English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
first world U واقع دراروپای غربی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
southwestern U واقع در جنوب غربی
southwest U واقع در جنوب غربی
west lndies U جزایر هند غربی واقع بین اتازونی و امریکای جنوبی
intercostal U واقع در میان دنده ها واقع در بین رگبرگها
to lie east and west U واقع شدن شرقی وغربی واقع شدن
hesperian U غربی
westerly U غربی
occidental U غربی
wester U طوفان غربی
westernized U غربی کردن
westernized U غربی شدن
north-westerly U شمال غربی
westernizes U غربی کردن
westernizes U غربی شدن
westernizing U غربی کردن
northwestwards U روبشمال غربی
west country whipping U بست غربی
westernize U غربی شدن
westernising U غربی کردن
westernised U غربی کردن
westernised U غربی شدن
westernises U غربی کردن
westernises U غربی شدن
wester U باد غربی
westernising U غربی شدن
westernize U غربی کردن
to lie east and west U شرقی غربی
westernizing U غربی شدن
south-western U جنوب غربی
Wild West U ایالتهای غربی
east elevation U نمای غربی
northwestern U شمال غربی
north-western U شمال غربی
sou'westers U جنوب غربی
north western U شمال غربی
westerly U باد غربی
westernmost U غربی ترین
north westerly U شمال غربی
Western Sahara U صحرای غربی
NW U شمال غربی
westwork U بدنه غربی
westernization U غربی شدن
south western U جنوب غربی
southwest U بادجنوب غربی
western hemisphere U نیمکره غربی
ind U هند غربی
westernizes U تمدن غربی را پذیرفتن
libecchio U باد جنوب غربی
westernized U تمدن غربی را پذیرفتن
westernising U تمدن غربی را پذیرفتن
atlantic U دریای محیط غربی
westernised U تمدن غربی را پذیرفتن
westernize U تمدن غربی را پذیرفتن
westernises U تمدن غربی را پذیرفتن
Western Samoa U کشور ساموآی غربی
westernizing U تمدن غربی را پذیرفتن
southwesterner U اهل جنوب غربی
turk's capcactus U کاکتوس هند غربی
narthex U ایوان غربی کلیسا
northwester U باد شمال غربی
northwester U طوفان شمال غربی
roaring forties U منطقه بادهای غربی
southwestwards U بسوی جنوب غربی
southwestward U بسوی جنوب غربی
southwester U باد جنوب غربی
turk'shead U کاکتوس هند غربی
northwestwards U بطرف شمال غربی
libeccio U باد جنوب غربی
jonah crab U خرچنگ بزرگ امریکای غربی
piedmont U ناحیهای در شمال غربی ایتالیا
westerners U غربی وابسته به مغرب یا باختر
Benin U کشور بنین در افریقای غربی
Ivory Coast U کرانهی مرکزی و غربی افریقا
southwester U توفان یا تندباد جنوب غربی
westerner U غربی وابسته به مغرب یا باختر
western U غربی وابسته به مغرب یا باختر
westerns U غربی وابسته به مغرب یا باختر
GI U انجمن پردازش اطلاعات درالمان غربی
finlander U اهل فینلاند ذرشمال غربی روسیه
GIs U انجمن پردازش اطلاعات درالمان غربی
harmattan U بادخشک زمستانی سواحل غربی افریقا
khowar U زبان رایج درشمال غربی پاکستان
New World U نیمکره غربی یا دنیای جدید امریکا
denier U نوعی مسکوک در فرانسه و اروپای غربی
Cornish U وابسته به کورنوال درجنوب غربی انگلستان
troy U شهر تروا در شمال غربی اسیای صغیر
Indian style U [سبک معماری هندی متاثر از فرهنگ غربی]
st helena U جزیره سنت هلن درجنوب غربی افریقا
Nahavand U شهر نهاوند [در شمال غربی ایران نزدیک همدان]
granger road U راه اهنی که ازایالات غربی غله بارکرده میاورد
monroe doctrine U سیاست خارجی امریکا مبنی برمخالفت با گسترش نفوذاروپا درنیمکره غربی
