English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
firm U واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
firmer U واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
firmest U واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
firms U واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
enterprise U موسسه اقتصادی
enterprises U موسسه اقتصادی
enterprises U موسسه یا بنگاه اقتصادی
joint enterprise U موسسه اقتصادی مشترک
enterprise U موسسه یا بنگاه اقتصادی
entrepreneurs U مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
entrepreneur U مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
concern U واحد اقتصادی
concerns U واحد اقتصادی
e c e U کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
economic unit U واحد اقتصادی مانند
economic nationalism U ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
absolute system of units سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
cost center U قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
institutionalizing U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalize U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizes U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalising U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalises U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
Economic expert [A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany] U حکیم اقتصادی [ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
economic aggregates U مجموعههای اقتصادی ارقام کلی اقتصادی
economic liberalism U مکتب ازادی اقتصادی لیبرالیسم اقتصادی
company U تجارتخانه
commercial firm U تجارتخانه
firms U تجارتخانه
companies U تجارتخانه
firmer U تجارتخانه
firmest U تجارتخانه
firm U تجارتخانه
enterprise U تجارتخانه
enterprises U تجارتخانه
head of business firm U رئیس تجارتخانه
businesses U داد و ستد تجارتخانه
business U داد و ستد تجارتخانه
economic imperialism U جهانخواری اقتصادی امپریالیسم اقتصادی
dynamic condition U شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
business cycle U دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
quarterly journal of economics U مجله اقتصادی سه ماهه مجله اقتصادی که هر سه ماه یک بار منتشر میشود
powered U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powers U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
knot U نات [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
economic and social council U شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
cpu U واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
morpheme U واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
economic order quantity U کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
functional unit U واحد در حال کار واحد تابعی
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
autarky U خود بسی اقتصادی خود کفایی اقتصادی
market socialism U سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
marxist economics U نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
enterprises U موسسه
institution U موسسه
inst U موسسه
enterprise U موسسه
corporation U موسسه
corporations U موسسه
institutes U موسسه
instituted U موسسه
institute U موسسه
establishment U موسسه
establishments U موسسه
instituting U موسسه
stablishment U موسسه
charity U موسسه خیریه
charitable institution U موسسه خیریه
civilian enterprise U موسسه غیرنظامی
correctional institution U موسسه تادیبی
charities U موسسه خیریه
closed shop U موسسه کارشناسی
credit institution U موسسه اعتباری
entities U موسسه مستقل
closed shops U موسسه کارشناسی
pawnshop U موسسه رهنی
entity U موسسه مستقل
bindery U موسسه صحافی
business U موسسه بازرگانی
discount house U موسسه تنزیل
businesses U موسسه بازرگانی
foundation U موسسه خیریه
foundress U موسسه بانیه
installation U موسسه نظامی
economic unit U موسسه دولتی و ...
installation property U مایملک موسسه
finance house U موسسه مالی
installations U موسسه نظامی
translation agency U موسسه ترجمه
firms U کارخانه موسسه بازرگانی
consolidation U ادغام دو یاچند موسسه
consolidation U ادغام دو یا چند موسسه
establishment U موسسه دسته کارکنان
establishments U موسسه دسته کارکنان
