Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
viola d'amore
U
ویولون دارای 7 سیم زهی و 7 تار سیمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wire cloth
U
تور سیمی پارچه سیمی پرده سیمی
wired glass
U
شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
wire glass
U
شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
non rotating wire rope
U
طناب سیمی یک سو با مغزی طناب سیمی نپیچ
string bass
U
ویولون سل بم
cello
U
ویولون سل
panduriform
U
شبیه ویولون
fiddlestick
U
ارشه ویولون
fiddlers
U
ویولون زن مزدور
fiddleback
U
شبیه ویولون
crowder
U
ویولون زن مزدور
to play first f.
U
ویولون اول
fiddler
U
ویولون زن مزدور
to taught violin
U
مشق ویولون دادن
tweedle
U
صدای ویولون یا کمانچه
pandurate
U
شبیه ویولون محدب الطرفین
kit or kit violon
U
ویولون کوچکی که پیشترهااموزگاران رقص می نواختند
Theres many a good tune played on an old fiddle.
<proverb>
U
یک ویولون قدیمى قطعات خوب بسیارى مى تواند بنوازد .
wiry
U
سیمی
stringed
U
سیمی
tightwire
U
طناب سیمی
open wire line
U
خط سیمی لخت
open wire line
U
خط سیمی هوایی
greyhound
U
غربال سیمی
three wire system
U
دستگاه سه سیمی
three wire generator
U
دینام سه سیمی
lang's lay wire rope
U
طناب سیمی یک سو
greyhounds
U
غربال سیمی
backstop
U
حصار سیمی
wire drag
U
لاروب سیمی
cable
U
طناب سیمی
wire beater
همزن سیمی
stringed instruments
U
سازهای سیمی
wire rope
U
طناب سیمی
wire core
U
مغزی سیمی
wire netting
U
تور سیمی
wire ropes
U
طنابهای سیمی
cabled
U
طناب سیمی
wirework
U
کارهای سیمی
wire gauze
U
توری سیمی
netting
U
شبکه سیمی
wire hinge
U
لولای سیمی
netting
U
تور سیمی
hawsers
U
طناب سیمی
hawser
U
طناب سیمی
wire netting
U
بافت توری سیمی
griddles
U
غربال سیمی کارگران
griddle
U
غربال سیمی کارگران
beach matting
U
تور سیمی ساحلی
phantom circuit
U
مدار چهار سیمی
phantomed cable
U
کابل چهار سیمی
quadded cable
U
کابل چهار سیمی
plated wire memory
U
حافظه سیمی اندوده
sarrated wire rope
U
طناب سیمی دندانهای
magnetic wire recording
U
ضبط صوت سیمی
screened
U
تور سیمی نصب کردن
screening, screenings
U
تور سیمی نصب کردن
string band
U
دسته موزیک سازهای سیمی
screen
U
تور سیمی نصب کردن
screens
U
تور سیمی نصب کردن
phantoplex telegraphy
U
تلگراف چهار سیمی مرکب
screens
U
تور سیمی پنجره توری دار
cords
U
سیمی که وسیله را به سوکت وصل میکند
cord
U
سیمی که وسیله را به سوکت وصل میکند
omnibus wire
U
سیمی که همگی جریان الکتریک از ان می گذرد
screened
U
تور سیمی پنجره توری دار
screening, screenings
U
تور سیمی پنجره توری دار
screen
U
تور سیمی پنجره توری دار
acoustic screen
تور سیمی قابل نفوذ صدا در میکروفن
headstay
U
سیمی که دکل را بسمت جلوقایق نگاه میدارد
trommel
U
غربال سیمی استوانه شکلی مخصوص سنگ معدن
cable suspension bridge
U
پلی که از رشتههای سیمی بهم تابیده درست شده باشد
staple
U
سوزن
[حرف ]
یو شکل
[برای محکم کردن سیمی به دیوار]
rope chaff
U
وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار که با طناب سیمی درست میشود
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
DC
U
روش ارتباط با استفاده از باسهای روی یک مدار سیمی مثل سیستم تلگراف
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
screens
U
تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screen
U
تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screening, screenings
U
تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screened
U
تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
the wind drowned the strigs
U
سازهای بادی صدای سازهای سیمی را خفه میکند
Faraday cage
U
