردن
gambles
U
قمار کردن
gamble away
U
قمار کردن
gambler
U
قمار باز
hazardously
U
بطور قمار
gaming house
U
قمار خانه
gamester
U
قمار باز
gamblers
U
قمار باز
game of chance
U
بازی قمار
gambling house
U
قمار خانه
proselte of the gate
U
کسی که به دین یهود درایدولی ختنه نکند
the eye is bigger than the belly
<proverb>
U
نعمت روی زمین پر نکند دیده تنگ
Until a man has shown humility he cannot attain gr.
<proverb>
U
آدم تا کوچکى نکند به بزرگى نمى رسد .
C'mon!
U
بیا دیگه!
To such an extent that…
U
تا حدی که دیگه ...
It is obvious enough . Well of course .
U
خب معلومه دیگه
So much the better.
U
دیگه بهتر
Next Saturday . This coming Saturday.
U
شنبه دیگه
still worse
U
دیگه بدتر
What is it now?
U
دیگه چه شده ؟
Come on!
U
بیا دیگه!
That's enough.
U
دیگه بس است.
Those who play with edged tools must expect to be .
<proverb>
U
کسى نه با وسائل تیز بازى مى کند باید انتظار بریده شدن دستش را داشته باشد .
roulette
U
اسباب قمار چرخان
stakeholder
U
نگهدارنده بانک در قمار
gambing and betting
U
قمار و شرط بندی
satellitic
U
وابسته به قمار سیارات
piker
U
قمار بازکم جرات
skin game
U
قمار از روی تقلب
one level address
U
تابعی که در حین اجرا تابع دیگر را صدا نکند
Whoever else that may object .
U
هر کس دیگه که اعتراض کند
I cant nor can anyone else .
U
نه من می توانم ونه کس دیگه
Do come!
U
خوب بیا دیگه!
Go ahead!
U
انجام بدهید دیگه!
He went for good.
U
رفت و دیگه نیامد
Just go!
U
بریم
[حرکت کن]
دیگه!
tombola
U
نوعی قمار شبیه لوتو
tombolas
U
نوعی قمار شبیه لوتو
craps
U
نوعی بازی قمار باطاس
gambled
U
شرط بندی کردن قمار
roulette
U
رولت بارولت قمار کردن
gambles
U
شرط بندی کردن قمار
gamble
U
شرط بندی کردن قمار
cardsharp
U
برگ زن قمار باز متقلب
back level
U
نمونه اولیه محصول که ممکن است توابعی را پشتیبانی نکند
trump card
<idiom>
U
استفاده از وسیله قدیمی اگر هیچ چیز دیگرکار نکند
You are a fine one to talk . You of all people have a nerve to talk .
U
تو یکی دیگه حرف نزن !
That's (just) the way things are.
U
موقعیت حالا دیگه اینطوریه.
He wont be back for another six months.
U
رفته که تا 6 ماه دیگه بر گردد
Come forward a little (little bit)more.
U
یک قدری دیگه بیا جلو
I must be going now.
U
الان دیگه باید بروم
Any fool knows that .
U
اینرا دیگه هرخری می داند
simply
<adv.>
<idiom>
U
حالا دیگه
[اصطلاح روزمره]
just
<adv.>
<idiom>
U
حالا دیگه
[اصطلاح روزمره]
faro
U
نوعی بازی قمار شبیه بانک
defaults
U
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
raker
U
تیری که پشت دیوار بطور مایل می بندند تادیوار سقوط نکند
defaulting
U
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaulted
U
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
default
U
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
for next loop
U
حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
I knocked off another 1000 tomans.
U
1000 تومان دیگه از قیمت زدم
Where is the mate ( companion ) of this glove ?
U
لنگه دیگه این دستکش کجاست ؟
This is treason, pure and simple.
U
خیانت که دیگه شاخ ودم ندارد
I shall be back this day month .
U
درست یک ماه دیگه برمی گردم
You wont catch me going to his house .
U
غلط می کنم دیگه به منزلش بروم
what have you
[ gone and]
done now!
U
حالا دیگه چه فوزولی
[شیطنتی]
کردی!
His political beliefs are old hat now .
U
عقاید سیاسی اش دیگه کهنه شده
Boys will be boys.
U
پسرها حالا دیگه اینطور هستند.
How come we dont see you more pften?
U
چطور دیگه زیاد تورانمی بینم ؟
Please give the other foot .
لنگه دیگه این کفش را بدهید.
That's just the way it is.
