English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pick up U واگذار کردن مسئولیت مهاریک بازیگر ازاد به کسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
loose U از قید مسئولیت ازاد ساختن
looser U از قید مسئولیت ازاد ساختن
loosest U از قید مسئولیت ازاد ساختن
freed U بازیگر ازاد
frees U بازیگر ازاد
freeing U بازیگر ازاد
free U بازیگر ازاد
freed U مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
freeing U مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
frees U مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
free U مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
send in U وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
stacks U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
collective guarantee U مسئولیت دسته جمعی مسئولیت تضامنی
assigns U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assign U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigned U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigning U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
conceding U واگذار کردن
demise U واگذار کردن
to make over U واگذار کردن
concedes U واگذار کردن
relegating U واگذار کردن
conceded U واگذار کردن
concede U واگذار کردن
release U واگذار کردن
released U واگذار کردن
cede U واگذار کردن
to deliver over U واگذار کردن
cedes U واگذار کردن
abdicated U واگذار کردن
abdicate U واگذار کردن
remise U واگذار کردن
entrust U واگذار کردن
entrusting U واگذار کردن
entrusts U واگذار کردن
abdicates U واگذار کردن
abdicating U واگذار کردن
ceding U واگذار کردن
assignment U واگذار کردن
assignments U واگذار کردن
transfers U واگذار کردن
assigning U واگذار کردن
surrender U واگذار کردن
relegate U واگذار کردن
assigned U واگذار کردن
allocation U واگذار کردن
gives U واگذار کردن
to turn over U واگذار کردن
allocations U واگذار کردن
assigns U واگذار کردن
giving U واگذار کردن
infeoff U واگذار کردن
authorisations U واگذار کردن
authorization U واگذار کردن
surrendered U واگذار کردن
relegated U واگذار کردن
surrenders U واگذار کردن
transfer U واگذار کردن
give U واگذار کردن
relegates U واگذار کردن
transferring U واگذار کردن
assign U واگذار کردن
releases U واگذار کردن
augmentation U تکمیل کردن واگذار کردن وسایل یا نفرات اضافی یا تقویتی
bequeath U بکسی واگذار کردن
bequeathing U بکسی واگذار کردن
jus disponendi U حق واگذار کردن اموال
reallocation U مجددا واگذار کردن
award a contract U قراردادی را واگذار کردن
bequeaths U بکسی واگذار کردن
retrocede U دوباره واگذار کردن
bequeathed U بکسی واگذار کردن
assignment of tasks U واگذار کردن وفایف
grant U واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
grants U واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
granted U واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
to sell out U بدیگری واگذار کردن ورفتن
vest a property in someone U ملکی را به کسی واگذار کردن
deeds U سند باقباله واگذار کردن
quitclaim U چشم پوشیدن از واگذار کردن
to bargain a way U درازای چیزی واگذار کردن
cession of territory U واگذار کردن اراضی مملکت
deed U سند باقباله واگذار کردن
sponsor U مسئولیت راقبول کردن
sponsoring U مسئولیت راقبول کردن
sponsors U مسئولیت راقبول کردن
To assume responsibility . U قبول مسئولیت کردن
submitting U واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submits U واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submit U واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
appropriation U اختصاص دادن اعتبار واگذار کردن
submitted U واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
transferring U واگذار کردن نقل کردن انتقال
transfer U واگذار کردن نقل کردن انتقال
transfers U واگذار کردن نقل کردن انتقال
