English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
portmanteau U واژه مرکب از دو واژه
portmanteaus U واژه مرکب از دو واژه
portmanteaux U واژه مرکب از دو واژه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
neologisms U نو واژه
word U واژه
neologism U نو واژه
worded U واژه
term U واژه
mosul U واژه
terming U واژه
termed U واژه
worded U واژه سخن
wordbook U واژه نامه
word U واژه سخن
neologisms U واژه جدید
neologisms U واژه تراشی
synonym U واژه مترادف
synonym U واژه هم معنی
pejorative U واژه تحقیری
synonyms U واژه هم معنی
neologism U واژه تراشی
glossaries U واژه نامه
neologism U واژه جدید
word book U واژه نامه
word blindness U واژه کوری
word-blindness U واژه کوری
cognate U واژه هم ریشه
glossary U واژه نامه
glossary U واژه نامه
lexicon [dictionary] U واژه نامه
coinage U ابداع واژه
synonyms U واژه مترادف
philologist U واژه شناس
keyword U واژه کلیدی
dictionary U واژه نامه
paronym U واژه هم ریشه
the root of a word U ریشه واژه
loanword U واژه عاریه
loanword U واژه بیگانه
stimulus word U واژه محرک
lexicology U واژه شناسی
neolalia U واژه تراشی
intercalation U واژه افزایی
score out that word U ان واژه را خط بزنید
buzz words U رمز واژه
buzz word U رمز واژه
dissylable U واژه دوهجائی
wordbook U واژه نامه
punctuation for reference U زیر واژه
word order U ترتیب واژه ها
word deafness U واژه کری
word count U واژه شماری
octosyllable U واژه هشت هجائی
pentasyllable U واژه پنج هجائی
logomachy U بازی واژه پردازی
dictionary sort U ترتیب واژه نامهای
english words U واژه ها یا لغات انگلیسی
polysllable U واژه جند هجائی
wordprocessing program U برنامه واژه پردازی
word choice test U ازمون واژه گزینی
word building test U ازمون واژه سازی
word association test U ازمون تداعی واژه ها
word span test U ازمون فراخنای واژه ها
this word means a dog U این واژه یعنی سگ
that word is obsolescent U ان واژه کم کم دارد مهجور
teragram U واژه چهار حرفی
septisyllable U واژه هفت هجائی
score out that word U روی ان واژه خط بکشید
wordage U کلمات واژه بندی
prandial U واژه شوخی امیز
post fix U در پایان واژه چسباندن
lexicons U واژه نامه دیکسیونر
lexicon U واژه نامه دیکسیونر
an inseparable prefix U سر واژه جدا نشدنی
homely [British E] <adj.> U سنگین [واژه تحقیری]
homely [British E] <adj.> U خفه [واژه تحقیری]
homely [British E] <adj.> U بیمزه [واژه تحقیری]
syncopation U کوتاه سازی واژه
a word with a pejorative connotation U واژه ای با معنای ضمنی منفی
glossaries U واژه نامه ضمیمه کتاب
lexicography U فرهنگ نویسی واژه نگاری
nomenclature U فهرست واژه ها و اصطلاحات یک علم یا یک فن
slang U واژه عامیانه وغیر ادبی
glossary U واژه نامه ضمیمه کتاب
spicery U انباری ادویه [واژه قدیمی]
periphrasis U استعمال واژه ها وعبارات زائد
neology U استعمال واژه یااصطلاح جدید
malaprop U کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
purism U واژه یا اصطلاح اصیل وصحیح
rebus U نشاندادن واژه ها بصورت مصور
dictionary U کتاب لغت واژه نامه
dictionaries U کتاب لغت واژه نامه
God bless [you] ! U خدا حافظ [واژه کهنه]
bawdry U زنا [دین] [حقوق] [واژه قدیمی]
cantoria U [واژه ای ایتالیایی برای گالری یا تریبون]
homely [British E] <adj.> U عادی و خسته کننده [واژه تحقیری]
catch-phrase U واژه یا عبارتی که جلب توجه کند
catch-phrases U واژه یا عبارتی که جلب توجه کند
How do you pronounce [say] that [this] word? U این واژه چه جور تلفظ می شود؟
lexigraphy U یکجور خط که هر حرف ان نماینده واژه ایست
sanshifter U واژه توهین امیز برای نفردونده جلویی
parathesis U پیوند دو واژه بی انکه تغییری درانهاروی دهد
to inspan oxen U این واژه را در افریقای جنوبی بکار می برند
anglo-chinois U [واژه فرانسوی برای چشم انداز باغ]
Genius Loci U نابغه [واژه لاتین در معماری یا محوطه سازی]
alinik design U واژه ترکی به معنای طرح محرابی یا جانمازی
this word occurs in gulistan p U این واژه درهمه جای گلستان دیده میشود
is intervocalic U حرف Pدر واژه میان دو صداواقع شده است
to purify the person language U زبان فارسی را از واژه هاوتعبیرات بیگانه یا غیرمصطلح پیراستن
logograph U واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
logogram U واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
kpsi U [واژه مخفف معادل تعداد گره در هر اینچ مربع]
split infinitives U مصدری که در میان خودان وعلامت ان واژه دیگری اورده باشندچون like to
split infinitive U مصدری که در میان خودان وعلامت ان واژه دیگری اورده باشندچون like to
Chrismon U [حرف اول اسم مقدس از سه واژه ی یونانی به نام مسیح]
worid U کلمه لغت لفظ الفاظ واژه سخن گفتار حرف
paragram U جناسی که عبارت است ازتغییرحرف یا حروفی ازیک واژه تصحیف
the word is sanctioned by use U کثرت استعمال این واژه راجزواژههای درست دراورده است
poetaster is pejorative word U شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
Cinquecento U [واژه ای که در قرن شانزدهم ایتالیا در هنر و معماری رنسانس بکار می رفته است.]
