English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (5354 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
registrant U پرسنل ثبت نام کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
commitment board U هیئت بررسی وضع پرسنل شرکت کننده در رزم کمیته تشخیص سلامت فکری افرادجنگی
releasing officer U افسر مسئول ترخیص کالاها افسر ترخیص کننده پرسنل
sending state U کشور اعزام کننده پرسنل
Other Matches
operating strenght U پرسنل حاضر به خدمت پرسنل موجود یکان
staffing guide U کتاب راهنمای پرسنل ستاد یاکتاب راهنمای انتخاب وتشکیل پرسنل ستادی
bureau of naval personnel U اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
staffs U پرسنل
staffed U پرسنل
personnel U پرسنل
staff U پرسنل
permanent party U پرسنل دایمی
personnel officer U افسر پرسنل
operating personnel U پرسنل فعال
intransit strenth U پرسنل سیال
all hands U کلیه پرسنل
crewed U پرسنل ناو
crewing U پرسنل ناو
complements U پرسنل سازمانی
complementing U پرسنل سازمانی
complemented U پرسنل سازمانی
complement U پرسنل سازمانی
adjutant general U دایره پرسنل
crew U پرسنل ناو
operations personal U پرسنل عملیات
crews U پرسنل ناو
turout U تجمع پرسنل
cadre U پرسنل پیمانی
trooped U پرسنل دار
cadres U پرسنل پیمانی
ship's company U پرسنل ناو
trooping U پرسنل دار
shipmate U پرسنل هم ناو
troop U پرسنل دار
ration method U روش تغذیه پرسنل
turout U جمع شدن پرسنل
staffs U پرسنل ستاد ستادی
administrative acceptees U پرسنل پذیرفته شده
lag rate U میزان کسری پرسنل
manpower cieling U سطح استعداد پرسنل
quarters U محل اسایشگاه پرسنل
regular U پرسنل کادر منظم
evacuees U پرسنل تخلیه شده
nonoperating strength U پرسنل غیر فعال
evacuee U پرسنل تخلیه شده
staff U پرسنل ستاد ستادی
regulars U پرسنل کادر منظم
military pay order U لیست حقوقی پرسنل
proceed time U زمان انتقال پرسنل
station complement U پرسنل ثابت یک پایگاه
service number U شماره خدمتی پرسنل
station complement U پرسنل خدماتی پایگاه
staffed U پرسنل ستاد ستادی
carreer personnel U پرسنل کادر ثابت
blinds U بدون دید مستقیم پرسنل
blinded U بدون دید مستقیم پرسنل
overhead personnel U پرسنل اضافی یا اضافه برسازمان
airman U پرسنل نیروی هوایی هوانورد
airmen U پرسنل نیروی هوایی هوانورد
enlisted personnel U پرسنل سرباز و درجه دار
safeguard U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
transport area U منطقه حمل و نقل پرسنل
replacement factor U ضریب جایگزینی پرسنل ووسایل
safeguards U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
debarkation net U تور پیاده شدن پرسنل
retrofit action U بهبودسازی وسایل وتجهیزات و پرسنل
release denial U جلوگیری از ترخیص پرسنل یاکالا
military pay order U جدول تغییرات حقوقی پرسنل
battlefield evacuation U تخلیه پرسنل اسیب دیده
reimbursable personnel U پرسنل حقوق بگیر نظامی
safeguarded U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguarding U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
debarkation net U پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
blind U بدون دید مستقیم پرسنل
administrative acceptees U پرسنل قبول شده از نظر اداری
air tropping U ترابری هوایی غیر تاکتیکی پرسنل
conus residents U پرسنل ارتشی مقیم قاره امریکا
station bill U لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
army deposit fund U سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
quarantining U اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantine U اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantined U اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantines U اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
constructive school credit U بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
stages U سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
stage U سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
regulating station U پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
triage U سیستم ارزیابی خدمات پزشکی و نیازهای درمانی پرسنل
escape line U مسیر نجات پرسنل درگیر در عملیات پنهانی وچریکی
rest and recuperation U عقب بردن پرسنل برای استراحت و تجدید قوا
manning level U درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
staged crews U پرسنل هوایی یا دریایی مستقر درپایگاههای مسیر ناو یاهواپیما
blockhouse U ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل
manning the rail U گماردن پرسنل به دور ناو یاوسیله برای انجام تشریفات
rail loading U سوار کردن بار یا پرسنل روی درزینهای راه اهن
bareboat charter U ضمانت نامه تضمین حرکت کشتی و پرداخت مخارج پرسنل ان
dispatch route U جاده تحت کنترل خودی درزمان مشخص مسیر اعزام پرسنل
salvage group U تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
technical escort U پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
transit area U منطقه ترانزیت یا پیاده وسوار کردن بار یا سوار کردن پرسنل
staging U سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
combined staff U ستاد مختلط ستاد متشکل از پرسنل نظامی چند کشور در عملیات
staging area U منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
complements U استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complementing U استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complemented U استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complement U استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
active status U وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
service records U سوابق خدمتی پرسنل خلاصه وضعیت خدمتی
air force personnel with the army U پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
manning table U جدول تعیین مشاغل جدول وفایف پرسنل
leave area U منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
holdees U پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
replacement demand U نیازمندیهای جایگزینی تقاضای جایگزینی پرسنل
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
location audit U تصدیق دقت تعیین محل هدف به وسیله رادار تصدیق محل سکنی پرسنل یامحل اجناس درانبار
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
allotment advice U پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
link lift vehicle U حمل و نقل بار و پرسنل به صورت یکپارچه حمل یکپارچه
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1confinement factor
1معنی lead lag compensator
4express, overexpression
1The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
2پن مرطوب کننده
2پن مرطوب کننده
1Oem
1روشنی خیره کننده صنعت
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com