English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
payment in full U پرداخت تمام
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
finish U تمام شدن پرداخت رنگ وروغن
finishes U تمام شدن پرداخت رنگ وروغن
Other Matches
progress payment U پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matt U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing U پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
usance U مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill U نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
droppage U کسری پرداخت کسر پرداخت
fates U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fate U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
beta software U نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
terminates U تمام شدن تمام کردن
terminate U تمام شدن تمام کردن
terminated U تمام شدن تمام کردن
tax evasion U عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
ransom U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransoms U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
due bill U در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
carnet U اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
claim for indemnification U ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
ability to pay principle of taxation U اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
lapped U یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lap U یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
subscribed U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
beneficial occupancy U اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
panoramas U تمام نما اینه تمام نما
full track U تمام شنی خودرو تمام شنی
panorama U تمام نما اینه تمام نما
dividend warrant U چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
refunded U پس پرداخت
payment U پرداخت
refunds U پس پرداخت
refunding U پس پرداخت
bleaching U پرداخت
payments U پرداخت
finishing U پرداخت
refund U پس پرداخت
discharging U پرداخت
glaze U پرداخت
discharge U پرداخت
discharges U پرداخت
pt U پرداخت
pay U پرداخت
paying U پرداخت
pays U پرداخت
settlements U پرداخت
glazes U پرداخت
disbursement U پرداخت
polishes U پرداخت
finishes U پرداخت
rendering U پرداخت
renderings U پرداخت
expenditure U پرداخت
remitment U پرداخت
finish U پرداخت
polish U پرداخت
settlement U پرداخت
defrayal U پرداخت
burnisher U پرداخت گر
lustreer U پرداخت
making good U پرداخت
refinishing U پرداخت
trim U پرداخت
glosser U پرداخت گر
furbisher U پرداخت گر
outlay U پرداخت
finishing touches U پرداخت
disbursing U پرداخت کردن
burnish U پرداخت کردن
disbursing U پرداخت خرج
disburses U پرداخت کردن
disburses U پرداخت خرج
disbursed U پرداخت کردن
disbursed U پرداخت خرج
tumble U پرداخت کردن
disburse U پرداخت خرج
smoothing plane U رنده پرداخت
spot cash U پرداخت نقدی
d. note U درخواست پرداخت
dishonouring U خودداری از پرداخت
dishonoured U خودداری از پرداخت
dishonour U خودداری از پرداخت
dishonours U خودداری از پرداخت
dishonors U خودداری از پرداخت
dishonoring U خودداری از پرداخت
dishonored U خودداری از پرداخت
finances U پرداخت هزینه
financed U پرداخت هزینه
finance U پرداخت هزینه
casual payment U پیش پرداخت
burnishes U پرداخت کردن
settlement terms U شرایط پرداخت
financing U پرداخت هزینه
overpayment U پرداخت اضافی
disburse U پرداخت کردن
date of maturity U موعد پرداخت
date of payment U موعد پرداخت
never-never U پرداخت قسطی
settlement U تسویه پرداخت
furbishing U پرداخت کردن
diamond polishing U پرداخت الماسی
furbishes U پرداخت کردن
furbished U پرداخت کردن
furbish U پرداخت کردن
reimbursements U پرداخت جبرانی
reimbursements U باز پرداخت
reimbursement U پرداخت جبرانی
reimbursement U باز پرداخت
bonuses U پرداخت اضافی
bonus U پرداخت اضافی
settlements U تصفیه پرداخت
settlements U تسویه پرداخت
planish U پرداخت کردن
unpolished U پرداخت نشده
demand for payment U تقاضای پرداخت
finisher U پرداخت کننده
final payment U پرداخت نهایی
terms of payment U شرایط پرداخت
the d. of a debt U پرداخت بدهی
liability U دیون پرداخت
liabilities U دیون پرداخت
deferred payment U پرداخت معوق
deferred payment U پرداخت اتی
to finish off U پرداخت کردن
buffer U پرداخت کردن
earnest money U پیش پرداخت
instalments U پرداخت قسطی
instalment U پرداخت قسطی
installments U پرداخت قسطی
settlement U تصفیه پرداخت
by payment U از طریق پرداخت
payable at sight U پرداخت دیداری
lump sum payment U پرداخت یکجا
lump sum payment U پرداخت نقدی
payment by instalments U پرداخت به اقساط
payment in advance U پیش پرداخت
payment in due cource U پرداخت به موقع
advance payment U پیش پرداخت
renditions U پرداخت تحویل
rendition U پرداخت تحویل
remittances U پرداخت تادیه
remittance U پرداخت تادیه
payment in full U پرداخت کامل
burnishing U پرداخت کاری
payment in kind U پرداخت جنسی
payees U پرداخت شونده
payable on demand U پرداخت عندالمطالبه
monthly payment U پرداخت ماهانه
payer U پرداخت کننده
subscription U تعهد پرداخت
subscriptions U تعهد پرداخت
pay off U پرداخت کردن
part payment U پرداخت اقساطی
on account payment U پیش پرداخت
non payment U عدم پرداخت
money back U تضمین پرداخت
unpaid U پرداخت نشده
paid U پرداخت شده
payee U پرداخت شونده
outstandingly U پرداخت نشده
outstanding U پرداخت نشده
indemnification U پرداخت غرامت
reimbursable U قابل پرداخت
remittable U قابل پرداخت
annual payment U پرداخت سالیانه
remittal U گذشت پرداخت
remitter U پرداخت کننده
payment in kind U پرداخت غیرنقدی
finishes U پرداخت کار
imprest U پیش پرداخت
average payment U پرداخت متوسط
finish U پرداخت کار
back freigt U پرداخت کرایه
scours U پرداخت کردن
scoured U پرداخت کردن
scour U پرداخت کردن
tumbles U پرداخت کردن
bilk U گذاشتن از پرداخت
punctual payment U پرداخت در سر وعده
prompt payment U پرداخت فوری
payment stopped U توقف پرداخت
payment terms U شرایط پرداخت
advice note U دستورپیش پرداخت
interim financing U پرداخت موقت
payor U پرداخت کننده
period of grace U مهلت پرداخت
planishing tool U ابزار پرداخت
pre paid U پیش پرداخت
lustre U صیقل پرداخت
pre payment U پیش پرداخت
prepayment U پیش پرداخت
payment by installments U پرداخت قسطی
installment payment U پرداخت قسطی
prest U پیش پرداخت
progress payments U پرداخت تدریجی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com