Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
demolition
U
ویران سازی انهدام
demolitions
U
ویران سازی انهدام
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hunnish
U
دارای خوی ویران سازی و غارت گری
destruction
U
انهدام
stramash
U
انهدام
disposal
U
انهدام
destroy
U
انهدام
extermination
U
انهدام
destroying
U
انهدام
destruct
U
انهدام
destroys
U
انهدام
extinguishment
U
انهدام
devastation
U
انهدام
survivals
U
رهایی از انهدام
subversion
U
انهدام تخریب
survival
U
رهایی از انهدام
exterminative
U
انهدام کننده
destruction
U
اتلاف انهدام
bacteriolysis
U
انهدام باکتری
extinction
U
اعدام انهدام
destructibility
U
قابلیت انهدام
destructible
U
انهدام پذیر
probability of kill
U
احتمال انهدام
exterminable
U
نابودساختنی قابل انهدام
exterminative
U
مایه انهدام یا انقراض
disposable end item
U
اماد یا اقلام قابل انهدام
exterminatory
U
اسباب نابودی مایه انهدام یا انقراض نابودسازنده
cryptocustodian
U
مسئول نگهداری یا کار کردن یا انهدام وسایل رمز
disposal
U
انهدام اسناد و مدارک یا وسایل مصرف واگذار کردن
rectification
U
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
wastery
U
ویران
subversives
U
ویران
wastry
U
ویران
blasted
[uninhabitable]
<adj.>
U
ویران
desolator
U
ویران گر
barren
<adj.>
U
ویران
ravager
U
ویران گر
ruinous
U
ویران
desolater
U
ویران گر
galley west
U
ویران
bleak
<adj.>
U
ویران
in a ruined condition
U
ویران
ruined
U
ویران
deserted
<adj.>
U
ویران
desolate
<adj.>
U
ویران
dilapidated
U
ویران
subversive
U
ویران
ravage
U
ویران کردن
raze
U
ویران کردن
to lie in ruin
U
ویران بودن
tear down
<idiom>
U
ویران کردن
to lay in ruin
U
ویران کردن
ravaged
U
ویران کردن
harrier
U
ویران کننده
do in
<idiom>
U
ویران کردن
give way
<idiom>
U
ویران شدن
rubble
U
ویران کردن
eat away
<idiom>
U
ویران کردن
ravages
U
ویران کردن
ruinate
U
ویران کردن
ravaging
U
ویران کردن
wrack
U
ویران شدن
harried
U
ویران کردن
devastate
U
ویران کردن
razing
U
ویران کردن
devastates
U
ویران کردن
throwing
U
ویران کردن
demolish
U
ویران کردن
demolished
U
ویران کردن
throw
U
ویران کردن
demolishing
U
ویران کردن
demolishes
U
ویران کردن
devastator
U
ویران کننده
desolate
U
ویران کردن
lay waste
U
ویران کردن
to pull down
U
ویران کردن
throws
U
ویران کردن
razed
U
ویران کردن
harries
U
ویران کردن
havoc
U
ویران کردن
gaunt
U
ویران کردن
to make havoc of
U
ویران کردن
to fall to decay
U
ویران شدن
harry
U
ویران کردن
make havoc with
U
ویران کردن
harrying
U
ویران کردن
razes
U
ویران کردن
to play havoc among
U
ویران کردن
ravage
U
ویران یا غارت کردن
fall
U
افتادن ویران شدن
ravaged
U
ویران یا غارت کردن
to be toast
[American E]
<idiom>
U
ویران شدن
[کسی]
raze or rase
U
پاک ویران کردن
ravaging
U
ویران یا غارت کردن
desolately
U
بطور ویران یا پریشان
foredo
U
کشتن ویران ساختن
to lay waste
U
ویران یا غارت کردن
fordo
U
کشتن ویران ساختن
ravages
U
ویران یا غارت کردن
unbuild
U
بکلی ویران کردن
knockout
U
ویران کردن ضربت قاطع
destroys
U
ویران کردن نابود ساختن
knockouts
U
ویران کردن ضربت قاطع
destroying
U
ویران کردن نابود ساختن
destroy
U
ویران کردن نابود ساختن
utterly tuined
U
یکسر ویران پاک خراب
done for
<idiom>
U
ویران کردن ،به حالت نزار درآمدن
vandalising
U
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalized
U
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalizes
U
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalizing
U
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalize
U
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
drop by the wayside
<idiom>
U
قبل از اتمام کار ،ویران شدن
vandalises
U
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalised
U
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
iconoclastic
U
مبنی بر بت شکنی یا شمایل ویران کنی
calculating
U
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
U
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
wreck
U
کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
wrecking
U
کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
wrecks
U
کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
jagger
U
الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant
U
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
pre-treatment
U
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
U
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
formularization
U
کوتاه سازی ضابطه سازی
ouster
U
بی بهره سازی محروم سازی
frustration
U
خنثی سازی محروم سازی
subjugation
U
مقهور سازی مطیع سازی
imagery
U
مجسمه سازی شبیه سازی
irritancy
U
پوچ سازی باطل سازی
frustrations
U
خنثی سازی محروم سازی
erasable
U
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saves
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression
U
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sorted
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hitting
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
to tumble in ruin
U
خراب شدن ویران شدن فرو ریختن
electronic
U
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
Indeo
U
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump
U
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
externals
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
pavement
U
کف سازی
bridge building
U
پل سازی
individualizes
U
تک سازی
pavements
U
کف سازی
flection
U
خم سازی
flooring
U
کف سازی
truncation
U
بی سر سازی
local anasthesia
U
سر سازی
individuation
U
تک سازی
idolization
U
بت سازی
individualizing
U
تک سازی
repk lection
U
پر سازی
compaction
U
تو پر سازی
deflexion
U
خم سازی
retortion
U
کج سازی
retortion
U
خم سازی
individualization
U
تک سازی
individualised
U
تک سازی
individualises
U
تک سازی
padding
U
له سازی
individualising
U
تک سازی
individualize
U
تک سازی
individualized
U
تک سازی
bridgework
U
پل سازی
stylization
U
مد سازی
dwelling construction
U
اپارتمان سازی
enthralment
U
بنده سازی
industrialization
U
صنعتی سازی
dwelling construction
U
خانه سازی
equality gate
U
برابر سازی
insulate
U
عایق سازی
duplexing
U
مضاعف سازی
eversion
U
واژگون سازی
nationalization
U
ملی سازی
emulsification
U
امولسیون سازی
insulates
U
عایق سازی
neutralization
U
بی اثر سازی
neutralization
U
خنثی سازی
insulating
U
عایق سازی
elution
U
پاکیزه سازی
pacification
U
ارام سازی
exclusion
U
محروم سازی
fading
U
محو سازی
enrichment
U
غنی سازی
emulation
U
نمونه سازی
humanization
U
مردمی سازی
evisceration
U
تهی سازی
simulations
U
فاهر سازی
notification
U
اگاه سازی
relocation
U
جابجا سازی
immortalization
U
جاوید سازی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com