English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ohm U واحد مقاومت برق در سلسله .S.K.
ohms U واحد مقاومت برق در سلسله .S.K.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
specific reluctance U واحد مقاومت مغناطیسی
ohm U واحد مقاومت الکتریکی درسیستم متریک
ohms U واحد مقاومت الکتریکی درسیستم متریک
volt U واحد SI توان الکتریکی که به عنوان ولتاژ یک مقاومت یک اهمی که جریان یک آمپر از آن می گذرد و تعریف میشود
volts U واحد SI توان الکتریکی که به عنوان ولتاژ یک مقاومت یک اهمی که جریان یک آمپر از آن می گذرد و تعریف میشود
amps U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
series resistance U مقاومت ورودی مقاومت سری مقاومت ماقبل
absolute system of units سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
varistor U مقاومت نیمه هادی با دوالکترود که مقاومت ان به نسبت عکس ولتاژ در هرجهت تغییر میکند
chains U سلسله سلسله مراتب
chain U سلسله سلسله مراتب
ghaut U سلسله سلسله کوه
choke impedance U امپدانس یا مقاومت فاهری چوک مقاومت پیچک
impedance U مقاومت فاهری الکتریسیته مقاومت سیم امپدانس
insulation resistance U مقاومت الکتریکی مقاومت ایزولاسیون
resilience U درجه مقاومت فرش در برابر سایش [این عامل نشان دهنده مقاومت فرش بر اثر رفت و آمد و مستهلک شدن آن است.]
powers U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powered U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
knot U نات [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
morpheme U واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
cpu U واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
command channels U سلسله مراتب فرماندهی سلسله مراتب
functional unit U واحد در حال کار واحد تابعی
grid suppressor U مقاومت میرایی شبکه مقاومت شبکه سوپرسورشبکه
grid bias resistance U مقاومت پلاریزاسیون شبکه مقاومت بایاس شبکه
reluctivity U مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
range U سلسله
systems U سلسله
train U سلسله
trained U سلسله
trains U سلسله
strips U سر سلسله
chain U سلسله
ranged U سلسله
kingdom U سلسله
chains U سلسله
ranges U سلسله
nexus U سلسله
dynasties U سلسله
dynasty U سلسله
catena U سلسله
system U سلسله
run U سلسله
runs U سلسله
gradation U سلسله
genealogy U سلسله
genealogies U سلسله
gradations U سلسله
pulse train U سلسله تپش ها
ommiad U سلسله امیه
chain of command U سلسله مراتب
nervous systems U سلسله عصب
nervous system U سلسله عصب
ommiades U سلسله امیه
series U سلسله ردیف
hierachy U سلسله مراتب
channels U سلسله مراتب
range U سلسله ردیف
ghat U سلسله کوه
phylon U اجداد سلسله
ghat U رشته سلسله
systems U سلسله رشته
ranked U سلسله مقام
phylum U اجداد سلسله
ranks U سلسله مقام
rank U سلسله مقام
sequence U سلسله مراتب
sequences U سلسله مراتب
coneatenation U تسلسل سلسله
chains U سلسله کوه
train U رشته سلسله
channel U سلسله مراتب
system U سلسله رشته
protomartyr U سر سلسله شهدا
hierarchy U سلسله مراتب
channeled U سلسله مراتب
channeling U سلسله مراتب
string U ردیف سلسله
the vascular system U سلسله اوندهاومجراها
trains U رشته سلسله
chain U سلسله کوه
hierarchies U سلسله مراتب
pecking order U سلسله مراتب
mountain ranges U سلسله جبال
unit system U سلسله احاد
ranges U سلسله ردیف
ranged U سلسله ردیف
channelled U سلسله مراتب
trained U رشته سلسله
control hierarchy U سلسله مراتب کنترل
hierarchy of needs U سلسله مراتب نیازها
hierarchical network U شبکه سلسله مراتبی
hierarchical model U مدل سلسله مراتبی
heavenly hierarchy U سلسله مراتب فرشتگان
chain of command U سلسله مراتب فرماندهی
hierachical structure U ساختار سلسله مراتبی
hierarchism U اصول سلسله مراتب
achamenidae U سلسله هخامنشی هخامنشیان
request mast U از طریق سلسله مراتب
neural U وابسته به سلسله اعصاب
