English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mammoth task U وظیفه خیلی بزرگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
whacking U خیلی بزرگ
whopping U خیلی بزرگ
high U خیلی بزرگ
whackings U خیلی بزرگ
highest U خیلی بزرگ
highs U خیلی بزرگ
huge mistake U اشتباه خیلی بزرگ
huge blunder U اشتباه خیلی بزرگ
Grandmother is a dear old thing . U مادر بزرگ خیلی نازومامانی است
much U خیلی بزرگ کاملا رشد کرده
parachute spinnaker U نوعی بادبان خیلی بزرگ 3گوشه
macro- U خیلی بزرگ یا مربوط به نام سیستم
chaining U اجرای یک برنامه خیلی بزرگ که با اجرای بخشهای کوچکتر در یک زمان
rouser U دروغ شاخدار دروغ خیلی بزرگ
sense of duty <adj.> U وظیفه شناسی
be up to U وظیفه کسی بودن
acquit U انجام وظیفه کردن
national service U خدمت نظام وظیفه
to release [from responsibility, duty] U معاف کردن [از وظیفه یا خدمت ]
she has a well poised head U وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
i am very keen on going there U من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
paint oneself into a corner <idiom> U گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
go great guns <idiom> U موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
microfilm U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
shrink one's duty U از انجام وظیفه شانه خالی کردن
sottovoce U صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
very low frequency U فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
rattling U خیلی تند خیلی خوب
ponderous U خیلی سنگین خیلی کودن
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
emergency U خیلی خیلی فوری
emergencies U خیلی خیلی فوری
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
jim dandy U ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
far and away U خیلی
in large quantities U خیلی خیلی
for long U خیلی
very little U خیلی کم
not a few U خیلی ها
to a large extent U خیلی
dumpiness U خیلی
copious U خیلی
highly U خیلی
dammit U خیلی
damn U خیلی
ten U خیلی
villainous U خیلی بد
very U خیلی
routh U خیلی
many U خیلی
abysmal <adj.> U خیلی بد
thank you very much U خیلی متشکرم
as stiff as a poker U خیلی خشک
Many thanks! U خیلی ممنون!
to spread like wildfire U خیلی زودمنتشرشدن
parlous U خیلی مهیب
open-and-shut U خیلی سهل
toploftiness U خیلی متکبر
as good as U خیلی خوب
ultraconservative U خیلی محتاط
swith U خیلی عظیم
sappy U خیلی احساساتی
senseful U خیلی حساس
skinless U خیلی حساس
before you can say knife U خیلی زود
at most U خیلی باشد
span new U خیلی تازه
superabundant U خیلی زیاد
subminiature U خیلی کوچک
superrabundant U خیلی زیاد
it is very easily done U خیلی به اسانی
far U زیاد خیلی
very light U خیلی سبک
pitch black U خیلی سیاه
precise U خیلی دقیق
well U خیلی خوب
glorious U خیلی خوب
jolly U بذله گو خیلی
very good U خیلی خوب
goody-goody U خیلی خوب
goody-goodies U خیلی خوب
She is very pretentious. U خیلی ادعادارد
pitch-black U خیلی سیاه
piping hot U خیلی داغ
rotundily U چاقی خیلی
on any number of occasions <adv.> U خیلی از اوقات
wells U خیلی خوب
bone dry U خیلی خشک
number one U خیلی خوب
goody goody U خیلی خوب
quaint U خیلی فریف
level best U خیلی عالی
level best U خیلی خوب
lily white U خیلی سفید
lower most U خیلی پست تر
iam in bad U خیلی محتاجم
many people U خیلی از مردم
decrepit U خیلی پیر
many people U خیلی اشخاص
many persons U خیلی اشخاص
frequently <adv.> U خیلی از اوقات
giantess U زن خیلی قدبلند
immensurable U خیلی قدیم
frequently U خیلی اوقات
in no time U خیلی زود
hand in glove U خیلی نزدیک
hand in glove U خیلی صمیمی
hand and glove U خیلی نزدیک
hand and glove U خیلی صمیمی
a lot of times <adv.> U خیلی از اوقات
far off U خیلی دور
far and away U خیلی دور
much was said U خیلی حرفهازده شد
pianissmo U خیلی نرم
pixilated U خیلی حساس
precisian U خیلی دقیق
primely U خیلی خوب
raff U خیلی زیاد
ritzy U خیلی شیک
by leaps and bounds U خیلی تند
benedicite U خیلی خوب
immediate U خیلی فوری
corking U خیلی زیبا
much worse U خیلی بدتر
many times <adv.> U خیلی از اوقات
of vital importance U خیلی ضروری
oftentimes U خیلی اوقات
often <adv.> U خیلی از اوقات
overstrung U خیلی حساس
dead slow U خیلی اهسته
oft [archaic, literary] <adv.> U خیلی از اوقات
I spoke my mind. U من خیلی رک گفتم.
regularly [often] <adv.> U خیلی از اوقات
stentorian U خیلی بلند
precipitate U خیلی سریع
exceeding U خیلی زیاد
precipitated U خیلی سریع
not so hot <idiom> U نه خیلی خوب
mad as a hornet <idiom> U خیلی عصبانی
in seventh heaven <idiom> U خیلی خوشحال
in cold blood <idiom> U خیلی خونسرد
precipitating U خیلی سریع
to pieces <idiom> U خیلی زیاده
too bad <idiom> U خیلی بد ،غم انگیز
sick [British E] <adj.> U خیلی خوب
tickled pink <idiom> U خیلی شادوخوشحال
extra U بسیار خیلی
extra- U بسیار خیلی
(a) snap <idiom> U خیلی ساده
Neanderthal U خیلی کهنه
great <adj.> U خیلی خوب
awesome <adj.> U خیلی خوب
faraway U خیلی دور
cool <adj.> U خیلی خوب
infinitely U خیلی زیاد
wicked <adj.> U خیلی خوب
too tough U خیلی سفت
Nothing more, thanks. خیلی متشکرم.
extras U بسیار خیلی
skin and bones <idiom> U خیلی لاغر
hit bottom <idiom> U خیلی پست
fortissimo U خیلی بلند
He is a loose card . U خیلی ول است
often U خیلی اوقات
really wicked U خیلی محشر
get up the nerve <idiom> U خیلی شلوغ
open and shut U خیلی سهل
lots U خیلی زیاد
flying high <idiom> U خیلی شادوشنگول
precipitates U خیلی سریع
(go over with a) fine-toothed comb <idiom> U خیلی بادقت
oodles U خیلی زیاد
seldom U خیلی کم ندرتا
niftiest U خیلی خوب
really sick U خیلی محشر
To take with a pinch of salt. U خیلی جدی نگرفتن
pluperfect U خیلی عالی
extreme U خیلی زیاد
nifty U خیلی خوب
costs and arm and a leg <idiom> U خیلی گرونه
(as) old as the hills <idiom> U خیلی قدیمی
raucous U خیلی نامرتب
I had an awful time . U به من خیلی بد گذشت
niftier U خیلی خوب
once in the blue moon U خیلی بندرت
confidential U خیلی محرمانه
for a wonder U خیلی عجیب است که
i was very u. at that game U خیلی در ان بازی بد اوردم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com