English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
zero hour U هنگام حمله یا حرکت تعیین شده قبلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
provisional ball U گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
predesignation U تعیین قبلی
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
gas sentinel U مامور اطلاع بافراد هنگام حمله با گاز جنگی
leader's rule U روش تعیین مسافت امن هنگام اجرای تیر بالای سربوسیله تیربار
counter disengagement U حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
adjusting to water U حرکت در هوا هنگام فرود دراب
alluvial deposit U موادیکه هنگام حرکت اب ته نشین میشوند
antistrophe U حرکت از چپ براست نمایشگران هنگام اواز دسته جمعی
windage U تنظیم حرکت تفنگ درهدفگیری هنگام وجود بادعرضی
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
compound riposte U ضد حمله با یک یا دو حرکت گول زننده
head and arm U هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
atmospheric braking U کند شدن سرعت حرکت یک جسم هنگام برخورد بااتمسفر
pusher tractor U تراکتور چرخ زنجیری که اسکریپر را هنگام خاکبرداری به حرکت درمی اورد
set forward U جهش یا حرکت بجلو بوسیله قطعات داخلی گلوله در هنگام اصابت
in irons U نقص در تعیین سمت حرکت که در نتیجه قایق بعقب بر می گردد
presentiments U عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
presentiment U عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
NDR U سیستم نمایش که حروف قبلی را هنگام نمایش حروف جدید نمایش میدهد
check point U نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
upwash U حرکت هوا بطرف بالا درجلوی لبه حمله بال مادون صوت که منجر به تولید برامیگردد
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
mush U افزایش ناگهانی زاویه حمله بدون شتاب قائم انی متعاقب که از اندازه حرکت در امتدادمسیر اصلی ناشی میشود
movement credit U وقت پیش بینی شده و تعیین شده برای حرکت یک ستون
prior admission U اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی
velimirovic attack U حمله ولیمیروویچ در حمله سوزین از دفاع سیسیلی شطرنج
hysterics U حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
counter riposte U حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
authentication U تعیین نشانی تعیین معرف کردن
vortex breakdown/brust U جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
plot U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
defaulting U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
rio treaty U اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
ond shot U بیک حمله دریک حمله
hysteroid U حمله تشنجی شبیه حمله
hysterogenic U حمله تشنجی شبیه حمله
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
clear one's ears U متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
dosimetry U تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
front line U خط حمله خط حمله یادفاع
located U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locating U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locate U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locates U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
air priorities committee U کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
target date U زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
previous U قبلی
predecessor U قبلی
predecessors U قبلی
ex- U قبلی
prior U قبلی
one-time U قبلی
ex U قبلی
fore U قبلی
foregone U قبلی
aforetime U قبلی
preceding U قبلی
radar locating U تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
chain U از کلمه قبلی
chains U از کلمه قبلی
forewarning U اخطار قبلی
backgrounds U معلومات قبلی
forethought U اندیشه قبلی
premonition U اخطار قبلی
background U معلومات قبلی
premeditated U با قصد قبلی
predilection U تمایل قبلی
predilections U تمایل قبلی
prefiguration U تصور قبلی
premeditation U قصد قبلی
prefiguration or prefigurement U نمایش قبلی
preoccupations U اشغال قبلی
preoccupation U اشغال قبلی
preexistence U موجودیت قبلی
preengagement U تعهد قبلی
presuppositions U فرض قبلی
presupposition U فرض قبلی
predispostion U تمایل قبلی
preconidtion U شرط قبلی
late war U جنگ قبلی
precompression U تراکم قبلی
precognition U اطلاع قبلی
pre arrengement U قرار قبلی
previews U اطلاع قبلی
preview U اطلاع قبلی
pre arrangement U قرار قبلی
pretreatment U معالجه قبلی
foredoom U محکومیت قبلی
foreordainment U حکم قبلی
foretoken U اعلام قبلی
foretype U نمونه قبلی
prepossession U تصرف قبلی
previous work U کارهای قبلی
premeditatedly U با اندیشه قبلی
pregiurement U احتساب قبلی
preformation U تشکیل قبلی
premonitions U اخطار قبلی
at sight U بی مطالعه قبلی
running fix U کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
prior permission U اجازه قبلی پرواز
as you were U به حالت قبلی برگردید
pre indexing U فهرست سازی قبلی
pre indexing U شاخص گذاری قبلی
pre engaged U دارای تعهد قبلی
prelibation U ازمایش یانوشیدن قبلی
prognostication U تشخیص قبلی مرض
prognostications U تشخیص قبلی مرض
A one-month notice. U اطلاع قبلی یک ماهه
bias U ولتاژ قبلی دادن
forebedement U اخبار قبلی پیشگویی
biases U ولتاژ قبلی دادن
at ten minutes notice U با ده دقیقه اخطار قبلی
leave hanging (in the air) <idiom> U بدون تصمیم قبلی
off the cuff <idiom> U بدون آمادگی قبلی
premonitory U متضمن اخطار قبلی
malice aforethought U سوء نیت قبلی
prefiguration U پیش بینی احتساب قبلی
sight read U بدون مطالعه قبلی خواندن
pre condition U شرط لازم الاجرای قبلی
prerequisite U شرط قبلی لازمه امری
prerequisites U شرط قبلی لازمه امری
a priori U بدون بررسی یا آزمایش قبلی
prefiguration or prefigurement U تشبیه از پیش تصور قبلی
free wheeling U بازی بدون نقشه قبلی
sneak previews U نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
precognitive U وابسته به اطلاع یا الهام قبلی
inherited error U خطایی در فرآیند یا عمل قبلی
sight read U بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-read U بدون مطالعه قبلی خواندن
prepossession U اشغال قبلی تمایل بیجهت
quondam U قبلی مربوط به چندی قبل
premised U فرض قبلی فرضیه مقدم
premisses U فرض قبلی فرضیه مقدم
sneak preview U نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
premonition U برحذر داشتن فکر قبلی
premonitions U برحذر داشتن فکر قبلی
prognosticate U تشخیص دادن قبلی مرض
prognosticator U تشخیص دهنده قبلی مرض
premise U فرض قبلی فرضیه مقدم
foredknowlege U اطلاع قبلی علم غیب
sight-reads U بدون امادگی قبلی اجراکردن
prenotion U احساس قبلی نسبت بچیزی
sight-read U بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-reading U بدون مطالعه قبلی خواندن
sight-reading U بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-reads U بدون مطالعه قبلی خواندن
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum U سرعت حرکت شتاب حرکت
Do not do any thing without due reflection . U بدون فکر قبلی اقدامی نکنید
prevue U قبلا رویت کردن اطلاع قبلی
foretaste U ازمایش قبلی پیش بینی کردن
precombustion chamber engine U موتور با اطاق احتراق تراکم قبلی
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
french leave U مرخصی بدون اطلاع قبلی جیم شدن
post edit U ویرایش داده بدست امده ازمحاسبه قبلی
cancel U لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
go off half-cocked <idiom> U صحبت یا انجام کاری بون آمارگی قبلی
cancelling U لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com