English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Ministry of Labor and Social Affairs . U وزارت کار ؟ امور اجتماعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ministry of foreign affairs U وزارت امور خارجه
Foreign Office U وزارت امور خارجه
The foreign ministry. the ministry of foreign affairs. U وزارت امور خارجه
State Department U وزارت امور خارجه
The ministry of economic affairs and finance U وزارت امور اقتصاد و دارایی
blue book U کتابی است که وزارت امور خارجه هرکشور هر چند سال یک مرتبه منتشر و مسائل سیاسی عنوان شده در طی ان چندسال را تجزیه و تحلیل وروشن میکند
economic and social council U شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
civil works U امور ساختمانی و تاسیسات امور شهرسازی و تاسیساتی
judge advocate general U رئیس دادرسی ارتش مشاور حقوقی وزارت جنگ یا وزارت دفاع مشاور حقوقی ارتش
medical regulator U تنظیم کننده امور بهداشتی مدیر امور بهداشتی
portfolio U وزارت
department U وزارت
portfolios U وزارت
departments U وزارت
ministries U وزارت
ministry U وزارت
ministration U وزارت
finance ministry U وزارت دارائی
finance ministry U وزارت دارایی
portejeuille U کیف وزارت
war office U وزارت جنگ
ministry of war U وزارت جنگ
war department U وزارت جنگ
Ministry of Information . U وزارت اطلاعات
department of the enterior U وزارت کشور
viziership U مقام وزارت
vizierate U مقام وزارت
department of state U وزارت خارجه
department of defense U وزارت دفاع
department of defense U وزارت جنگ
department of the navy U وزارت دریاداری
department of war U وزارت جنگ
the foreign office U وزارت خارجه
war department U وزارت دفاع
interior ministry U وزارت کشور
Home Office U وزارت کشور
Home Office U وزارت داخله
ministry of the interior U وزارت کشور
ministry of the interior U وزارت داخله
ministry of f. U وزارت دارایی
ministry of education U وزارت فرهنگ
ministry education U وزارت فرهنگ
under-secretary U معاون وزارت
under-secretaries U معاون وزارت
departments U وزارت خانه
india office U وزارت هند
department U وزارت خانه
interior ministry U وزارت داخله
ministry of justice U وزارت عدلیه
ministry of justice U وزارت دادگستری
ministry of information U وزارت اطلاعات
board of trade U وزارت بازرگانی
departmental intelligence U اطلاعات وزارت خانهای
ministry of industry U وزارت پیشه و هنر
ministry of national economy U وزارت اقتصاد ملی
ministry of national defence U وزارت پدافند ملی
minisity of roads and highways U وزارت طرق وشوارع
minisity of roads and highways U وزارت راه وشاهراه
ministry of national defence U وزارت دفاع ملی
affiliation with the department of defen U زیرامر وزارت جنگ
Department of the Interior [American E] U دفتر وزارت داخله
affiliation with the department of defen U مامور به وزارت جنگ
board of trade U وزارت اقتصاد وبازرگانی
Home Office [British E] U دفتر وزارت کشور
Department of the Interior [American E] U دفتر وزارت کشور
Home Office [British E] U دفتر وزارت داخله
department of the army U وزارت نیروی زمینی
State Department U وزارت برون مرز
legation U ایلچی گری وزارت مختار
legations U ایلچی گری وزارت مختار
ministerialist U هواه خواه وزارت وقت
department of state U وزارت خارجه ایالات متحده امریکا
defense subsistence supply center U مرکز اماد زیستی وزارت دفاع
patent medicine U داروی دارای جواز وزارت بهداری
patent medicines U داروی دارای جواز وزارت بهداری
chancery U مقام وزارت دارایی دفتر مهردار سلطنتی
f.b.i U یکی از ادارات وزارت دادگستری ایالات متحده
amor U امور
interior U امور داخله
aviation authority U امور هواپیمایی
interiors U امور داخله
interior affairs U امور داخلی
authority U اولیاء امور
miscellaneous U امور متفرقه
authority ties of the state U اولیا امور
authority ties of the state U مصادر امور
state affairs U امور مملکتی
religious matters U امور دینی
financial affairs U امور مالی
combat duty U امور رزمی
authorities U اولیای امور
civil affairs U امور غیرنظامیان
money matters U امور پولی
personal affairs U امور شخصی
non litigious matters U امور حسبی
the high functionery ries of the state U مصادر امور
minister resident U صاحبمنصب عالیرتبهای که به منظورخاص و جهت امر معینی باعنوان وزارت در کشورخارجی اقامت می گزیند
minister for foreign affairs U وزیر امور خارجه
majordomo U متصدی امور خانوادگی
emotional and physical U امور عاطفی و بدنی
customs broker U واسطه امور گمرکی