rio treaty U پیمان منعقد بین کلیه کشورهای نیمکره غربی به استثناء کانادا
albanega U [دیوار لچکی بین قوس نعل اسبی غربی و قاب مستطیل اطراف آن]
c U سومین حرف الفبای انگلیسی و غالب السنه غربی هرچیزی درمرتبه سوم
Common Market U بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
western european union U ایتالیا المان غربی که در سال 5591 به وجود امدو بیشتر جنبه نظامی دارد
western european union U اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
marshall plan U طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید
in reality U در واقع
situates U واقع در
situating U واقع در
situate U واقع در
bestead U واقع
post mortem U پس از واقع
situated or situate U واقع
indeed U در واقع
substantially U در واقع
As it were U در واقع
postmortem U پس از واقع
to take place U واقع شدن
realistically U واقع بین
centric U واقع درمرکز
alpha lyrae U نسر واقع
take place U واقع شدن
dereism U واقع گریزی
dichasial U واقع در دو طرف
capsulate U واقع درکپسول
sublunar U واقع در زیرقمر
trumped-up U خلاف واقع
realistically U واقع گرایانه
trumped up U خلاف واقع
superjacent U واقع درفوق
axile U واقع درمحور
subjacent U واقع در زیر
initialing U واقع در اغاز
intralogical U واقع در حدودمنطق
intramontane U واقع در کوهستان
precordial U واقع در پیش دل
postern U واقع درعقب
osculant U واقع شونده
to come to pass U واقع شدن
transpontine U واقع در انسوی پل
located inside U تو واقع شده
vanward U واقع درجلو
it lies on the east of U در خاور واقع
vega U نسر واقع
life like U واقع نما
intradermic U واقع در زیرپوست
intradermal U واقع در زیرپوست
shipside U واقع در کنارکشتی
extraception U واقع نگری
extreme position U واقع درمنتهاالیه
procephalic U واقع در جلو سر
flight from reality U واقع گریزی
situated or situate U واقع شده
haemal U واقع درسوی دل
hypodermal U واقع در زیرپوست
sinisteral U واقع درسمت چپ
initiatory U واقع در اول
sincipital U واقع در جلوی سر
simultaneous with each other U با هم واقع شونده
intervascular U واقع در میان رگ ها
limitrophe U واقع در مرز
setting up U واقع شده
initialled U واقع در اغاز
meaner U واقع دروسط
mean U واقع دروسط
hinder U واقع درعقب
covenant U واقع شود
occurs U واقع شدن
occurring U واقع شدن
occurred U واقع شدن
initialling U واقع در اغاز
covenants U واقع شود
initials U واقع در اغاز
situated U واقع شده در
occur U واقع شدن
situated U واقع در جایگزین
vertical U واقع در نوک
meanest U واقع دروسط
initialed U واقع در اغاز
sets U واقع شده
set U واقع شده
hinders U واقع درعقب
realism U واقع گرائی
realism U واقع گرایی
realism U واقع بینی
objectivity U واقع بینی
hindering U واقع درعقب
lies U واقع شدن
hindered U واقع درعقب
lied U واقع شدن
initial U واقع در اغاز
lie U واقع شدن
untrue U خلاف واقع
down to earth U واقع بین
down-to-earth U واقع بین
realistic U واقع بین
nether U واقع در زیر
realistic U واقع گرایانه
realists U واقع گرا
realists U واقع بین
nether U واقع در پایین
realist U واقع گرا
yonder U واقع درانجا
lumbar U واقع در کمر
realist U واقع بین
onshore U واقع در ساحل
south-west U جنوب غربی سوی جنوب باختر
Alhambra U تزئینات الحمرا [در ساختمان غربی اسپانیا استفاده می شود که شامل مجموعه ای از غرفه های به هم متصل شده با دو حیاط بزرگ در هر گوشه می شود.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com