English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ground power unit U واحد قدرت زمینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
auxiliary power unit U واحد قدرت کمکی
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
absolute system of units سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
ground liaison U گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
goldie lock U فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
empower U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
army commander U فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
powering U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powered U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powers U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
knot U نات [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
creativeness U قدرت خلاقه قدرت ابداع
cpu U واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
morpheme U واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
functional unit U واحد در حال کار واحد تابعی
dictatorship of proletariat U اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
ground signals U سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
army aircraft U هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
yams U سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
yam U سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
authoritarainism U نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
radar discrimination U قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
gradient circuit U مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
earthly U زمینی
sublunary U زمینی
sublunar U زمینی
sub astral U زمینی
landed a U زمینی
subaerial U رو زمینی
territorial U زمینی
tumbling U زمینی
earth-bound U زمینی
tellurian U زمینی
predial or prae U زمینی
agrarian U زمینی
terrestrial U زمینی
terrene U زمینی
terraneous U زمینی
landmine U مین زمینی
terraqueous U زمینی ودریایی
groundnut U بادام زمینی
groundnuts U بادام زمینی
ground control U کنترل زمینی
landmines U مین زمینی
monkey nut U بادام زمینی
ground forces U نیروهای زمینی
terrestrial radiation U تابشهای زمینی
graze burst U ترکش زمینی
peanuts U بادام زمینی
peanuts U پسته زمینی
ground speed U سرعت زمینی
ground fire U تیر زمینی
ground force U نیروی زمینی
ground forces U نیروی زمینی
terrestrial refraction U شکست زمینی
ground return U برگشت زمینی
ground return U بازتاب زمینی
potato U سیب زمینی
potatoes U سیب زمینی
gully U دالان زمینی
gullies U دالان زمینی
ground observer U دیدبان زمینی
murphy U سیب زمینی
tellurian matter U ماده زمینی
army attache U وابسته زمینی
praties U سیب زمینی
tater U سیب زمینی
ground position U ایستگاه زمینی
antenna ground U انتن زمینی
armies U نیرو زمینی
army U نیرو زمینی
earth antenna U انتن زمینی
apogee U اوج زمینی
ground circuit U مدار زمینی
ground position U موقعیت زمینی
gulleys U دالان زمینی
ground liaison U رابط زمینی
ground nut U بادام زمینی
terrain return U اکوی زمینی
ground observation U دیدبانی زمینی
perigee U حضیض زمینی
terrain corridor U دالان زمینی
army general staff U ستادنیروی زمینی
army forces U نیروهای زمینی
overland mail U پست زمینی
ground antenna U انتن زمینی
subterraneous U زیر زمینی
bonus pass U پاس زمینی
floor lamp U اباژور زمینی
terrestrial U وضعیت زمینی
suberranean U زیر زمینی
ground waves U امواج زمینی
standard lamps [British] U آباژورهای زمینی
floor lamps [American] U آباژورهای زمینی
groundling U گیاه زمینی
standard lamp [British] U آباژور زمینی
floor lamp [American] U آباژور زمینی
land tail U بنه زمینی
land combat U نبرد زمینی
land force n U نیروی زمینی
land forces U نیروی زمینی
land mine U مین زمینی
hypogean U زیر زمینی
ground surveillance U مراقبت زمینی
peanut U بادام زمینی
mail gram U پست زمینی
ground surveillance U تجسس زمینی
ground track U مسیر زمینی
hypogeal U زیر زمینی
infernal regions U دیارزیر زمینی
earthy U زمینی دنیوی
ground wave U موج زمینی
earth nut U بادام زمینی
hypogeous U زیر زمینی
peanut U پسته زمینی
chipmunk U موش خرمای زمینی
army artillery U توپخانه نیروی زمینی
telluric U دارای تلوریوم زمینی
kidney potato U سیب زمینی سرخ
tellurous U دارای تلوریوم زمینی
army aviator U خلبان نیروی زمینی
army base U پایگاه نیروی زمینی
land tail U باقیمانده زمینی یکان
sweet potatoes U سیب زمینی شیرین
dower U سوراخ زیر زمینی
army depot U امادگاه نیروی زمینی
army corps U سپاههای نیروی زمینی
extraterrestrial radiation U تابشهای ماوراء زمینی
chipmunks U موش خرمای زمینی
army base U پادگان نیروی زمینی
land carriage U بار کشی زمینی
crispest U سیب زمینی برشته
crisper U سیب زمینی برشته
crisp U سیب زمینی برشته
terrestrial U زمینی مربوط به زمین
undercroft U اتاق زیر زمینی
subway U ترن زیر زمینی
potato salad U سالاد سیب زمینی
sweet potato U سیب زمینی شیرین
subways U راه زیر زمینی
subway U راه زیر زمینی
crisps U سیب زمینی برشته
army U ارتش نیروی زمینی
armies U ارتش نیروی زمینی
gnome U جنی زیر زمینی
gnomes U جنی زیر زمینی
department of the army U وزارت نیروی زمینی
jerusalem a U سیب زمینی ترشی
rootstock U ساقه زیر زمینی
subways U ترن زیر زمینی
surveys U نقشه برداری زمینی
tumbler U ژیمناست زمینی کار
floor exercise U حرکات زمینی ژیمناستیک
peanut butter U خمیر بادام زمینی
pignut U یکنوع بادام زمینی
tumblers U ژیمناست زمینی کار
army staff U ستاد نیروی زمینی
rhizmatous U مانندساقه زیر زمینی
potatoes U انواع سیب زمینی
landmark U علامت مشخصه زمینی
potato U انواع سیب زمینی
geocentric latitude U عرض جغرافیایی زمینی
ground loom U دار زمینی [قالی]
hotpots U آبگوشت سیب زمینی
surveyed U نقشه برداری زمینی
survey U نقشه برداری زمینی
secretary of the army U وزیر نیروی زمینی
task group U گروه ماموریت زمینی
groundwater U ابهای زیر زمینی
geomorphic U شبیه بزمین زمینی
cadastral survey U نقشه برداری زمینی
ground survey U نقشه برداری زمینی
grounded primary U مدار ورودی زمینی
asphaltum U قیر زمینی اسفالت
table water U سفره اب زیر زمینی
subterranean roots U ریشههای زیر زمینی
mashed potatoes U پوره سیب زمینی
field survey U نقشه برداری زمینی
latitude band U نوار عرضی زمینی
hotpot U آبگوشت سیب زمینی
surface mission U ماموریت دفاع زمینی
army post office U پستخانه نیروی زمینی
groundwave U موجهای رادیویی زمینی
landmarks U علامت مشخصه زمینی
army reserve U احتیاط نیروی زمینی
ground visibility U میزان دید زمینی
air ground liaison code U کدهای ارتباطی زمینی وهوایی
eye U دکمه یا گره سیب زمینی
theater army U نیروی زمینی صحنه عملیات
chips U سیب زمینی سرخ کرده
chip U سیب زمینی سرخ کرده
surface line U خط تلگراف یا تلفن روی زمینی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com