English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
deflecting voltage U ولتاژ منحرف کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
voltage regulator U تنظیم کننده ولتاژ نافم ولتاژ
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
diversionary U منحرف کننده
divertive U منحرف کننده
divertor switch U کلید منحرف کننده
deflector plates U صفحههای منحرف کننده
deflecting electrode U صفحه منحرف کننده
deflecting electrode U الکترد منحرف کننده
diversionary attack U تک منحرف کننده توجه دشمن
perversive U گمراه کننده منحرف سازنده
magnetic deflection field U میدان منحرف کننده مغناطیسی
baffling U منحرف کننده جریان سیال
baffles U منحرف کننده جریان سیال
baffled U منحرف کننده جریان سیال
baffle U منحرف کننده جریان سیال
voltage doubler U دو برابر کننده ولتاژ
voltage amplifier U تقویت کننده ولتاژ
voltage regulator U تنظیم کننده ولتاژ
voltage limiter U محدود کننده ولتاژ
inductor voltage U ولتاژ تحریک کننده
spoiler U تیم بدون شانس دستگاه منحرف کننده هوا در اتومبیل
mains voltage stabilizer U تثبیت کننده ولتاژ شبکه
carbon pile voltage regulator U تنظیم کننده ولتاژ زغالی
line drop compensator U تنظیم کننده یا رگولاتور ولتاژ
induction regulator U تنظیم کننده ولتاژ القائی
fault voltage circuit breaker U کلید قطع کننده ولتاژ عیب
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
line voltage U ولتاژ خطی ولتاژ زنجیرشده ولتاژ خط
deviates U منحرف شدن منحرف ساختن انحراف
deviated U منحرف شدن منحرف ساختن انحراف
deviating U منحرف شدن منحرف ساختن انحراف
deviate U منحرف شدن منحرف ساختن انحراف
diversionary landing U فرود انحرافی برای اغفال دشمن فرود منحرف کننده
unipolar U که پاس ولتاژ مثبت و ولتاژ صفر با اعداد دودویی نشان داده می شوند
transmission U که پاس ولتاژ و ولتاژ صفر توسط اعداد دو دویی نشان داده می شوند
transmissions U که پاس ولتاژ و ولتاژ صفر توسط اعداد دو دویی نشان داده می شوند
positive true logic U یک سیستم منطقی که در ان ولتاژ کم بیانگر بیت صفر وولتاژ بالا بیان کننده بیت یک میباشد
non return to zero U سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
surged U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surge U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surges U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
voltage balance U موازنه ولتاژ تعادل ولتاژ
electrically U قطعه حافظه فقط خواندنی که مختوای آن با اعمال ولتاژ خاص به سوزن نوشتن فایل برنامه ریزی است و توسط نور یا ولتاژ مخصوص قابل پاک شدن است
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
positive U سیسم منط قی که در آن یک منط قی با سطح ولتاژ مثبت و صفر منط قی با سطح ولتاژ صفر یا منفی نشان داده میشود
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
deviate U منحرف
deviates U منحرف
aberrant U منحرف
lost U منحرف
deviating U منحرف
deviated U منحرف
deviants U منحرف
perverts U منحرف
deviant U منحرف
pervert U منحرف
hell bent U منحرف
perverted U منحرف
hell-bent U منحرف
digressional U منحرف
amiss U منحرف
awry U منحرف
astray U منحرف
deviator U منحرف
perverting U منحرف
perverse U منحرف
bend U منحرف کردن
diverted U منحرف شدن
perversity U منحرف بودن
swerves U منحرف شدن
swerves U منحرف کردن
swerved U منحرف کردن
to step aside U منحرف شدن
pay off U منحرف شدن
divert U منحرف کردن
divert U منحرف شدن
diverted U منحرف کردن
swerve U منحرف شدن
swerve U منحرف کردن
diverts U منحرف کردن
swerved U منحرف شدن
diverts U منحرف شدن
swerving U منحرف شدن
swerving U منحرف کردن
averted U منحرف کردن
averting U منحرف کردن
