Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
crash
U
ورشکستگی ناگهانی
crashed
U
ورشکستگی ناگهانی
crashes
U
ورشکستگی ناگهانی
crashing
U
ورشکستگی ناگهانی
crashingly
U
ورشکستگی ناگهانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ambivalence
U
توجه ناگهانی و دلسردی ناگهانی نسبت بشخص یاچیزی
nose dive
U
شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
flurries
U
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
flurry
U
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
surge
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surges
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
spurting
U
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurt
U
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurts
U
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurted
U
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
bankruptcies
U
ورشکستگی
insolvency
U
ورشکستگی
ruining
U
ورشکستگی
ruins
U
ورشکستگی
failures
U
ورشکستگی
bankruptcy
U
ورشکستگی
ruin
U
ورشکستگی
failure
U
ورشکستگی
fraudulent bankruptcy
U
ورشکستگی به تقلب
failures
U
شکست ورشکستگی
order of bankruptcy
U
حکم ورشکستگی
failure
U
شکست ورشکستگی
fradulent bankruptey
U
ورشکستگی به تقلب
fradulent bankruptcy
U
ورشکستگی به تقلب
declaration of bankruptcy
U
اعلان ورشکستگی
culpable bankruptcy
U
ورشکستگی به تقصیر
clupable bankruptcy
U
ورشکستگی به تقصیر
bankruptcy trustee
U
تولیت ورشکستگی
bank failures
U
ورشکستگی بانک
bank failure
U
ورشکستگی بانکی
adjudication
U
احقاق حق حکم ورشکستگی
to avert bankruptcy
U
از ورشکستگی جلوگیری کردن
to file for bankruptcy
U
اعلان ورشکستگی کردن
to avoid bankruptcy
U
از ورشکستگی جلوگیری کردن
to avoid bankruptcy
U
مانع ورشکستگی شدن
to avert bankruptcy
U
مانع ورشکستگی شدن
insolubleness
U
عدم قابلیت حل شدن ورشکستگی
recessions
U
کسادی یا ورشکستگی نسبی و ملایم
recession
U
کسادی یا ورشکستگی نسبی و ملایم
stagnation thesis
U
تز انحطاط و ورشکستگی رژیم سرمایه داری
bailout
U
کمک مالی
[برای جلوگیری از ورشکستگی]
[اقتصاد]
hierarchy of claims
U
اعلام تصفیه ورشکستگی دستور پرداخت مطالبات غرماء تاجر ورشکسته
keeping house
U
در خانه ماندن تاجرورشکسته و عدم حضورش در محل کسب خود که قرینه ورشکستگی او محسوب میشود
instantaneous
U
ناگهانی
snapped
U
ناگهانی
snapping
U
ناگهانی
surprise attack
U
تک ناگهانی
strike
U
تک ناگهانی
strikes
U
تک ناگهانی
snaps
U
ناگهانی
precipitated
U
ناگهانی
snap
U
ناگهانی
sudden
U
ناگهانی
spontaneity
U
ناگهانی
all at once
<idiom>
U
ناگهانی
abrupt
U
ناگهانی
precipitate
U
ناگهانی
precipitating
U
ناگهانی
precipitates
U
ناگهانی
on the spur of the moment
<idiom>
U
ناگهانی
scream
U
ناگهانی گفتن
snapped
U
شتابزدگی ناگهانی
sortie
U
حمله ناگهانی
sorties
U
حمله ناگهانی
flaws
U
اشوب ناگهانی
snapping
U
شتابزدگی ناگهانی
clapped
U
صدای ناگهانی
screamed
U
ناگهانی گفتن
snap
U
شتابزدگی ناگهانی
detonation
U
انفجار ناگهانی
clap
U
صدای ناگهانی
claps
U
صدای ناگهانی
target of opportunity
U
هدف ناگهانی
clapping
U
صدای ناگهانی
detonations
U
انفجار ناگهانی
flaw
U
اشوب ناگهانی
screams
U
ناگهانی گفتن
snaps
U
شتابزدگی ناگهانی
hit-and-run
<idiom>
U
تاثیر ناگهانی
all of a sudden
<idiom>
U
به طور ناگهانی
nosediving
U
افت ناگهانی
nosedives
U
افت ناگهانی
nosedived
U
افت ناگهانی
nosedive
U
افت ناگهانی
brainwaves
U