liquidation of company U تصفیه امور شرکتها
clerical test U ازمون امور دفتری
chaplain activities fund U اعتبار امور مذهبی
minister of foreign affairs U وزیر امور خارجه
g air U رکن 2 امور هوایی
foreign minister U وزیر امور خارجه
civic action U امور عام المنفعه
fish warden U متصدی امور شیلات
financial affairs U امور مربوط به مالیه
air branch U قسمت امور هوایی
politico military U امور سیاسی نظامی
corporate treasurer U مدیر امور مالی
chaplain U افسر امور دینی
chaplains U افسر امور دینی
to arrange matters U ترتیب دادن امور
chief financial officer [CFO] U مدیر امور مالی
administration U اداره امور یکانها
administrations U اداره امور یکانها
supervisory authority U اولیاء امور مراقبتی
regulatory authority U اولیاء امور مراقبتی
surveillance authority U اولیاء امور مراقبتی
supervisory authority U اولیاء امور نظارتی
regulatory authority U اولیاء امور نظارتی
probate court U محکمه امور حسبی
non litigious matters act U قانون امور حسبی
secretary of state for foreign affairs U وزیر امور خارجه
resgestae U امور انجام شده
routines U امور غیر مهم
routinely U امور غیر مهم
principal centre of affairs U مرکز مهم امور
routine U امور غیر مهم
non litigious jurisdiction act U قانون امور حسبی
bureaucratic U وابسته به امور اداری
space broker U کارگزار امور تبلیغات
militarization U نظامی کردن امور
promiscuous U بیقید در امور جنسی
table of authorities U جدول اولیا امور
testamentary causes U امور مربوط به وصایا
tax reforms U اصلاح امور مالیاتی
tax administration U اداره امور مالیات
surveillance authority U اولیاء امور نظارتی
ticket of leave U سند ازادی مشروط زندانی محکوم به حبس ابد که ازطرف وزارت کشور صادر میشود
deficit financing U اداره امور مالی با کسرموازنه
to take the helm U زمام امور رادردست گرفتن
signal security U حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
proetor U متصدی امور قضایی وکشوری
financial data U اطلاعات مربوط به امور مالی
presswork U اداره مطبعه امور چاپخانه
assignees in bankruptcy U هیئت تصفیه امور ورشکسته
surgical U مربوط به امور پزشکی جراحی
strategic U مربوط به امور سوق الجیشی
domicile U منزل یا مرکز مهم امور
domiciles U منزل یا مرکز مهم امور
politics U علم سیاست امور سیاسی
technician U شخص متخصص در امور صفتی
technicians U شخص متخصص در امور صفتی
to go underground U خود را پنهان کردن [از اولیاء امور]
to go into hiding U خود را پنهان کردن [از اولیاء امور]
cryptologistics U امور لجستیکی مربوط به عملیات رمز
general U شرکت مربوط به امور اداری اصلی
parochialism U امور مربوط بناحیه یابخش کلیسایی
counsel appointed U وکیل مسخر یاتسخیری در امور مدنی
diplomatist U کسی که به امور دیپلماتیک اشتغال دارد
major domo U متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
generals U شرکت مربوط به امور اداری اصلی
major-domos U متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
major-domo U متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
treasurer U مسئول امور مالی شرکت خزانه دار
dialectic U هگل و مارکس ان را جهت تعلیل و توجیه امور
verderor U متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
channels U کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
verderer U متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
treasurers U مسئول امور مالی شرکت خزانه دار
channeling U کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
deck department U قسمت اداره امور باربری و کالای ناوگان
channelled U کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
housekeeping U امور لازم برای نگهداری سیستم کامپیوتری
minnesota clerical aptitude test U ازمون استعداد امور دفتری مینه سوتا
homes U امور مالی شخصی و پردازش کلمه است
home U امور مالی شخصی و پردازش کلمه است
shipping U امور ارسال کالاها ناوگان عمومی یک کشور
rummage sale U حراج هدایای تقدیمی بکلیسابرای امور خیریه
channeled U کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
channel U کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
communally U اجتماعی
anti social U ضد اجتماعی
socio economic U اجتماعی
processionary U اجتماعی
anti-social U ضد اجتماعی
ecclesiastics U اجتماعی
public U اجتماعی
Republicans U اجتماعی
Republican U اجتماعی
social U اجتماعی
socio political U اجتماعی
communal U اجتماعی
the herd instinct U حس اجتماعی
ecclesiastic U اجتماعی
societal U اجتماعی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com