pervert U منحرف کردن
averts U منحرف کردن
deviate U منحرف شدن
digress U منحرف شدن
perverting U منحرف کردن
digressing U منحرف شدن
step aside U منحرف شدن
avert U منحرف کردن
deviated U منحرف شدن
deviating U منحرف شدن
astray U منحرف بیراه
digressed U منحرف شدن
hell bent U منحرف شده
hell-bent U منحرف شده
deviates U منحرف شدن
perverts U منحرف کردن
deflects U منحرف کردن
errant U منحرف بدنام
excurse U منحرف شدن
deflects U منحرف شدن
intervert U منحرف کردن
deflect U منحرف کردن
deflect U منحرف شدن
wring U منحرف کردن
digressively U بطور منحرف
wringing U منحرف کردن
wrings U منحرف کردن
fall off U منحرف شدن
deflected U منحرف شدن
deviator U منحرف شونده
curve U کم کم منحرف شدن
curves U کم کم منحرف شدن
curving U کم کم منحرف شدن
digresses U منحرف شدن
draw off U منحرف کردن
deflecting U منحرف کردن
call off U منحرف کردن
deflected U منحرف کردن
deflecting U منحرف شدن
skew U منحرف کج نگاه کردن
back slide U منحرف شدن از مسیر
oblique U غیر مستقیم منحرف
twisty U پیچ دار منحرف
skewing U منحرف کج نگاه کردن
distracts U منحرف کردن توجه
skews U منحرف کج نگاه کردن
to divert [British E] / detour [American E] [the] traffic U منحرف کردن ترافیک
to call off U منحرف یامنصرف کردن
to put off the scent U ازجاده منحرف کردن
antevert U به جلو منحرف کردن
detours U خط سیر را منحرف کردن
distract U منحرف کردن توجه
detour U خط سیر را منحرف کردن
devious U غیر مستقیم منحرف
indivertible U انحراف نا پذیر منحرف نکردنی
jump U تغییرمسیر دادن و منحرف شدن
wandered U اواره بودن منحرف شدن
wanders U اواره بودن منحرف شدن
sidetracked U از امر اصلی منحرف شدن
wander U اواره بودن منحرف شدن
sidetrack U از امر اصلی منحرف شدن
slipped U سرخوردن منحرف شدن از مسیر
slip U سرخوردن منحرف شدن از مسیر
jumped U تغییرمسیر دادن و منحرف شدن
falloff U متوجه بودن منحرف شدن
incorruptible U فساد نا پذیر منحرف نشدنی
yaw U ازمسیر خود منحرف شدن
jumps U تغییرمسیر دادن و منحرف شدن
yawed U ازمسیر خود منحرف شدن
warp U منحرف کردن تاب برداشتن
warped U منحرف کردن تاب برداشتن
slips U سرخوردن منحرف شدن از مسیر
warps U منحرف کردن تاب برداشتن
extravagate U ازحداعتدال بیرون رفتن منحرف شدن
bolts U فرار یا منحرف شدن اسب ازمسیر
bolted U فرار یا منحرف شدن اسب ازمسیر
bolting U فرار یا منحرف شدن اسب ازمسیر
bolt U فرار یا منحرف شدن اسب ازمسیر
to veer off the street U از جاده منحرف شدن [ترا فیک]
sympodium U منحرف شونده یا ممتد درجهت محوری
shunts U ترن را بخط دیگری انداختن منحرف کردن
shunt U ترن را بخط دیگری انداختن منحرف کردن
shunted U ترن را بخط دیگری انداختن منحرف کردن
angle block U سد راه شدن از کنار برای منحرف کردن حریف
borrows U مسافتی که گوی روی چمن نرم منحرف میشود
borrow U مسافتی که گوی روی چمن نرم منحرف میشود
borrowed U مسافتی که گوی روی چمن نرم منحرف میشود
voltages U ولتاژ
potential U ولتاژ
alternating voltage U ولتاژ C.A
voltage U ولتاژ
line voltage U ولتاژ خط
total voltage U ولتاژ کل
electric tension U ولتاژ
voltage stabilization U تثبیت ولتاژ
delay action voltage U ولتاژ تاخیری
voltage to ground U ولتاژ زمین
voltage source U منبع ولتاژ
voltage peak U پیک ولتاژ
voltage pulse U پالس ولتاژ
voltage ratio U نسبت ولتاژ
voltage regulation U تنظیم ولتاژ
transformer voltage U ولتاژ ترانسفورماتور
voltage regulator U نافم ولتاژ
interference vcoltage U ولتاژ پارازیت
voltage relay U رله ولتاژ
voltage stability U ثبات ولتاژ
deionization voltage U ولتاژ دیونیزاسیون
voltage gradient U گرادیان ولتاژ
bias U ولتاژ بایاس
zener voltage U ولتاژ زنر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com