الهام ناگهانی
brainwave
U
الهام ناگهانی
xenogenesis
U
خلق ناگهانی
switcheroo
U
تغییر ناگهانی
supervention
U
اتفاق ناگهانی
shoot up
<idiom>
U
ناگهانی بلندکردن
walk out
<idiom>
U
ناگهانی رفتن
to bolt
U
ناگهانی جهیدن
in one's tracks
<idiom>
U
ناگهانی ،بیدرنگ
sudden stoppage
U
توقف ناگهانی
saltus
U
انتقال ناگهانی
saltation
U
جنبش ناگهانی
explosive
U
یورش ناگهانی
suddenly
U
بطور ناگهانی
sudden-death
U
مرگ ناگهانی
sudden death
U
مرگ ناگهانی
spurts
U
افزایش ناگهانی
spurts
U
خروج ناگهانی
spurting
U
افزایش ناگهانی
spurting
U
خروج ناگهانی
spurted
U
افزایش ناگهانی
spurted
U
خروج ناگهانی
spurt
U
افزایش ناگهانی
abruption
U
قطع ناگهانی
accidental war
U
جنگ ناگهانی
power surge
U
برق ناگهانی
peripeteia
U
تغییر ناگهانی
opportunity target
U
هدف ناگهانی
irruption
U
ایجاد ناگهانی
he acted from impluse
U
نیروی ناگهانی یا
flare up
U
غضب ناگهانی
flare up
U
اشتعال ناگهانی
burst force
U
نیروی ناگهانی
break down
U
سقوط ناگهانی
blow out
U
خروج ناگهانی
an abrupt departure
U
حرکت ناگهانی
spurt
U
خروج ناگهانی
lunging
U
حمله ناگهانی
twitching
U
انقباض ناگهانی
boomed
U
ترقی ناگهانی
booming
U
ترقی ناگهانی
booms
U
ترقی ناگهانی
raid
U
حمله ناگهانی
canvassed
U
حمله ناگهانی
raided
U
حمله ناگهانی
canvass
U
حمله ناگهانی
frights
U
ترس ناگهانی
fright
U
ترس ناگهانی
raiding
U
حمله ناگهانی
randomly
U
مسیر ناگهانی
raids
U
حمله ناگهانی
random
U
مسیر ناگهانی
catastrophe
U
بلای ناگهانی
canvasses
U
حمله ناگهانی
twitching
U
تکان ناگهانی
lunges
U
حمله ناگهانی
lunged
U
حمله ناگهانی
lunge
U
حمله ناگهانی
bump
U
تکان ناگهانی
accidents
U
مصیبت ناگهانی
accident
U
مصیبت ناگهانی
twitch
U
تکان ناگهانی
gusts
U
باد ناگهانی
twitch
U
انقباض ناگهانی
twitched
U
تکان ناگهانی
twitched
U
انقباض ناگهانی
gust
U
باد ناگهانی
canvassing
U
حمله ناگهانی
twitches
U
تکان ناگهانی
twitches
U
انقباض ناگهانی
catastrophes
U
بلای ناگهانی
boom
U
ترقی ناگهانی
shocked
U
هراس ناگهانی
flick
U
تکان ناگهانی
shocks
U
هراس ناگهانی
flicked
U
تکان ناگهانی
flicking
U
تکان ناگهانی
shock
U
هراس ناگهانی
killing
U
توفیق ناگهانی
killings
U
توفیق ناگهانی
flicks
U
تکان ناگهانی
sudden ionospheric disturbance
U
اشفتگی ناگهانی یونوسفر
squawk
U
جیغ ناگهانی زدن
heterogenesis
U
تولید وپیدایش ناگهانی
nosedive
U
نزول شدید یا ناگهانی
thrust line
U
خط شروع حمله ناگهانی
coup detat
U
تغییر ناگهانی درحکومت
williwaw
U
تند باد ناگهانی
squawked
U
جیغ ناگهانی زدن
overshift
U
تغییر محل ناگهانی
deliescence
U
تحلیل ناگهانی اماس
deep creep attack
U
تک ناگهانی با بمب زیرابی
lunges
U
پیشروی ناگهانی خیز
cut back
U
کاهش ناگهانی تولید
lunged
U
پرتاب ناگهانی جهش
lunged
U
پیشروی ناگهانی خیز
crowner's quest
U
بازجویی درمرگهای ناگهانی
coroner's inquest
U
بازجویی در رگهای ناگهانی
lunge
U
پیشروی ناگهانی خیز
lunge
U
پرتاب ناگهانی جهش
squawks
U
جیغ ناگهانی زدن
to bolt
U
ناگهانی حرکت کردن
kink
U
حمله ناگهانی پیچیدن
inruption
U
استیلا حمله ناگهانی
inburst
U
استیلا حمله ناگهانی
hockey stop
U
نوعی ایست ناگهانی
crash
U
متوقف شدن ناگهانی
lunges
U
پرتاب ناگهانی جهش
nosedive
U
افت ناگهانی کردن
bust
[colloquial]
U
حمله ناگهانی پلیس
pop
U
ضربت ناگهانی زدن
round-up
U
حمله ناگهانی پلیس
cardiac arrests
U
توقف ناگهانی قلب
quirk
U
خصوصیات تغییر ناگهانی
quirks
U
خصوصیات تغییر ناگهانی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com