to give place to U جای خودرابه شخص یا چیزدیگر واگذار کردن
disposal U انهدام اسناد و مدارک یا وسایل مصرف واگذار کردن
to shift off responsibility U مسئولیت را ازخودسلب کردن وبدوش دیگری گذاردن
to shuffle off responsibility U مسئولیت را ازخودسلب کردن بدوش ودیگری گذاردن
double footed U بازیگر چپ پا- راست پا بازیگر با هردو پا
custody U مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
give over U ترک کردن واگذار کردن
entrust U واگذار کردن تفویض کردن
entrusting U واگذار کردن تفویض کردن
entrusts U واگذار کردن تفویض کردن
glide path U مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
body check U سد کردن بازیگر توپدار
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
to make a substitution U عوض کردن بازیگر [ورزش]
to substitute out [players] U عوض کردن بازیگر [ورزش]
triple team U سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
duty assignment U واگذار کردن وفیفه گماردن به خدمت تعیین محل خدمت شغل دادن
to play up to another actor بدانگونه درنمایش بازی کردن که بازیگر دیگر سر ذوق آید
let slip U ازاد کردن
liberation U ازاد کردن
liberalization U ازاد کردن
releases U ازاد کردن
set free U ازاد کردن
release U ازاد کردن
unloose U ازاد کردن
to let ship U ازاد کردن
released U ازاد کردن
to set at liberty U ازاد کردن
to set at large U ازاد کردن
uncage U ازاد کردن
enfranchising U ازاد کردن
discharge U ازاد کردن
unwraps U ازاد کردن
unfix U ازاد کردن
enfranchize U ازاد کردن
unwrapped U ازاد کردن
let go U ازاد کردن
cast loose U ازاد کردن
let loose U ازاد کردن
unstring U ازاد کردن
enfranchise U ازاد کردن
enfranchised U ازاد کردن
enfranchises U ازاد کردن
unwrapping U ازاد کردن
to let loose U ازاد کردن
set at large U ازاد کردن
extrication U ازاد کردن
unwrap U ازاد کردن
discharges U ازاد کردن
emancipated U ازاد کردن
emancipates U ازاد کردن
emancipating U ازاد کردن
liberate U ازاد کردن
affranchize U ازاد کردن
deallocate U ازاد کردن
emancipate U ازاد کردن
liberates U ازاد کردن
liberating U ازاد کردن
untuck U از بند ازاد کردن
manumit U بنده را ازاد کردن
manumission U ازاد کردن برده
disentanglement U از بند ازاد کردن
unshackle U از زنجیر ازاد کردن
disencumber U ازقید ازاد کردن
freewheeled U ازاد زندگی کردن
freewheels U ازاد زندگی کردن
setting free U ازاد کردن برده
freewheel U ازاد زندگی کردن
to discharge a guarantee U ضمانتی را ازاد کردن
emancipation U ازاد کردن برده
buckets U جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
bucket U جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
trip U ازاد کردن یاشکل کردن طناب
trips U ازاد کردن یاشکل کردن طناب
tripped U ازاد کردن یاشکل کردن طناب
extricating U خلاصی بخشیدن ازاد کردن
release on bail U به قید کفیل ازاد کردن
releases U برگ مرخصی ازاد کردن
to purify from sin U از قید گناه ازاد کردن
bail out U به قید کفیل ازاد کردن
bail U بقید کفیل ازاد کردن
unyoke U از زیر یوغ ازاد کردن
extricate U خلاصی بخشیدن ازاد کردن
extricated U خلاصی بخشیدن ازاد کردن
to release for a ransom U با گرفتن فدیه ازاد کردن
back off U ازاد بریدن قطع کردن
released U برگ مرخصی ازاد کردن
extricates U خلاصی بخشیدن ازاد کردن
release U برگ مرخصی ازاد کردن
tasking U سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
plays U بازی کردن حرکت ازاد داشتن
play U بازی کردن حرکت ازاد داشتن
playing U بازی کردن حرکت ازاد داشتن
played U بازی کردن حرکت ازاد داشتن
hang out the laundry U ازاد کردن چتر عقب پس ازعبور از خط پایان
space heater U بخاری مخصوص گرم کردن فضای ازاد
free gyroscope U نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
totake U شخص بست نشسته یاپناهنده را دستگیر یا ازاد کردن
asserted U حمایت کردن ازاد کردن
assert U حمایت کردن ازاد کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com