financial intermediary U موسسه مالی واسطه
institute of materials management U موسسه مدیریت مواد
institute of purchasing and supply U موسسه خرید و عرضه
sovkhoz U موسسه کشاورزی وروستایی
carrier U موسسه حمل و نقل
firmest U کارخانه موسسه بازرگانی
carriers U موسسه حمل و نقل
wiring U موسسه سیم سازی
charles babbage institute U موسسه چارلز بابیج
social welfare U موسسه رفاه اجتماعی
social service U موسسه تعاون اجتماعی
nonprofit firm U موسسه غیر انتفاعی
firmer U کارخانه موسسه بازرگانی
firm U کارخانه موسسه بازرگانی
shipping agent U موسسه حمل کالا
jobholder U عضو ثابت موسسه
american national standards institute U موسسه ملی استانداردهای امریکا
contracting carrier U موسسه حمل و نقل موردقرارداد
clearinghouse U موسسه تهاتری لندن انبار
common carrier U موسسه حمل و نقل عمومی
private enterprise U اقتصاد ازاد موسسه خصوصی
actual carrier U موسسه حمل و نقل واقعی
principal U رئیس موسسه اثاثه ارثی
social audit U ارزیابی عملکرد اجتماعی موسسه
international organisation for standard U موسسه بین المللی استاندارد
principals U رئیس موسسه اثاثه ارثی
outsiders U موسسه حمل و نقل که عضوکنفرانس نیست
business combination U ادغام دو یا چند موسسه دریکی از ان موسسات
icot U موسسه تکنولوژی کامپیوتر نسل جدید
outsider U موسسه حمل و نقل که عضوکنفرانس نیست
interoffice U مکاتبه و مراسله بین ادارات یک موسسه
corporations U شرکت ثبت شده موسسه حقوقی
haute couturer U موسسه طراحی لباس ومد بانوان
corporation U شرکت ثبت شده موسسه حقوقی
institute for U professionals ofcomputer certification موسسه تایید متخصص
discount house U موسسه ایکه برات و اسناد را تنزیل مینماید
net net worth U ارزش کل داراییهای یک موسسه منهای قروض و تعهداتش
house organ U مجله یا نشریهای که بین کارمندان یک موسسه پخش شود
admin U تشریفات اداری و وفایف دیگر مربوط به کارکرد یک موسسه
confirming house U موسسه تجارتی واسطه میان خریدار و صادر کننده
ieee U Electronics and ofElectrical Institute Engineers موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک
colony U موسسه ای دور از تمدن برای گروهی از مردم [مانند زندان]
combination U توافق بین دو یا چند موسسه به منظور دست یافتن به بهره بیشتر
iee /s 00 U مشخصه یک استاندارد که توسط موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک ساخته شده است
economical U اقتصادی
socio economic U اقتصادی
economies U اقتصادی
economy U اقتصادی
economic U اقتصادی
long run U مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
enterprise U تشکیلات اقتصادی
economic variable U متغیر اقتصادی
recessions U بحران اقتصادی
blockade U محاصره اقتصادی
blockaded U محاصره اقتصادی
blockading U محاصره اقتصادی
blockades U محاصره اقتصادی
economic system U نظام اقتصادی
economic theory U نظریه اقتصادی
economic thought U تفکر اقتصادی
economic thought U اندیشه اقتصادی
economic trend U روند اقتصادی
economic union U اتحادیه اقتصادی
socioeconomic U اجتماعی- اقتصادی
economic unity U یکپارچگی اقتصادی
recessions U رکود اقتصادی
homo economicus U انسان اقتصادی
enterprises U بنگاه اقتصادی
economic mobilization U بسیج اقتصادی
ventures U فعالیت اقتصادی
downturn U رکود اقتصادی
downturns U رکود اقتصادی
uneconomical U غیر اقتصادی
economically U از دیدگاه اقتصادی
venture U فعالیت اقتصادی
ventured U فعالیت اقتصادی
venturing U فعالیت اقتصادی
enterprises U تشکیلات اقتصادی
flucuations U نوسانات اقتصادی
enterprise U بنگاه اقتصادی
recession U رکود اقتصادی
recession U بحران اقتصادی
booms U جهش اقتصادی
schools of economics U مکتبهای اقتصادی
economic warfare U جنگ اقتصادی
economic warfare U مبارزه اقتصادی
economic waste U اتلاف اقتصادی
economic wealth U ثروت اقتصادی
economic welfare U رفاه اقتصادی
economy factor U ضریب اقتصادی
shortcut U طریقه اقتصادی
economic surplus U مازاد اقتصادی
economic geography U جغرافیای اقتصادی
economic institutions U نهادهای اقتصادی
economic reconstruction U نوسازی اقتصادی
economic integration U یکپارچگی اقتصادی
economic integration U همبستگی اقتصادی
economic interest U منافع اقتصادی
economic justification U توجیه اقتصادی
economic law U قانون اقتصادی
economic life U عمر اقتصادی
economic man U انسان اقتصادی
economic infrastructure U زیربنای اقتصادی
economic indicator U علائم اقتصادی
economic indicator U شاخص اقتصادی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com