English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
vacation camp [American E] U پایگاه تابستانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
aestival U تابستانی ناخوشی تابستانی
aggregate U تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
aggregates U تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
queried U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
query U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
querying U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
queries U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
roll back U کاریک برنامه کاربردی پایگاه داده ها برای توقف تراکنش و برگشت پایگاه داده ها به وضعیت قبلی
estival U تابستانی
summer U تابستانی
summers U تابستانی
aestivation U رخوت تابستانی
summer school U کلاس تابستانی
summer schools U مدرسه تابستانی
summer schools U کلاس تابستانی
zucchini U کدوی تابستانی
estival U ناخوشی تابستانی
summer school U مدرسه تابستانی
daylight saving time U ساعت تابستانی
summer pudding U پودینگ تابستانی
summer solstic U انقلاب تابستانی
summer house U خانه تابستانی
gazeboo U عمارت تابستانی
summer solstice U انقلاب تابستانی
cocozelle U کدوی قلیانی تابستانی
summery U شبیه تابستان تابستانی
kiosk U خانه تابستانی دکه
kiosks U خانه تابستانی دکه
dry skiing U تمرینات تابستانی اسکی درسالن
summer bed of a river U بستر تابستانی رودخانه مسیل
summer draft U سطح بار امن تابستانی
summer draft U خط ارتفاع بار تابستانی کشتی
station list U فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
deployment operating base U پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
privacy U قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
languages U زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
language U زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
gazebo U عمارت تابستانی که چشم اندازخوبی داشته باشد
sql U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود
structures U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structure U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structuring U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
dense index U اندیس پایگاه داده حاوی آدرس یا ورودی برای هر موضوع یا ورودی در پایگاه داده
queried U زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
querying U زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queries U زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
query U زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
QBE U زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
aestivate U رخوت تابستانی داشتن تابستان را بحال رخوت گذراندن
sited U پایگاه
post- U پایگاه
campound U پایگاه
aboard U در پایگاه
stations U پایگاه
post U پایگاه
site U پایگاه
stationed U پایگاه
station U پایگاه
posted U پایگاه
platforms U پایگاه
lodgment or lodge U پایگاه
platform U پایگاه
sites U پایگاه
posts U پایگاه
status U پایگاه
outposts U پایگاه مرزی
data bank U پایگاه داده
space station U پایگاه فضایی
air base U پایگاه هوایی
air bases U پایگاه هوایی
data banks U پایگاه داده
data bank U پایگاه داده ها
outpost U پایگاه مرزی
defense base U پایگاه دفاعی
space stations U پایگاه فضایی
data banks U پایگاه داده ها
battle station U پایگاه جنگی
encampment U اردو پایگاه
filbert base U پایگاه فریبنده
filbert base U پایگاه دروغین
hardened site U پایگاه مقاوم
height of site U ارتفاع پایگاه
home port U پایگاه اصلی
home port U پایگاه مادر
knowledge base U پایگاه معلومات
knowledge base U پایگاه دانش
knowledge base U پایگاه اگاهی
landing site U پایگاه فرود
spaceport U پایگاه فضایی
naval base U پایگاه دریایی
naval station U پایگاه دریایی
professional status U پایگاه حرفهای
social status U پایگاه اجتماعی
defense base U پایگاه پدافندی
data base U پایگاه داده ها
encampments U اردو پایگاه
achieved status U پایگاه اکتسابی
advance base U پایگاه جلو
air force base U پایگاه هوایی
automatic take U تغییر پایگاه
base camp U پایگاه مبنا
base command U فرماندهی پایگاه
base defense U پدافند از پایگاه
base defense U پدافند پایگاه
base development U تهیه پایگاه
base development U ساختن پایگاه
base map U نقشه پایگاه
base of operations U پایگاه عملیات