electrographic architecture U [واژه ای که توسط تام ولف برای توصیف ساختار تبلیغات الکتریکی به آمریکا آمد.]
Pronoia U واژه ای جدید: حسی که گویا از طرف دنیا برای کمک کردن وجود دارد
fullwrite professional U یک برنامه جدید واژه پردازی برای کامپیوتر مکینتاش که متن را با نمودارهای متمایل به مقصود کاملا" عجین میکند
backwater U محل راکد [عقب افتاده] [عقب مانده] [واژه تحقیری]
philological U وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
Royal Bokhara U فرش سلطنتی بخاراتی [این واژه تجاری به فرش های ترکمنی با کیفیت بالا اطلاق می شود.]
the propriety of a term U درستی یک لفظ یا یک اصطلاح مناسبت یک واژه یا لفظ
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
philology U زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
mafrash U مفرش [واژه عربی به معنی خوابگاه و یا کیسه خواب می باشد و حالت تزئینی داشته، اطراف تشک خواب و یا جای استراحت را می پوشاند.]
anastylosis U [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
singular U واژه مفرد صیغه مفرد
kikalak design U طرح قوچ [در ترکی این واژه به معنای شاخ قوچ می باشد. این طرح در فرش های ترکیه بکار رفته و بصورت قرینه در چهار طرف نقطه مرکزی بافته می شود.]
loan U عاریه واژه عاریه
loaning U عاریه واژه عاریه
loans U عاریه واژه عاریه
combined influence mine U مین با مکانیسم عامل مرکب مین مجهز به مدار باحساسیت مرکب
alpha pegasi U مرکب الفرس متن الفرس مرکب
combined operations U عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
formant U مرکب
compound U مرکب
composite U مرکب
inks U مرکب
combined U مرکب
ink pad U مرکب زن
conposite U مرکب
multiplex U مرکب
ink U مرکب
parasyntetic U مرکب
mixed U مرکب
compounds U مرکب
roadsters U مرکب
tracing ink U مرکب
compounded U مرکب
hybrid U مرکب
composed U مرکب
complexities U مرکب
complexity U مرکب
combined arms U مرکب
complex U مرکب
complexes U مرکب
roadster U مرکب
ink eraser U مرکب پاک کن
drawing ink U مرکب رسم
lenticular U مرکب از عدسی
hybrid wave U موج مرکب
flitched beam U تیر مرکب
inkiness U سیاهی مرکب
inker U مرکب نویس
harmonic motion U الحان مرکب
ink pot U مرکب دان
ink bottle U مرکب دان
ink bag U کیسه مرکب
interest on interest U ربح مرکب
wound pole U قطب مرکب
oaten U مرکب از دانههای جو
onomastic U مرکب از اسم
printer's ink U مرکب چاپ
summation tone U صوت مرکب
parasyntetic U مشتق و مرکب
compound interest U ربح مرکب
printing ink U مرکب چاپ
saccharic U مرکب ازساخارین
build up section U مقاطع مرکب
build up lining U پوشش مرکب
syncarp U میوه مرکب
magnetic ink U مرکب مغناطیسی
multiple offence U حمله مرکب
markab U مرکب الفرس
mixed flow U جریان مرکب
mixed number U عدد مرکب
multimodal transport U حمل مرکب
multiple unit valve U لامپ مرکب
multivibrator U لرزه گر مرکب
pully block U قرقره مرکب
compositive cideo U ویدئوی مرکب
consisted U مرکب بودن از
consisting U مرکب بودن از
consists U مرکب بودن از
girder U تیر مرکب
composite armor U زره مرکب
girders U تیر مرکب
composite area U سطوح مرکب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com