response hierarchy U سلسله مراتب پاسخ
military channel U سلسله مراتب نظامی
thearchy U سلسله مراتب خدایان
memory hierarchy U سلسله مراتب حافظه
flight U یک رشته پلکان سلسله
the nervous system U سلسله پیهای نباتی
cryptochannel U سلسله مراتب رمز
occupational hierarchy U سلسله مراتب شغلی
data hierarchy U سلسله مراتب داده ها
hierarchic U وابسته به سلسله مراتب وریاست
campaigns U سلسله عملیات کوره بلند
hierarchy U ساختار دادهای سلسله مراتبی
hierarchies U ساختار دادهای سلسله مراتبی
request mast U گزارش از طریق سلسله مراتب
echelon U ستون طبقه سلسله مراتب
sympathetics U سلسله پیهای نباتی باشد
campaigning U سلسله عملیات کوره بلند
campaigned U سلسله عملیات کوره بلند
algebraic hierarchy parenthese U پرانتزهای سلسله مراتبی جبری
dynast U عضو سلسله پادشاهان سرسلسله
argumentum U یک سلسله دلایل قابل قبول
hierachical file system U سیستم فایل سلسله مراتبی
novus actus intervenieus U قطع سلسله علیت در خسارات
echelons U ستون طبقه سلسله مراتب
pecking order U سلسله مراتب دانه چینی
dynastical U وابسته بیک سلسله پادشاهان
campaign U سلسله عملیات کوره بلند
habit family hierarchy U سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
trains U سلسله وقایع توالی حیله جنگی
exempted station U یکان استثنایی از نظر سلسله مراتب
trained U سلسله وقایع توالی حیله جنگی
train U سلسله وقایع توالی حیله جنگی
hierarchical data base management system U سیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی
semiosis U یک سلسله فعل وانفعالات مشخص جانور علامت
underplot U یک سلسله حوادث تبعی و عرفی نمایش توط ئه
aborted U متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
abort U متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
aborts U متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
aborting U متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
hierarchies U گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
hierarchy U گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
fiscal station U قسمت اداری یا مالی که در یک سلسله به ترتیب شماره قرارگرفته باشد
hdbms U DataBase Hierarchicalسیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی Systems anagement
resists U مقاومت
high resistance U پر مقاومت
resistance U مقاومت
strength U مقاومت
strengths U مقاومت
passively U بی مقاومت
total resistance U مقاومت کل
resisting U مقاومت
weaknesses U کم مقاومت
durability U مقاومت
resistor U مقاومت
resisted U مقاومت
resistors U مقاومت
renitency U مقاومت
weaker U کم مقاومت
resist U مقاومت
weakest U کم مقاومت
weak U کم مقاومت
line resistance U مقاومت خط
line of resistance U خط مقاومت
stand U مقاومت کردن
ballast resistor U تخته مقاومت
resistivity U مقاومت مخصوص
resistance coefficient U ضریب مقاومت
rheostat U مقاومت متغیر
driving resistance U مقاومت کوبش
dynamic strength U مقاومت دینامیکی
strength in bending U مقاومت خمشی
bending strength U مقاومت خمشی
suppressor U مقاومت ضد تداخل
resistible U قابل مقاومت
back resistance U مقاومت معکوس
discharge resistance U مقاومت تخلیه
ego resistance U مقاومت خود
resistivity U مقاومت اشیا
abrasion resistance U مقاومت سایشی
apparent resistivity U مقاومت فاهری
resistibility U استعداد مقاومت
adjustable resistance U مقاومت متغیر
variable resistance U مقاومت متغیر
resistent U مقاومت کننده
resistance wire U سیم مقاومت
resistance U مقاومت کردن
resistance to tensile U مقاومت کششی
appose U مقاومت کردن
standard resistor U مقاومت استاندارد
actual resistivity U مقاومت حقیقی
electrical resistivity U مقاومت ویژه
resistivity U ضریب مقاومت
air resistance U مقاومت هوا
synaptic resistance U مقاومت سیناپسی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com