battle station U پایگاه رزمی
class status U پایگاه طبقهای
space platform U پایگاه فضایی
database U پایگاه داده ها
databases U پایگاه داده ها
database structure U ساختار پایگاه داده ها
database management U مدیریت پایگاه داده ها
outpost U پایگاه نفوذی شطرنج
outposts U پایگاه نفوذی شطرنج
database disign U طرح پایگاه داده ها
commodore U فرمانده پایگاه هوایی
commodores U فرمانده پایگاه هوایی
dinger U دویدن به پایگاه اصلی
distributed data base U پایگاه داده توزیعی
exhaustive search U جستجو هر رکورد در پایگاه
relational database U پایگاه داده رابطهای
data base specialist U متخصص پایگاه داده
naval auxiliary U پایگاه لجستیکی دریایی
hardware platform U پایگاه سخت افزار
hard missile base U پایگاه مستحکم موشک
floating base U پایگاه شناور دریایی
fleet operating base U پایگاه عملیاتی ناوگان
fire support base U پایگاه پشتیبانی اتش
data base manager U مدیر پایگاه داده
data base management U مدیریت پایگاه داده
air beacon U برج مراقبت پایگاه
air force base U پایگاه نیروی هوایی
army base U پایگاه نیروی زمینی
bare base U پایگاه اشغال نشده
bare base U پایگاه اماده نشده
computerized data base U پایگاه دادههای کامپیوتری
corners U طرفین پایگاه اصلی
corner U طرفین پایگاه اصلی
base running U دویدن بسوی پایگاه
data base administrator U مسئول پایگاه داده ها
data base management U مدیریت پایگاه داده ها
data base environment U محیط پایگاه داده
active database U پایگاه دادههای فعال
citadels U پایگاه مستحکم ارگ
advanced landing field U پایگاه فرود مقدم
advanced landing field U پایگاه هوایی مقدم
citadel U پایگاه مستحکم ارگ
data base analyst U تحلیل گر پایگاه داده
circuit clout U یک امتیاز با دویدن به پایگاه
footholds U جای ثابت پایگاه
station complement U پرسنل ثابت یک پایگاه
station complement U پرسنل خدماتی پایگاه
entry U در پایگاه دادههای یا کتابخانه
cornering U طرفین پایگاه اصلی
bridgeheads U پایگاه درکنار دریا
bridgehead U پایگاه درکنار دریا
framework U مدیریت پایگاه داده
foothold U جای ثابت پایگاه
socioeconomic status U پایگاه اجتماعی- اقتصادی
frameworks U مدیریت پایگاه داده
on line database U پایگاه داده درون خطی
database management program U برنامه مدیریت پایگاه داده ها
database management system U سیستم مدیریت پایگاه داده سیستم مدیریت پایگاه داده ها
hit U جستجوی موفق در پایگاه داده
collections U و مرتب کردن در پایگاه داده
bring in U امتیاز بدست اوردن در پایگاه
very large data base U پایگاه داده بسیار بزرگ
data base management system U سیستم مدیریت پایگاه داده ها
batter's box U محوطه مستطیل نزدیک پایگاه
advance base U پایگاه مقدم صحنه عملیات
base of operations U پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
crowd the plate U نزدیک به پایگاه اصلی قرارگرفتن
hits U جستجوی موفق در پایگاه داده
connects U ضربه موفق در پایگاه دوم
connect U ضربه موفق در پایگاه دوم
hitting U جستجوی موفق در پایگاه داده
collection U و مرتب کردن در پایگاه داده
relational database management U مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
base loading U بارگیری انجام شده در پایگاه
basic relay post U پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
alternate escort operating base U پایگاه عملیاتی یدکی یگانهای پاسور
beachheads U پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
beachhead U پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
record oriented database management U برنامه مدیریت پایگاه دادههای رکوردی
database U روش سازماندهی و ایجاد پایگاه داده ها
table oriented database management progr U برنامه مدیریت پایگاه دادههای جدولی
alternate U کلید غیراصلی در فایل پایگاه داده ها
alternates U کلید غیراصلی در فایل پایگاه داده ها
rdbms U سیستم مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
alternated U کلید غیراصلی در فایل پایگاه داده ها
base on halls U گرفتن امتیاز با رسیدن به پایگاه نخست
base runner U توپزنی که در پایگاه است یابسوی ان می رود
databases U روش سازماندهی و ایجاد پایگاه داده ها
emplacement U پایگاه مستقر کردن کار گذاشتن
database driver U برنامه راه انداز پایگاه داده
relational data menagement system U سیستم مدیریت پایگاه داده رابطهای
flat fuiile database management program U برنامه مدیریت پایگاه دادههای تک فایل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com