U
این حالا
[دیگه]
اینطوری است.
street betting
U
جرم قمار و شرط بندی درمعابر عمومی
gambled away
<adj.>
U
بوسیله قمار از دست داده
[اصطلاح روزمره]
holds
U
گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
hold
U
گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
That is all we needed!That caps ( beats ) all !
U
واقعا" همین یکی دیگه مانده بود !
It is money down the drain (gone to blazes).
U
این دیگه پول دور ریختن است
These coins are very hard to come by .
U
این سکه ها دیگه گیر نمی آیند
Enough already!
[American E]
U
دیگه اینقدر حرف نزن!
[اصطلاح روزمره]
This sort of talk is threadbare ( outmoded ) .
U
این حرفها دیگه کهنه شده است
in and in
U
مرتبا بطرف داخل یک نوع قمار چهار طاسی
stakes
U
شرط بندی مسابقه با پول روی میزدر قمار
staked
U
شرط بندی مسابقه با پول روی میزدر قمار
stake
U
شرط بندی مسابقه با پول روی میزدر قمار
to get
[lay]
[put]
your hands on somebody
<idiom>
U
کسی را گرفتن
[دستش به کسی رسیدن]
[اصطلاح روزمره]
The car is now in perfect running order .
U
اتوموبیل الان دیگه مرتب وخوب کارمی کند
second-guess someone
<idiom>
U
حدس اینکه یکی دیگه چه کاری انجام میداد
This jock that you told me is as old as Adams .
U
این لطیفه که گفتی خیلی دیگه کهنه است
defaulting
U
عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
defaulted
U
عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
default
U
عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
defaults
U
عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
gimmicks
U
اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود
gimmick
U
اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود
Enough already!
[American E]
U
کافیه دیگه!
[خسته شدم از این همه حرف]
[اصطلاح روزمره]
He has an itching palm .
U
دستش کج است ( اهل دزدی است )
stake
U
شرط بندی کردن شهرت خود رابخطر انداختن پول در قمار گذاشتن
staked
U
شرط بندی کردن شهرت خود رابخطر انداختن پول در قمار گذاشتن
stakes
U
شرط بندی کردن شهرت خود رابخطر انداختن پول در قمار گذاشتن
That's hardly going to make a difference now, is it !
<idiom>
U
این الان که دیگه فرقی نمی کنه
[تفاوتی نداره]
!
[اصطلاح روزمره]
virus
U
هر بار که فایل آسیب دیده اجرا میشود. ویروس میتواند داده را خراب کند , یک پیام نشان دهد یا کاری نکند
viruses
U
هر بار که فایل آسیب دیده اجرا میشود. ویروس میتواند داده را خراب کند , یک پیام نشان دهد یا کاری نکند
best gold
U
تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
collapse pressure
U
حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
apprenticeship
U
دوره کاراموزی در CL به هر نوع کاراموزی اطلاق میشود که ماجورنبوده یا اجرت ان از دو پاونددر هفته تجاوز نکند
apprenticeships
U
دوره کاراموزی در CL به هر نوع کاراموزی اطلاق میشود که ماجورنبوده یا اجرت ان از دو پاونددر هفته تجاوز نکند
to get ahold of somebody
[something]
[American English]
<idiom>
U
کسی
[چیزی ]
را گرفتن
[دستش به کسی یا چیزی رسیدن]
[اصطلاح روزمره]
My mind was elsewahere. My thouthts were wandering.
U
حواسم اینجا نبود ( حواسم جای دیگه بود )
She procrastinated until it was too late .
U
آنقدر دفع وقت (وقت کشی ) کرد که دیگه کار از کار گذشت
bouffant
U
پف کرده
gelid
U
یخ کرده
puffed out
<adj.>
U
پف کرده
puffy
<adj.>
U
پف کرده
tumid
<adj.>
U
پف کرده
bloat
U
پف کرده
infusion
U
دم کرده
infusions
U
دم کرده
off the trail
U
پی گم کرده
beastby
U
کرده
souffle
U
پف کرده
soufflTs
U
پف کرده
souffles
U
پف کرده
unconscious
U
غش کرده
turgid
<adj.>
U
پف کرده
i am 0 rials out of pocket
U
کرده ام
unconsciously
U
غش کرده
puff pastry
U
پف کرده
puffed
<adj.>
U
پف کرده
distent
U
ورم کرده
they have done their work
U
را کرده اند
tumid
U
اماس کرده
testate
U
وصیت کرده
smoothfaced
U
صاف کرده
warm infusion
U
چیز دم کرده
I have a flat
[tire]
.
U
من پنچر کرده ام.
enrooted
U
ریشه کرده
farcie
U
دلمه کرده
airless
U
گرفته یا دم کرده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com