صفحه فلزی یا سیمی متصل به زمین که وسایل حساس را کامل حفظ میکند به طوری که هیچ واسط ی از جریان الکترومغناطیسی ایجاد نشود
idiomorphic
U
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
wire matrix printer
U
یک چاپگر برخوردی که علائم ماتریس نقطهای را در هربار علامت با فشردن انتهای سیم معینی بر روی نوارمرکبی و کاغذ چاپ میکند چاپگر ماتریسی سیمی
isotropic solutions
U
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped
U
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Indo-persian rug
U
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous
U
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic
U
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored
U
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
winy
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl
U
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
pad
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
footy
U
دارای پا
three legged
U
دارای سه پا
glochidiate
U
دارای مو
fraught with
U
دارای
odoriferous
U
دارای بو
iodic
U
دارای ید
three-legged
U
دارای سه پا
trilinear
U
دارای سه خط
bilabiate
U
دارای دو لب
multifid
U
دارای چندشکاف
twofold
U
دارای دو چیز
muciferous
U
دارای مخاط
monometallic
U
دارای یک فلز
prerogative
U
دارای حق ویژه
melodic
U
دارای ملودی
prerogatives
U
دارای حق ویژه
monopetalous
U
دارای یک گلبرگ
multiflorous
U
دارای بیش از سه گل
melodious
U
دارای ملودی
myrrhy
U
دارای بوی مر
splashing
U
دارای ترشح
splashes
U
دارای ترشح
nitrous
U
دارای شوره
multilineal
U
دارای چندین خط
splash
U
دارای ترشح
overbusy
U
دارای کارزیاد
formal
U
دارای فکر
synonymous
U
دارای تشابه
salaried
U
دارای حقوق
of that ilk
U
دارای همان جا
myrrhic
U
دارای بوی مر
legitimate
U
دارای حق مشروع
splashy
U
دارای ترشح
spirituous
U
دارای الکل
spiriferous
U
دارای عضومارپیچی
sonant
U
دارای اهنگ
rifled
U
دارای خان
social minded
U
دارای افکاراجتماعی
silicifoeous
U
دارای در کوهی
shoaly
U
دارای جاهای کم اب
shelterer
U
دارای حفاظ
sexagenary
U
دارای سن 06 تا96
self abnegating
U
دارای کف نفس
sabulous
U
دارای شن ریزه
rugose
U
دارای رکه
short-range
U
دارای برد کم
short range
U
دارای برد کم
legitimated
U
دارای حق مشروع
legitimates
U
دارای حق مشروع
legitimating
U
دارای حق مشروع
rectilinear
U
دارای مسیرمستقیم
flabby
U
دارای عضلات شل
sulfureous
U
دارای گوگرد
strontic
U
دارای استرونیوم
straight line
U
دارای خط مستقیم
stannous
U
دارای قلع
equivocal
U
دارای دومعنی
stannic
U
دارای قلع
backed
U
دارای پشت
staminate
U
دارای جرثومه نر
stilted
U
دارای چوب پا
reversioner
U
دارای حق رجوع
deadbeat
U
دارای سکون
deadbeats
U
دارای سکون
portentous
U
دارای فال بد
pinnular
U
دارای بالچه
pinnular
U
دارای برگچه
pileate
U
دارای کلاهک
petiolated
U
دارای دمگل
petiolate
U
دارای دمگل
energetic
U
دارای انرژی
pulsatile
U
دارای تپش
pelliculate
U
دارای پوسته
papillose
U
دارای برامدگی
palmy
U
دارای نخل
plumose
U
دارای دسته پر
polygamous
U
دارای چند زن
reboant
U
دارای واکنش
rattly
U
دارای صدای تق تق
rarely beautiful
U
دارای زیبائی
quartziferous
U
دارای در کوهی
pulsant
U
دارای تپش
pseudonymous
U
دارای تخلص
primiparous
U
دارای یک اولاد
primipara
U
دارای یک اولاد
prerogatived
U
دارای حق ویژه
floaty
U
دارای اب نشین کم
preemptor
U
دارای حق شفعه
pre emptive
U
دارای حق شفعه
weighted
U
دارای وزن
synonymous
U
دارای ترادف
amphibolic
U
دارای دو معنی
bimorphemic
U
دارای دوشکل
bimotored
U
دارای دوموتور
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com